مثنوی معنوی/در بیان آنک نقض عهد و توبه موجب بلا بود
نقض میثاق و شکست توبهها | موجب لعنت شود در انتها | |||||
نقض توبه و عهد آن اصحاب سبت | موجب مسخ آمد و اهلاک و مقت | |||||
پس خدا آن قوم را بوزینه کرد | چونک عهد حق شکستند از نبرد | |||||
اندرین امت نبد مسخ بدن | لیک مسخ دل بود ای بوالفطن | |||||
چون دل بوزینه گردد آن دلش | از دل بوزینه شد خوار آن گلش | |||||
گر هنر بودی دلش را ز اختبار | خوار کی بودی ز صورت آن حمار | |||||
آن سگ اصحاب خوش بد سیرتش | هیچ بودش منقصت زان صورتش | |||||
مسخ ظاهر بود اهل سبت را | تا ببیند خلق ظاهر کبت را | |||||
از ره سر صد هزاران دگر | گشته از توبه شکستن خوک و خر |