مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۱۲
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل متن قوانین – تصویبنامهها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا
اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آییننامهها – بخشنامهها - آگهیهای رسمی و قانونی سوالات
سال ششم – شماره ۱۵۰۳
مدیر سیدمحمد هاشمی
۴شنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۳۲۹
دوره شانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۱۲
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۱۲
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه بیست و چهارم فرودین ماه ۱۳۲۹
فهرست مطالب
- ۱ - تصویب صورت مجلس
- ۲ - طرح برنامه دولت و مذاکره در اطراف آن
- ۳ – رای اعتماد به کابینه آقای منصور
- ۴ - تعیین موقع جلسه آینده ـ ختم جلسه
مجلس ساعت نه وسی و پنج دقیقه صبح بریاست آقای دکتر معظمی (نایب رئیس) تشکیل گردید.
– تصویب صورت مجلس
ویرایش۱ – تصویب صورت مجلس
نایب رئیس ـ صورت غائبین قرائت میشود. (بشرح ذیل قرائت شد)
غائبین با اجازه ـ آقایان فرهودی، مرتضی حکمت، محمد ذوالفقاری ـ سلطانی ـ محمد تقی برومند
غائبین بی اجازه ـ آقایان: حسین خاکباز، صفوی، منصف، قهرمان، ابریشم کار، سالار سنندجی، حسن اکبر، نصرتیان، محمد حسن افشار،
دیرآمده بی اجازه آقای تولیت ۳۰ دقیقه
نایب رئیس ـ آقای نبوی.
نبوی ـ در صورت جلسه قبلی اظهارات بنده نوشتهاند که بنده ایام عید بخراسان رفتهام بنظر بنده اینطور عرض نکردم سایر آقایان رفته بودند خراسان چون خالی از حقیقت بود این را عرض کردم.
نایب رئیس ـ آقای نبوی اعتراضی که فرمودید بنده متوجه نشدم.
نبوی ـ تکرار میکنم در صورت جلسه ذکر شده که بنده در ایام عید رفته بودم بخراسان و بنده نرفته بودم سایر آقایان رفته بودند.
نایب رئیس ـ تصحیح میشود، آقای آصف،
آصف ـ آقای سنندجی رفتهاند بمسافرت و از کمیسیون تقاضای مرخصی کردهاند استدعا میکنم که غیبت ایشان را موجه محسوب بفرمائید.
نایب رئیس ـ تا مرخصی تصویب نشدهاست بی اجازه محسوب میشود وقتی تصویب شد تصحیح میشود و بنده میخواستم استدعا کنم که آقایان اول مرخصی را بگیرند (صحیح است) بعد استفاده کنند والا غایب محسوب میشوند. آقای ناظرزاده.
ناظرزاده کرمانی ـ عرض کنم وقتی اینجا نطقهائی ایراد میشود آقایان مخبرین جراید نمیتوانند همه را بنویسند ویاد داشت کنند گاهی بعضی اشتباهات در این نطقها هست که ممکن است ایجاد سوءتفاهم نماید در عرایض پریروز در مجلس عرض کردم که کارخانههای قالی بافی کرمان بمنزله شریان اقتصادی آنجابوده تعطیل شده در بعضی جراید نوشته شده که بمنزله شریان اقتصادی کشور در بعضی جراید دیگر هم یک کلماتی مثل دو ثبت بکار بردهاند در صورتیکه بنده اصلا چنین کلمهای نگفتم و بطور کلی خواستم بگویم که اگر آقایان از خارج خواستند نسبت به نطقهائی که این جا میشود اطلاعاتی بدست بیاورند همین صورت جلسهها که گاهی غلطهائی که دارد میگویند بازهم بهترین جائی که نطق ناطقین ایراد میشود در همین صورت جلسهاست.
نایب رئیس- این اعتراض بصورت جلسه نبود آقای ارباب.
مهدی ارباب ـ هر چند تذکر بنده شاید اینجا مورد نداشته باشد ولی در روزنامه اطلاعات دیدم که یک نکتهای بنام بنده تذکر داده و آن این است بنده اظهار کردهام خدا ذلیلش کند این کلمه از دهان بنده بیرون نیامده و چنین اظهاری نکردهام.
نایب رئیس ـ همانطور که خودتان فرمودید مربوط بصورت جلسه نبود. آقای مکرم.
مکرم ـ جزو غائبین بدون اجازه اسم آقای صمد سود آور برده شده ایشان در موقع تعطیل برای معالجه بخارج رفتند همانطوری که مقام ریاست متذکر شدند البته باید با اجازه قبلی میرفتند ولی ایشان تصور میکردند در مدت تعطیل میتوانند معالجه کرده و برگردند حالا بوسیله بنده تقاضای مرخصی کردهاند استدعا میکنم جزو غائبین بدون اجازه محسوب نشوند.
