| | | | | | |
|
امشب ز روی مهر مهی در سرای ماست |
|
کز یمن مقدمش سر مه زیر پای ماست |
|
|
ای عشق پا به تارک جمشید سودهایم |
|
تا سایهیتو بر سر خورشیدسای ماست |
|
|
ما از ازل رضا به قضای خدا شدیم |
|
زان تا ابد رضای قضا در رضای ماست |
|
|
عهدی نبستهایم که در هم توان شکست |
|
سختی که هیچ سست نگردد وفای ماست |
|
|
منت خدای را که غم روی آن پری |
|
بیگانه از شماست ولی آشنای ماست |
|
|
جان میدهیم و ناز طبیبان نمیکشیم |
|
زیرا که درد او به حقیقت دوای ماست |
|
|
تا ریخت خون ما لب یاقوت رنگ دوست |
|
کون و مکان کنایتی از خون بهای ماست |
|
|
بالاتریم ما ز سکندر به حکم آنک |
|
آیینه، عکسی از دل گیتی نمای ماست |
|
|
یک شب قدم ز چاه طبیعت برون گذار |
|
تا بنگری صفای فلک از صفای ماست |
|
|
گفتم که عیسی از چه کند زنده مرده را |
|
گفتا نتیجهی نفس جانفزای ماست |
|
|
گفتم هنوز بی تو فروغی نمردهاست |
|
گفتا بقای زندهدلان از بقای ماست |
|