| | | | | | |
|
نمیگفتم که خواهد دوخت غیرت چشمم از رویت |
|
نمیگفتم که خواهد بست همت رختم از کویت |
|
|
نمیگفتم کمند سرکشی بگسل که میترسم |
|
دل من زین کشاکش بگسلد پیوند از مویت |
|
|
نمیگفتم نگردان قبلهی بد نیتان خود را |
|
وگرنه روی میگردانم از محراب ابرویت |
|
|
نمیگفتم سخن دربارهی بدگوهران کم گو |
|
که دندان میکنم یکباره از لعل سخنگویت |
|
|
نمیگفتم بهر کس روی منما و مکن نوعی |
|
که گر از حسرت رویت بمیرم ننگرم سویت |
|
|
نمیگفتم ازین مردم فریبی میکنی کاری |
|
که من باطل کنم بر خویش سحر چشم جادویت |
|
|
نمیگفتم ازین به محتشم را بند بر دل نه |
|
که خواهد جست و خواهد جست او از زلف هندویت |
|