نایب رئیس ـ بعد از تصویب کمیسیون محاسبات اگر موافقت کرد اصلاح میشود، آقای آشتیانیزاده.
آشتیانیزاده ـ بنده میخواستم بعرضتان برسانم در جلسه گذشته با اینکه جناب آقای نخست وزیر هم لطف فرمودند و از اکثریت مجلس هم تقاضا کردند که ببنده اجازه نطق داده بشود معذلک یک عده بی لطفی فرمودند حتی آقای گنجهای هم فرمودند
نایب رئیس ـ آقای آشتیانیزاده این راجع بصورت جلسه نیست.
آشتیانیزاده ـ بعد از صورت جلسه دستور شروع میشود و جریان جلسه گذشته تجدید میشود.
نایب رئیس ـ الان در این جا جنابعالی در ردیف اول اسم نویسی کردهاید و صرفنظر فرمودید.
آشتیانیزاده ـ بنده صرفنظر نکردم.
نایب رئیس ـ حالا نوبت آقای شوشتری است اگر ایشان موافقت کردند ممکن است شما صحبت بفرمائید ولی بعد هم نوبت شما در ردیف مخالف باز است میتوانید ثبت نام بفرمائید.
آشتیانیزاده ـ الان نوبت بندهاست.
نایب رئیس ـ اگر آقای شوشتری اجازه بفرمایند ممکن است حق تقدم جنابعالی داده شود ولی بعد از ایشان نوبت جنابعالی داده خواهد شد.
آشتیانیزاده ـ نوبت بندهاست اگر ایشان موافقت بفرمایند البته بنده صحبت میکنم.
نایب رئیس ـ دیگر اعتراضی بصورت جلسه نیست؟ (گفته شد خیر) صورت جلسه تصویب شد اگر آقایان اجازه بفرمایند امروز از نطق قبل از دستور صرفنظر بکنیم (صحیح است) برای اینکه تکلیف دولت زودتر معلوم شود نوبت مخالفت آقای شوشتری است، بفرمائید آقای شوشتری.
- طرح و برنامه و مذاکره در اطراف آن
ویرایش۲ - طرح و برنامه و مذاکره در اطراف آن
شوشتری ـ اگر آقا اجازه بفرمائید (اشاره بآقای آشتیانیزاده) بازهم حاضرم ولی بعد از بنده بشما میرسد وفرمایشاتتان را خواهید فرمود(خنده نمایندگان) اجازه بفرمائید مطالب من مطبوع طبع شما واقع میشود.
آقای آشتیانیزاده ـ تعارف حضرت عبدالعظیمی است.
شوشتری ـ نخیر تعارف حضرت عبدالعظیمی نیست، بسم الله الرحمن الرحیم میخواستم از نمایندگان محترم استدعا کنم برای موافقت و برای اینکه اکثریت موافق با دولت است مرحمت بفرمائید. اجازه بدهید بنده و آقای آشتیانیزاده آن میزانی که لازم است عرایضمان را بکنیم، بنده امروز مریض هستم شاید هم به یکساعت و یکساعت ونیم حرفهای من نرسد و زودتر حرفهای خودم را تمام کنم. (عدهای از نمایندگان ـ وقت نیم ساعت است) اجازه بفرمائید. میدانم نیمساعت است دارم استدعا میکنم که اجازه بفرمائید استثنائا اضافه شود که منعکس نشود در خارج نوبت من ببعض و نکفر ببعض یک بام و دوهوا در یک مجلس شورای ملی همان نمایندگان محترم با یک دولت موافقت میگویند دو ساعت میشود صحبت کرد روی مخالفت نیم ساعت این منعکس بحسن اثر در خارج نیست ((صحیح است)) اگر اجازه بفرمائید اطاعت میکنم اگر هم اجازه نمیفرمائید بنده مطیع مقررات هستم بنده یادداشتهائی کردهام با اینکه عادت ندارم یادداشت کنم هر وقت حرف باید بزنم مبتکرا حرف میزنم ابداعا و اتبکارا حرف میزنم ولی اینجا از نظری که چون عادت کردم بایستی همینطور باشد یک قضیهای را عرض میکنم یک روزی در دوره پنجم مخالفت کردم با اضافه حقوقی که برای مسیو پرنی ماهی سیصد سیصد تومان آورده بودند به مجلس در صورتیکه من موافق دولت بودم و لایحه دولت بود در ستون مخالف ثبت نام کرده بودم در پشت تریبون مرحوم مدرس رضوان الله علیه قدس سره تصور میکرد من تعمیه کردم ولی بعد که صحبت کردم تشخیص فرمود که خیر اهل تعمیه و دو رنگی و دوروئی و حقه بازی نبوده آنچه عقیدهام بود مثل این که حالا هم عقیده ندارم بمستشار خارجی الان عقیده دارم که ایرانیها دستشان را باز بگذارید دارای این اندازه درایت و فکر هستند که خانه خودشان را اداره کنند بلدند آنجا من یک عبارت قبیحی گفتم بفرمایش