فروغی بسطامی (غزلیات)/تا هست نشانی از نشانم
تا هست نشانی از نشانم | خاک قدم سبوکشانم | |||||
تا ساغر من پر از شراب است | از شر زمانه در امانم | |||||
تا در کفم آستین ساقیست | فرش است فلک بر آستانم | |||||
در مرهم زخم خود چه کوشم | کاین تیر گذشت از استخوانم | |||||
دردا که به وادی محبت | دنبالترین کاروانم | |||||
گفتی منشین به راه تیرم | تا تیر تو میزنی، نشانم | |||||
پیوسته ببوسم ابروانت | گر تیر زنی بدین کمانم | |||||
بالای تو تا نصیب من شد | ایمن ز بلای ناگهانم | |||||
گفتم که بنالم از جفایت | زد مهر تو مهر بر دهانم | |||||
بالم مشکن که شاه بازم | خونم مفشان که نغمهخوانم | |||||
مرغ کهنم در این چمن لیک | بر شاخ تو تازه آشیانم | |||||
دیدم ز محبتش فروغی | چیزی که نبود در گمانم |