| | | | | | |
|
هر دل شیدا که شد به روی تو مایل |
|
باز نگردد به صدهزار دلایل |
|
|
سرو فرازنده از قیام تو بی پا |
|
مهر فروزنده از جمال تو زایل |
|
|
حلقهی گیسوی تو کمند مجانین |
|
جلوهی بالای تو بلای قبایل |
|
|
پردهی تن را به دست شوق دریدیم |
|
تا نشود در میان ما و تو حایل |
|
|
واسطه را با تو هیچ رابطهای نیست |
|
کس به وصال تو چون رسد به وسایل |
|
|
عشق صدا میزند به کافر و ممن |
|
باده طرب میدهد به منکر و قایل |
|
|
ای که ندیدی مقام عاشق و معشوق |
|
عزت منعم ببین و ذلت سایل |
|
|
دم نتوان زد به مجلسی که در آن جا |
|
مهر خموشی زدند بر لب قایل |
|
|
من نه کنون پا نهادهام به خرابات |
|
بر سر این کوچه بودهام از اوایل |
|
|
آن که نشوید به باده خرقهی تقوی |
|
پاک نخواهد شدن ز عین رذایل |
|
|
کی ز تو شیرین شود مذاق فروغی |
|
بی کرم خسرو خجسته خصایل |
|
|
چشم و چراغ ستاره ناصردین شاه |
|
آن که به گوش فلک کشیده قنایل |
|