| | | | | | |
|
گر به تیغت میزند گردن بنه تسلیم را |
|
که آتش نمرود گلشن گشت ابراهیم را |
|
|
یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن |
|
کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را |
|
|
گو به هم آمیزش قدر دهانش را ببین |
|
آن که گفتا با الف الفت نباشد میم را |
|
|
کیست دانی بهرهمند از سینهی سیمین بران |
|
آن که در چشمش تفاوت نیست سنگ و سیم را |
|
|
نه مرا امید فردوس است نه بیم جحیم |
|
یا او نگذاشت در خاطر امید و بیم را |
|
|
آن که بر بندد کمر در خدمت پیر مغان |
|
مینیارد در نظر سلطان هفت اقلیم را |
|
|
خواجه گر خونم بریزد جای چندین منت است |
|
بندهی شاکر شکایت کی کند تقسیم را |
|
|
غیر دلبندی فروغی دست نقاش قضا |
|
هیچ تعلیمی نداد آن زلف پر تعلیم را |
|