فواید گیاهخواری/انجام نامه
فصل دوازدهم
انجام نامه
دامنهٔ گیاهخواری امروزه از حدود آسیا تجاوز کرده چنانکه در انگلیس و فرانسه و آلمان و آمریکا و ممالک اسکاندیناو و غیره گروه بیشماری از آن با آغوش باز استقبال کردهاند و برتری آن بر خوراک خونین در همهٔ آبوهواها و محیطها و نزد نژادهای مختلفهٔ انسانی شناخته شده بطوریکه امروز دیگر کسی نمیتواند لزوم خوراک خونین را برای انسانی ثابت بنماید و بیشک نباتات خوراک نژادهای آیندهٔ انسان خواهد بود.
علوم و اخلاق و احساسات و طبیعت دست به یکدیگر داده و بطرز روشنی موافقت دارند که گیاهخواری نجات دهندهٔ نژاد آدمیزاد است. روزی خواهد آمد که خوراک مردم اندازهای تغییر بکند که باور نخواهند نمود نیاکان ایشان یک خوراک آنقدر ناخوش و ناسالم و وحشیانهای را میخوردند.
در ته قلب هر انسانی یک احساس عمیق و یک ذوق و میل فطری برای میوهٔ باغ و بوستان گل و کشتزار وجود دارد و هر طبیعت تربیتشده و بیآلایش انزجار و دلگیری از بوی خون و منظرهٔ کشتار و سلاخخانه احساس مینماید بچهٔ انسان دست بسوی میوه دراز میکند این همانقدر طبیعی است که بچهٔ گربه روی طعمهٔ خونین جستوخیز میزند. آیا در آینده چه باید امیدوار بود؟ گذشتگان از ناچاری خوراک خود را برگزیدند و آیندگان از روی انتخاب جدا خواهند کرد. آدمیان در ابتدا آنچه را که توانستند میخوردند پساز آنچه دوست داشتند و بالاخره آنچه را که بهتر است خواهند خورد که پایهٔ آن روی میل طبیعی و تجربه قرار گرفته و در عین حال گوارا و سالم میباشد.
هنگامیکه انسان از خوراکهای خونین پرهیز کرد و خوراک خودش را مستقیماً از دست طبیعت گرفت خواهد دید قسمت بزرگ ناخوشیها ریشهکن و نابود میگردد بر ساختمانهای پرزور و قویبنیه افزوده میشود و سن او بیاندازه زیاد میگردد و همچنین از کاستن شکنجه و زجر حیوانات یک آرامش بزرگ کالبد و روان او را فراگرفته نژاد آدمیزاد از یک قسمت عمدهٔ زحمات خود آسوده میشود و خوراک آیندگان خوراک طبیعی انسان خواهد بود.
سفرهٔ گیاهخوار منظرهٔ اسارت حیوان و سلاخخانهٔ کشتار و خون و شکنجهٔ طبیعت ماتمزده را نشان نمیدهد. خوراک او دورنمای باغ و بوستان و زندگانی روستایی و کشت و درو و جشن طبیعت را نمایان میسازد. سفرهٔ او چشمانداز سرزمینهای سبز و خرم و خورشید تابان و شادمانی و دلربائی را جلوهگر میکند که دلکشی آن خواب را گوارا و بدون کابوسهای هراسناک و خونین جانوران مینماید.
گیاهخواری اولین گامی است که بسوی راستی و درستی برداشته میشود و برای آیندگان خیلی گرانبها خواهد بود زیراکه زرخریدی و اسارت انسان و حیوان را برمیاندازد. صنایع و کارهائی را که سبب تقلب و طفیلیگری و دزدی و جنگ است ریشهکن مینماید. دشتها و کشتزارها که نمایشگاه زندگانی آرام و شادمان میباشد دیگر منظرهٔ خوفناک کشتار و ناله و شکنجهٔ ساکنین دلربای آنجا را که پیرایش طبیعت است نشان نمیدهد زیرا دژخیم بیوجدان و خونخوار امروزه یک پشتیبان آنان میباشد. احساس برادری حقیقی در دل مردمان پیدا شده و نهتنها منحصر بآدمیان است بلکه یک برادری و برابری خواهد بود که همهٔ آفریدگان طبیعت را بهم وابستگی میدهد.
اگر نژاد آدمیزاد باید روزی باوج ترقی و تکامل برسد در یک محیط طبیعی با خوراک نباتی خواهد بود چنانکه گوشتخواری و تمدن مصنوعی او را فاسد کرده و بسوی پرتگاه نیستی میکشاند مگر اینکه یک نژاد برومند و نونهالی که زندگانیش از روی قوانین طبیعت است جانشین او بشود وگرنه بطرز ننگینی نژاد او خاموش خواهد گشت.
پاریس – ۲۳ مرداد ۱۳۰۶