آن مرد کهر نفهمیدم در خورشان مجلس شورای ملی نبود و نمیبایستی این نوع از عبارات در مجلس شورای ملی گفته شود این بود آقای منصور السطنه عدل که خدا حفظش کند کفیل وزارت دادگستری بود من وقتی آمدم برای مخالفت عرض کردم اظهارات ایشان مردود است این لغت مردود در نظر مرحوم مدرس رضوان الله علیه با این که مخالف دولت بود بمنزله فحش وکلمه بی ادبی در مجلس تلقی شد بعد از ختام عرایض من مرا احضار فرمودند آقای سید احمد بهبهانی رحمت الله علیه صندلیش را خالی کرد من نشستم گفت آقای شوشتری توبچه ملائی، پسر ملائی ـ خودت از نزدیک بسوادی لغاتی که در مجلس گفته میشود غیر از لغاتی است که در دادگستری گفته میشود من مخالف دولت هستم اما مادام که دولت دولت است و مادام که در مجلس شورای ملی هستیم باید احترام امامزاده را ما خود نگاهداریم این دولت مال ما است نباید اهانت بآنها بشود این لغت مردود لغت قبیحی بود خوب میگفتی مطالب ایشان مورد پسند من واقع نشد من نه پسندیدم با موازین قضائی نتوانستم تطبیق بکنم چرا این کلمه را گفتی از آن وقت نصیحت آن مرد بزرگ در گوشم فرو رفتهاست و امیدوارم درمخالفتی که با دولت جناب آقای منصور میکنم یک کلمه از ادب خارج نشده وحقایقی را که میدانم بعرض برسانم و امیدوارم نمایندگان محترم اگر عرایض مرا پسندیدند و تشخیص فرمودند که برای مصالح ممکلت و ملت است مورد توجه قرار بدهند بدوا بازهم باید به بعضی از آقایان مخبرین بگویم که هر قدر مرا ویشگون بگیرند منهم قلقلکی میدهم یکی از آنها مینویسد با صدای خشن اگر صدای من به بعضی از گوشها نارسا است صحیح است که من شوشتری هستم اما نباید پشت تریبون دستگاه همایون بخوانم وبعد بیداد و بعد منصوری و شوشتری و ابوالچپ و بختیاری و لیلی و مجنون همه را میدانم خیر صدای من اینطور است من ازیکطرف شوشتری هستم از یک طرف دیگر گرگانی و اما اینکه فرمودید مویش سفید است و رویش سیاه است چه کنم سرد و گرم این مملکت رویم را سیاه کردهاست و مویم را سفید مثل بعضیها دارای زلف مجعد ابروی مصعد لب میگون رخ گلگون نیستم باید مصالح مملکت را رعایت کرد حالا وارد مطلب میشوم در مقدمه برنامه جناب آقای منصور دولت آقای منصور عباراتی را فرمودند و در تمام برناه لغاتی ثبت شدهاست و عباراتی تنظیم شدهاست که بعقیده من از نظر صورت زیبا است و از نظر معنی بیمعنی، نتیجهای که باید برای مملکت آنا گرفته شود از این برنامه گرفته نمیشود من خیلی مطالب دارم بمن هم نصیحت کردند تشنج ایجاد نکن خدا مرا برو بآتش بیاندازد اگر بخواهم یک دفعه برای این مملکت تشنج ایجاد بشود بذلت پروردگار همه وقت ارامش و آسایش این مملکت را در نظر گرفتم نصیحت و امر آقایان را قبول میکنم از گفتههای اساسی که قطع و حتم دارم پشت این تریبون که دولت حاضر واقع شود در اموری که این امور برای پیشرفت منظور خدمتگذاریشان صدی ایجاد کند، دو قرن است مملکت ما دارای تشنجی است این تشنج طبیعی نیست مصنوعی است اما چه جور و بچه کیفیت میاید تشنجات در قلوب مردم ایجاد و اعمالی میکنند و افعالی از آنها ناشی میشود در صورتی که خود نمیدانند چه کردهاند و چرا کردهاند و چرا میکنند الهام از غیب گرفته یا الهام از خود گرفته یا الهام از آنان گرفته محرک خارجی داشته، محرک داخلی داشته نیست آقای اورنگ میگوید مرحوم ادیب پیشاووری رضوان الله علیه این شعرهائی که من میگویم میترسم یک روزی برگردد این معنی بخودم که اینهم تحریک خارجی بوده مثلا من نظم این است که در قتل ماژور ایمیری که در آن پرونده جناب تیمسار سپهبد یزدان پناه اینجا نشستهاند سیدی که کشته شد جزء آن فقه بود که با لیوان شکسته یازده ضربت زده بود