مثنوی معنوی/دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را
این طبیبان بدن دانشورند | بر سقام تو ز تو واقفترند | |||||
تا ز قاروره همیبینند حال | که ندانی تو از آن رو اعتلال | |||||
هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم | بو برند از تو بهر گونه سقم | |||||
پس طبیبان الهی در جهان | چون ندانند از تو بیگفت دهان | |||||
هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ | صد سقم بینند در تو بیدرنگ | |||||
این طبیبان نوآموزند خود | که بدین آیاتشان حاجت بود | |||||
کاملان از دور نامت بشنوند | تا به قعر باد و بودت در دوند | |||||
بلک پیش از زادن تو سالها | دیده باشندت ترا با حالها |