| | | | | | |
|
گر به گلزار رخش افتد نگاه گاه گاهم |
|
گل به دامن میتوان برد از گلستان نگاهم |
|
|
گفتمش گل چیست، گفتا پیرهن چاک نسیمم |
|
گفتمش مه چیست، گفتا سایه پرورد کلاهم |
|
|
قصهی توفان نوح افسانهای از موج اشکم |
|
شعلهی نار خلیل انگارهای از برق آهم |
|
|
کو چنان عشقی که تا یک جا به فرساید وجودم |
|
کو چنان برقی که تا یک سر به سوزاند گیاهم |
|
|
مالک عفوش ندانم تا نپوشاند خطایم |
|
صاحب فضلش ندانم تا نبخشاید گناهم |
|
|
زیر شمشیر اجل بردم پناه از بیپناهی |
|
آه اگر محراب ابرویش نگیرد در پناهم |
|
|
گر به خاک من پس از کشتن گذار قاتل افتد |
|
ماجرا دیگر بگویم، خون بها هرگز نخواهم |
|
|
حاجت از بی حاجتی در عشق میباید گرفتن |
|
من خوشم با ناامیدی تا تویی امیدگاهم |
|
|
شربت وصلم ندادی تا نخوردم زهر هجران |
|
بوسه بر پایت ندادم تا نکردی خاک راهم |
|
|
گه قمر پندارمت، گاهی پری، گاهی فرشته |
|
پرده از رخ برفکن یعنی برآر از اشتباهم |
|
|
من که از روز ازل دیدم جمالش را فروغی |
|
تا به فردای قیامت فارغ از خورشید و ماهم |
|