بآن مهمان خارجی برخلاف اینکه ایرانی مهماندوست است ایرانی خارجیها را با نظر تساوی نگاه میکنند که بهیج مذهب رسمی و بهیچ دیانت سمی اگر هم مسلمان باشد و بهیچکس اسائه نشود این حالا نیست بعداز اسلام است قبل از اسلام هم همینطور بوده از کلیمیها باید پرسید که حفظ آنها را زیر لوای شیر و خورشید چه شده این ملت ایران مهمان نواز است آدمکش نیست دیگری کشت ماژور ایمبری را من خودم سئوال کردم از آن سید آقا چرا همچو کردی سید جان بچه مناسبت اینکار را کردی گفت قاتل جدم را کشتم گفتم وه جد تو هزار و سیصد وچند سال قبل در کربلا کشته شده شمر کشته جد ترا چه ربطی دارد بماژور ایمبری گفت نه ماژور ایمبری کشته دیدم عجب تبلیغ مرموزی است عجب دست عجیبی است در کار، سقا خانه را درست میکنند خدا لعنت کند آن کسی را که معتقد است سقاخانه معجز میکند، معجز چه چیز است اسلام عاری از این حرفهای واهی و خطرناک است اعجاز نبیی میکند در زمانی برای مردمی که اتیان بمثل او را دیگران نتوانند کردم سقاخانه معجز کرده یعنی چه آنوقت قتل یکنفر نماینده یک کمپانی که آمده در مملکت در خواست نفت بکند او کشته بشود موضوع تمام بشود بعد هم معجزه تمام شد سقاخانه تمام بشود بعد هم معجزه تمام شده سقاخانه تمام شد النگو و گوشواره پولهای مصنوعی علمهای مصنوعی که داده میشد تمام شده همان سیاست مرموز ملعون دویست ساله وضعیت را طوری کرد که ن بیایم اینجا بایستم بگویم ای جناب علی منصور ای علی هیئت ای مرتضی یزدان پناه آقایان وزراء والله تالله باید هر علت و معلولی را هر دو را سنجید علت را که درک کردید معلول میرود از بین سهل است ممتنع سیاست اداره کرده مملکت ایران سهل است ممتنع سهل است اگر چه بکند افراد داشته باشد همت داشته باشد توکل داشته باشیم بعد عمل و اجرا بکنیم. اگر این چها رکن را دقت کردیم درسیاست پیش میرویم اگر این چهار رکن را پایه ومایه و سرمایه و فکر اساسی خود قراردادیم امروز عرض کردم بطور اشاره میگویم جناب آقای منصور این اوضاعی که در مملکت پیش آمده یا از قدرت و توانائی شم ساختهاست که درب سفارتخانهها را ببندید بروی مردم غیرمسئول که وارد نشوند در آنجا من حق ندارم بروم چه وضعیت تشنج فکری … ولله ایرانی آدمکش نیست من متعصب در مذهبم اما کلیمی که در کاشان بعنوان بهائیت یا هر چه کشته میشود باید علت غائیش را پیدا کرد کاشی را که همه خوب میشناسند خوب این مرد که ۲۰ سال آنجا بود اگر خوب بود همین بود اگر بد بود همین بود باید ریشه اش را پیدا کرد که چه شده در این مملکت اقلیت و اکثریت پیدا میشود کدام اقلیت میتواند باین مملکت خیانت کند (زنگ نایب رئیس)
نایب رئیس ـ خواستم بگویم اقلیت در ایران در کمال آسایش است و حقوقش محفوظ است. (صحیح است)
شوشتری ـ صحیح است هیچ حرفی نیست. بایده همه ببینیم علت اینکه در خارج منعکس میکنند که آن اقلیت است و آن اکثریت اینها را باید پیدا بکنیم بنده در ناصیه دولت حاضر …. البته جناب آقای منصور رامردی عاقل، مردی فهیم، مردی توانا و مردی مقتدر د کار میدانند اما با اینهمه فرضیات آقایان از عقل و متانت این آقایان دور است و از اندیشه و فکر که قانون درست نمیشود یک حمله لازم دارد سه شب فکر دارد سه شب توجه بمبداء دارد. سه شب از خود گذشتگی دارد آقا میتواند ا زخود بگذرید، میتوانید بدنیا اعلام کنید کهما یک ملت آزادی هستیم روی طلا داریم راه میرویم فقر وبیچارگی بدبختی مملکت برای اینکه که ما از این نعمای الهی و این اندوختههای زیر زمین و روی زمین بهره مند شویم و باین صورت در آمدیم، سه چهار شب قبل رفتم در مغازه پارسی خدایا من خیلی میروم آنجا هر کس در ایران است باهاش رفیقم