| | | | | | |
|
جهان عشق ندانم چه زیر سر دارد |
|
که زیر هر قدمی یک جهان خطر دارد |
|
|
دریده تا نشود پردهات نمیدانی |
|
که حسن پردهنشینان پرده در دارد |
|
|
ز روی و موی بتان میتوان یقین کردن |
|
که شام اهل محبت ز پی سحر دارد |
|
|
بهای بوسه او نقد جان دریغ مکن |
|
که این معامله نفع از پی ضرر دارد |
|
|
گدا چگونه کند سجده آستانی را |
|
که بر زمین سر شاهان تاجور دارد |
|
|
اسیر بند سواری شدم ز بخت بلند |
|
که در کمند اسیران معتبر دارد |
|
|
فتاده بر لب میگون شاهدی نظرم |
|
که خون ناحق عشاق در نظر دارد |
|
|
چسان هوای تو از سر بدر توانم کرد |
|
که با تو هر سر مویم سر دگر دارد |
|
|
به ملک مهر و وفا کام خشک و چشمتر است |
|
وظیفهای که فروغی ز خشک و تر دارد |
|