| | | | | | |
|
وقت مردن پا نهاد آن شمع بالین مرا |
|
تا بخربندی ستاند جان غمگین مرا |
|
|
دوش بوسیدم لب شکرفشانش را به خواب |
|
کاش پنداری نبود این خواب شیرین مرا |
|
|
خون آهوی حرم را در حرم خواهند ریخت |
|
محرمان بینند اگر آهوی مشکین مرا |
|
|
برکند از باغ بیخ نسترن را بی خلاف |
|
گر ببیند باغبان آن شاخ نسرین مرا |
|
|
چشم بد زان ترک یغمایی خدایا دور کن |
|
کز نگاهی کرد تاراج دل و دین مرا |
|
|
مصلحت این است کز رویش نپوشم چشم شوق |
|
کز جهان پوشید چشم مصلحت بین مرا |
|
|
گفتم از کار دل خود عقده کی خواهم گشود |
|
گفت وقتی میگشایی زلف پرچین مرا |
|
|
گفتم آیا نخل امیدم به بر خواهد رسید |
|
گفت اگر در بر بگیری سرو سیمین مرا |
|
|
گفت از خون فروغی دامنی آلوده کن |
|
گفت باید بوسه زد دست نگارین مرا |
|