میروم آنجا، سه نفر آدم آمدند آن تو پول مطالبه کردند برای شام در عباراتشان احساس کردم خراسانیند از آنها پرسیدم اهل کجا هستید گفت اهل کاشمرم آقای عماد تربتی، گفت اهل کاشمرم گفتم ماشاء الله باین جوانی و باین رعنائی چرا آمدهای گدائی میکنی چرا دست در یوزگی دراز میکنی گفت آقا یک عدهای آمدند آنجا بما گفتند پا شوید بروید تهران روزی ۴۵ ریال بهتان حقوق میدهند ما آمدهایم این جا حالا گرسنهایم آیا کاشمر خراسان که باین صورت در آمده آذربایجان این ملت زنجان، کردستان، جنوب ایران، تمام ارکان ایران که باین فقر و مسکنت و بدبختی در آمده ایا این طبیعی است بذلت پروردگار طبیعی نیست نمیتوانم صحبت کنم نه باید بگویم هر که میگویم هر چه میگویم برای رضای خدا میگویم. برای این که ملت ایران این را میخواهند بگویم. جناب آقای منصور سن خود را کردی موی من هم سفید شدهاست باید فداکاری کنیم بیائید بدنیا اعلام کنیم ما بدبختیم مایل پیروزی بودیم نباید اینطور سرما بیاورید چرا باید بیاورید این حرفها چه چیز است اگر رمل میانداختیم به بخشید آقای سید جلال الدین تهرانی به بخشید اگر رمل میانداختم میگفتم این تحریکات از شکل نصرت ـ الدخل سات با نصرت الخارج را مهارت رمل است یا در نبات رمل در شکل لحیان است یا شکل انگلیس اما برای اینکه دولت ایران را …. شخص پادشاه دو مرتبه شرفیاب شدم او را یاد شاه جوانی دیدم که میخواهد بتمام معنی باین مملکت خدمت بکند ک بمسافرت میرود (صحیح است) دنیائی از او استقبال میکند بر میگردد بد منعکس میکنند باحلوا حلوا حلوا عسل و نقل و نبات گفتن دهن شیرین شدهاست هی وعده و هی وعده، هی دروغ، هی دروغ چرا؟ هرگز انجا که دروغ نمیگوید آنها که مهمان نوازی میکنند دوغگو نیستند باید به بینیم این از کجا است و این وضعیت از کجا آب میخورد هسته مرکزی این سعایتها کجا است آنجا را باید پیدا کنیم این کلیات عرایض من است. اما جناب آقای منضور در تمام اموری که بعد از شهریور واقع شدهاست شما وارث همه آن امور نیستید نه اماوارث تبعی هستند وارت علی الاصول نیستید، وارث علی الاصول دولت گذاشتهاید وارث تبعی دولتهای گذشته هستید برای اینکه بنده هیچوقت دولت نبودم که وارث تبعی باشم وزیر هم نبودم شماها که بودهاید وارث تبعی هستید وارت علی الاصول دولت گذشته هستید بنده مقداری اینجا یادداشت دارم، مرحوم رضا شاه در زمان خودش بودجهای داشت کارهائی توی این مملکت شدهاست، خط آهن، کارخانهها ابنیه و تمام آن اصلاحاتی که هر مخالف ومعاندی یک ذره اش را نمیتواند انکار کند هیچ آیا مقایسه میکنیم بودجه آنروز مملکت را با بودجه امروز مملکت، چه جور از آن بودجه استفاده میشد با اینکه همه ناراضی بودند راست هم میگفتند و البته مامورین املاک و البته مامورین ولایات نسبت بمردم تعدی میکردند و این تعدی هم باز از نقطه همان دست مرموز بود که دیدند این شاهی که سیصد سال مثل او برای مملکت نیامده انداختند در اطرافیان فکری و یک وضعیتی که برای آن خدمت شهریور را درست کردند و البته در ضمیر و در ماهیت و در عمل و در فکر آن پادشاه همه اش خدمت بود چطور شد که تمام این خدمات را منعکس کردند چطور شد آن بودجه بود حالا هم بودجهاست بودجه چقدر است شنیدم ۱۲۰۰ میلیون تومان بودجه تهیه شدهاست باز هم برای این بیکارهائی که … به بخشید کارمندان دولت من هیچوقت حمله بصحیح العمل نمیکنم خدا لعنت کند آن تصویب نامه را که آمد خراب کرد تمام قضات عالی رتبه، تمام مامورین حسابی، تمام خدمتگذاران واقعی همه مایوس رفتند، از بازار یکدسته که زرع میکردن آودند پایه ۸ و ۹ و ۱۰ جناب آقای منصور بنده خودم بعد از سالیان دراز همین جناب آقای حاج