| | | | | | |
|
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است |
|
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است |
|
|
من بدین طالع برگشته چه خواهم کردن |
|
که ز مژگان سیاه تو نگونسارتر است |
|
|
گر تواش وعدهی دیدار ندادی امشب |
|
پس چرا دیدهی من از همه بیدارتر است |
|
|
طوطی ار پستهی خندان تو بیند گوید |
|
که ز تنگ شکر این پسته شکربارتر است |
|
|
هر گرفتار که در بند تو مینالد زار |
|
میبرد حسرت صیدی که گرفتارتر است |
|
|
به هوای تو عزیزان همه خوراند، اما |
|
گل به سودای رخت از همه کس خوارتر است |
|
|
گر کشانند به یک سلسله طراران را |
|
طرهی پرشکنت از همه طرارتر است |
|
|
گر نشانند به یک دایرهی عیاران را |
|
چشم مردم فکنت از همه عیارتر است |
|
|
گر گشایند بتان دفتر مکاری را |
|
بت حیلتگر من از همه مکارتر است |
|
|
عقل پرسید که دشوارتر از کشتن چیست |
|
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است |
|
|
تیشه بر سر زد و پا از در شیرین نکشید |
|
کوهکن بر در عشق از همه پادارتر است |
|
|
در همه شهر ندیدهست کسی مستی من |
|
زان که مست می عشق از همه هشیارتر است |
|
|
دوش آن صف زده مژگان به فروغی میگفت |
|
که دم خنجر شاه از همه خونخوارتر است |
|
|
سر شاهان جوان بخت ملک ناصردین |
|
که به شاهنشهی از جمله سزاوارتر است |
|