فروغی بسطامی (غزلیات)/با من اگر خواجه سری داشتی
با من اگر خواجه سری داشتی | هر سر مویم هنری داشتی | |||||
بر تو شدی سر اناالحق عیان | گر ز حقیقت خبری داشتی | |||||
غرق شدی ساکن بیت الحزن | چون من اگر چشم تری داشتی | |||||
قطع نظر کردمی از کاینات | جانب من گر نظری داشتی | |||||
دیدی اگر ماه مرا آفتاب | دیدهی حسرت نگری داشتی | |||||
کی غمی از روز جزا داشتم | شام غمش گر سحری داشتی | |||||
روی تو را ماه فلک خواندمی | گر لب هم چون شکری داشتی | |||||
قد تو را سرو چمن گفتمی | گر رخ هم چون قمری داشتی | |||||
کشت مرا حسرت آن ناتوان | کش تو به بالین گذری داشتی | |||||
در دل آن ماه چه بودی اگر | آه فروغی اثری داشتی |