آقا رضا رفیع یکی از پیشنهاد گان بود آمدندبرای تامین حقوق من گفتند خدمات من را در آستانه قبول میکنند مجلس قبول کرد وزیر دارائی وقت مشرف الدوله قبول گردد وقت پایه دادن یک مامور آخر یک بچهای که یک وقتی در حکومت مرحوم امیر طهماسبی سلیمان آقای خسروی که در وزارت کشور است در آنجا بود سپرده بود که این را هم یک کار بدهید در وزارت کشور ماهی ۱۲ تومان بعد از خودم ۵۰ تومان رشوه خواستند چون ندادم مرا رتبه ۷ تشخیص دادند (بهادری ـ حالا که رتبه ۹ هستید) نه حالا هم رتبه ۹ نیستم از پایه صرفنظر کردم اصلا رتبه ندارم بله اما مایه دارم اگر پایه ندارم توجه فرمودید خوب آن تصویب نامه آمد، پس کارمندان دولت آنان که صحیح العملند آنانکه باید تشویق بشوند، انانکه باید اعتماد بنفس خود داشته باشند که هر وزیر دلخواه هر لاطائل گو، هر مغرضی نیاید او را از پشت میزش بردارد و بگوید برو بآنها کارندارم آیا این بودجه ۱۲۰۰ میلیون تومام صرف اغراض و امیال یک عدهای نمیشود که بیایند بودجه را آقا فلانجا بودجه کار فلانجا بودجه بهداری، فلانجا بودجه کجا، بیایند بسازند حسن و حسین وزیر سبیل مامور چرب شود. رشوه بازداده شود این را از کجا باید داد اینکار را کی باید اصلاح کند آقا این معانی هست میایند یک عده ناراضی میشوند از دوائر غله دوائر غله هر کجا توانستند هر قدر توانستند مگر اینکه از قدرتشان خارج بود مردم و مالکین و زارعین و دهاقین تمام را صدمه زدند و رشوه گرفتند از حیثیت انداختند اما با تمام این معایت ادارات غلات باین منحل شود نه خرید غلات (صحیح است) خرید غلات اگر منحل شود الان در گرگان شاید قریب صد هزار هکتار زیر زرع است و عملی که شدهاست یعنی بیاید برود. مثل همان مردی که گوشش را توی میدان سبره میدان مختار السطنه کوبید. احمد آذری بروش آنجا چوب بست آقا بروند بدهند گندم هایشان را با انها معامله کنند هیچ فکر کردهاید که چه وضعیتی برای مملکت درست میشود مملکت دارای غیر از هوچیگری است مردم باید تامین بشوند البته مالکین میروند میکارند امیدشان این است که صد هزار تن دویست هزار تن دولت از آنها میاید میخرد آنها هم میروند کشت میکنند آنجاش هم مخل این جاش مخل آنوقت این اعضاء ادارات را از ریش بلن کند بسبیل بچسبان، بزلف بچسبان پس گردن زلف پشت گوش اینها را که بیرون نمیکند وضعیت آشفته و در هم ریخته سطح کشت میاید پائین یک صورتی میشود که بعد نمیدانم در این مملکت چه میشود روزی مرا خواستند آقای فریدونی که در وزارت کشور خواستند که آقا بیائید در یک کمیسیونی اظهار نظر بکنید رفتم آنجا دیدم آقای اعزاز نیک پی آقای شهردار تهران وهمه مدیر کلها همه نشستهاند اظهار داشتند جناب اشرف آقای قوام فرمودند که نان را از ۹ ریال بکنیم هفت ریال و هفتاد و پنج دینار ما شما را خواستیم چون شما در این امر سابقهای دارید اظهار نظر بکنید فکر کردم گفتم این برخلاف مصالح مملکت است این متناسب با اوضاع حاضر نیست پرسیدند چرا؟ جواب دادم آقا مگر تهران را در پرقو بوجود آوردهاند که دیگران را در خشت خام این چه تبعیضی است تهران نانش را ارزان بکنید آنوقت از تمام اطراف میریزند تهران نان ارزان است هی تمام دهاقین میایند اینجا همه جا خالی میشد بعلاوه یک عیبی هم دارد که شما متوجه نیستید گفتند عیبش چیست؟ گفتم الان یک کسی است در اداره غله و نان در تهران من همیشه میگویم محرمانه باو گفتند تو عملی بکن که سهمیهای که خباز میگیرد از اداره سیلو روز بروز بیاید برای اینکه موجودی عملی میشود و رسیده بود بروزی ۹۰ تن گفتم آقا آنهائی که آمدهاند آزاد پزی میکنند الان گندم در بازار آزاد ۱۳۵ تومان است و دولت میدهد ۹۲ تومان.
