| | | | | | |
|
صورتگران که صورت دل خواه میکشند |
|
چون صورت تو مینگرند آه میکشند |
|
|
جمعی شریک حال پراکندهی مناند |
|
کز طرهی تو دست به اکراه میکشند |
|
|
لب تشنگان چاه زنخدان دلکشت |
|
آب حیات دم به دم از چاه میکشند |
|
|
یارب چه گلبنی تو که با نقش قامتت |
|
سرو بلند را همه کوتاه میکشند |
|
|
من مات صورت تو که در کارگاه حسن |
|
خورشید را گدا و تو را شاه میکشند |
|
|
تو در حجاب رفته به چندین هزار ناز |
|
من منتظر که دامن خرگاه میکشند |
|
|
میگیرد آفتاب ز دود درون ما |
|
چون عنبرین نقاب تو بر ماه میکشند |
|
|
ترسم خدا نکرده کشد از تو انتقام |
|
آهی که عاشقان به سحرگاه میکشند |
|
|
این است اگر صعوبت عشق تو، رهروان |
|
در اولین قدم، قدم از راه میکشند |
|
|
برداشت عشق پرده به حدی که عاشقان |
|
بر لوح سینه نقش انا الله میکشند |
|
|
فارغ ز رشک بوالهوسانم فروغیا |
|
چون داغ عشق بر دل آگاه میکشند |
|