فروغی بسطامی (غزلیات)/تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم
تا شدم صید تو آسوده ز هر صیادم | وای بر من گر ازین قید کنی آزادم | |||||
نازها کردی و از عجز کشیدم نازت | عجزها کردم و از عجب ندادی دادم | |||||
چون مرا میکشی از کشتنم انکار مکن | که من از بهر همین کار ز مادر زادم | |||||
تو قوی پنجه شکارافکن و من صید ضعیف | ترسم از ضعف به گوشت نرسد فریادم | |||||
آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود | ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم | |||||
گاهی از جلوهی لیلیروشی مجنونم | گاهی از خندهی شیرین منشی فرهادم | |||||
جاودان نیست فروغی غم و شادی جهان | شکر زان گویم اگر شاد و گر ناشادم |