نایب رئیس ـ وقت شما که نزدیک باتمام است
شوشتری ـ بنده مطیعم، اطاعت میکنم اما عرض کردم که یکی از آقایان پیشنهاد بکند نیم ساعت بنده بیشتر حرف بزنم بنده خودم پیشنهاد میکنم
نایب رئیس ـ استفاده بفرمائید.
شوشتری ـ گفتند آقا اینها همه هم سهمیه دولتی دارند هم سهمیه آزادپزی شما ۹۲ تومان از اینها پول میگیری ۱۳۵ تومان بازار ازاد است چندان برایشان صرف ندارد که گندم و آرد دولت را بگیرند آنوقت وقتی این کار را کردید گفتند آرد راهم میخواهیم ۷۱ تومان بکنیم گفتم درست نصف میشود بخالی شدن سیلو آنها با عرض من موافقت نکردند من هم رفتم عمل کردند شروع شد فردای آنروز یا پس فردا گذاشتند در اداره نان بخشنامهای نوشت به برزن گرانفروشی آنوقت نان یک من ۹ ریال، سه کیلو ریال بود نوشت اگر سه کیلو را ۹ ریال فروخت تعقیب بکنید و بهانه اش این بود که در هر تنور سنگکی چهار نان دو آتشه فروخته میشود ۱۲ نان ازاد …. (زنگ رئیس).
نایب رئیس ـ پیشنهادی رسیده قرائت میشود. (بشرح ذیل قرائت شد)
مقام منبع ریاست مجلس شورای ملی ـ چون بیانات آقای شوشتری در اطراف برنامه خاتمه نیافتهاست پیشنهاد میکنم مدت نطق ایشان بیک ساعت تمدید شود. عبدالصاحب صفائی(صحیح است)
نایب رئیس ـ نیم ساعت آقای شوشتی صحبت کردهاند تقاضای نمساعت اضافه شده آقایانی که با این پیشنهاد موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمائید آقای شوشتری. عمل نان را بردند بالا به ۱۵ شاهی ضرر زدند بدولت ۹۱ تومان را در ۷۲ تومان در هر خرواری ۱۹۰ ریال از بودجه بیت المال مسلمین برداشته شد ونان هم در خرواری ۷۵ تومان اضافه شد بعلاوه هیچکس در تهران نان یک من ۱۲ ریال و ۱۴ ریال ندید رسید بآنجائی که سیلو خالی شد و ناچار شدیم از کانادا از دولت شوروی و از عراق گندم بخریم برای اینکه عرض این مو سفید غلام این مملکت را گوش نکردند که به بینند چه میگویم. جناب آقای منصور دیگر این عمل الغاء غله انحلال غلات. ادارات غلات اگر حتما باید صورت بگیرد و از دست مامورین ناپاک و مضر بحال رعایا فارغ شویم اما نباید خرید گندم راجلوگیری کرد باید وزارت دارائی همانطوریکه تریاک میخرد در وقت محصول و یا سلف بمالکین رعایاپول میدهد که سطح کشت پائین نیاید در مورد گندم هم باید عمل کند این عرض من عرضی نیست که جنبه منفعت شخصی داشته باش نیابد این کار صورت بگیرد این را خواندم در روزنامهها راجع بدخانیات هم همین فکر شده همین هم غلط است اگر دوائر را باید اصلاح کرد نباید گذاشت رعایا مایوس شوند همین چهار بوته توتون و تنباکو را که میکارند این را هم دیگر نکارند این چه جور فکر مرموزی است که در تمام شئون ادارات این طور افکار غیر عملی و اینطور افکار عجیب مسموم کننده. فنا کننده ولو میشود. اما یک موضوع دیگر بانک صنعتی جناب آقای منصور بانک صنعتی منحل شد من آنچه را که اطلاع دارم بانک صنعتی هیئت مدیرهای داشت مرکب از سه نفر یک نفر هم مدیر عامل بود اینها چهار اتومبیل داشتند حالا بانک صنعتی ۱۵شرکت است هر شرکتی مثل پنبه قند نوغان ذغال هر شرکیت ۶ مدیر عامل یعنی چهار اتومبیل شد ۶۰ اتومبیل ایا موارد اصلاح و تصفیه این است من پریروز اینجا حمله کردم به شرکت تلفن اینجا بآقای وزیر پست و تلگراف هم عرض کردم دیروز یک عدهای از آن شرکاء آمدند پهلوی من گفتند آقا صحیح این است که ما تخلف کردیم مردم هم ناراضی هستند یعنی ما باید همه فحشها و