| | | | | | |
|
آن که لبش مایهی حلاوت قند است |
|
کاش بگوید که نرخ بوسه به چند است |
|
|
دوش اسیر کسی شدم که ندانم |
|
ترک سمرقند یا سوار خجند است |
|
|
از پی جولان چو بر سمند نشیند |
|
چشمهی خورشید بر فراز سمند است |
|
|
گر شب وصلش کشد به روز قیامت |
|
دیده هنوز از شمایلش گله مند است |
|
|
پیکر زیبا به زیر جامهی دیبا |
|
آتش سوزنده در میان پرند است |
|
|
عشق تو تا حلقهای کشید به گوشم |
|
گوش مرا کی سر شنیدن پند است |
|
|
گر به فراق تو زندهام عجبی نیست |
|
تیغ نبرد سری که پیش تو بند است |
|
|
خال به رخسارهی نکوی تو میگفت |
|
چارهی چشم بد زمانه سپند است |
|
|
تا سر زلف تو شد پسند فروغی |
|
شعر بلندش همیشه شاهپسند است |
|
|
خسرو گردنفراز ناصردین شاه |
|
آن که سپهرش اسیر خم کمند است |
|
|
شعرم از آن رو بلند شد که شهنشاه |
|
صاحب نظم بدیع و طبع بلند است |
|