زورها همه را گوش بکنیم. تصدیق بکنیم اما حرف حسابی هم که میزنیم کسی نباید گوش کند گفتم آقا مردم همه بصدا در آمدهاند حرف حسابی تان چیست گفتند حرف حسابی ما سه چهار کلمهاست بشما میگوئیم گفتم بگوئید گفتند آقا ما آمدیم هشت میلیون تومان از مردم پول گرفتیم چهار میلیون هم سهم فروختیم شانزده میلیون هم بانک ملی بماوام داد بیائید مجلس شورای ملی هیئت دولت دادگستری دادستان مملکت بیائید بنشینید از ۲۸ میلیون تومان یک قران یک شامی بشکم کسی فرورفته مطالبه کنید ما رفتیم لوازم خریدیم لوازم را از انگلستان خریدیم این فاکتورهایش است آوردیم در خرمشهر مساعدت نمیکنند که حمل کنیم تمام این لوازم دارد در آنجا فاسد میشود میائیم فلان کار را بکنیم فلانکس رشوه میخواهد میائیم فلان کار را بکنیم دیگری رشوه میخواهد گفتیم تا آخر سال پنجهزار شماره حتما تمام میشود و تا فروردین یا اردیبهشت سنه ۳۱ تمام ۲۲ هزار شماره در صورتیکه شانزده هزار در خواست بیشتر پیش ما نیامده آنوقت درست میشود (یکنفر از نمایندگان دروغ میگوید) بدولت تذکر بدهید که رفع اشکال ما رابکند که مردم هم راحت بشوند گفتم این حرفی است دولت از هرکسی شرکت تلفن میخواهد باشد شرکت جیم میخواهد باشد شرکت میم میخواهد باشد همه علی السوی است دولت باید به حرف حسابی آنها گوش بکند و با این اظهاراتی که آنها میکنند اکر مرا اغفال میکنند و اگر تخلف کردهاند بدون فوت وقت آقای آقا سید جلال طهرانی باید امتیاز ملغی بشود اگر تخلف نکردهاند باید رسیدگی کنید به بینید حرف حسابی آنها چیست آخر این چه دست مرموزیست از هر که بخواهی صدا در میاید این مینالد آن مینالد درست آکل و ماکول توی مملکت پاشیدهاند مثلا میگویند بازار پول توش نیست من نظرم هست تاریخش را یادداشت کردهام دولت در سال ۲۷ لایحهای به مجلس آورد که اسکناس رایج کم است برای اجرای برنامه هفت ساله ماباید طبع ونشر اسکناس بیشتری بکنیم البته بمخالفت برخورد آنچه که تشخیص کردم چون نه عالم اقتصادیم نه اهل حساب این چیزها سرم نمیشود من همین چیزهائی را که بلدم هیچ دایر معلوماتم را از آنچیزی که هست تجاوز نمیدهم و هیچ دعوای معلومات اقتصادی هم ندارم آنچه که اطلاع یافتهام ۸۰۰ میلیون اسکناس طبع و حاضر شده این در سال ۲۷ بطوریکه اظهار کردهاند تقریبا ۷۲۰ میلیونش در دست مردم بوده ۸۰ میلیون در بانک بود ۷۲۰ میلیون در دست مردم البته ده یک میشود و حالا شنیده میشود که ۲۵٪، ۲۵٪ از کل یعنی آنوقت ۸۰ میلیون آنجا بود الان ۲۰۰ میلیون از این اسکناس جمع آوری شده در بانک و اعتبارات تجار هم بسته شده این عمل یک وقت روی اصول بانکی و تجاری است من اینها را نمیدانم ولی بر چیدن این اسکناسها از دست مردم و گرفتن اعتبارات از دست این تجار بعقیده من دقت بیشتری لازم دارد که در آن دقت بفهمیم آیا اینهم بستگی بهمان تحریکات و مرموزات دارد یا راستی راستی بیک صورت دیگراست چون اینرا من باید بفهمم چون من عادت دارم تا چیزی برایم محقق نشود از نقطه نظر قضائی که قضیت و حکمت محال است تصدیق کنم میشنوم با این کیفیت است این را باید بدولت جناب آقای ساعد (نمایندگن ـ دولت آقای منصور) به بخشید خیلی معذرت میخواهم جناب آقای علی منصور افتخارشان این است که باید اسمشان علی باشد به بخشید معذرت میخواهم این را باید تحقیق بفرمائید یک موضوع دیگر جناب آقای نخست وزیر من نمیتوانم بدولت رای موافق بدهم ولی کبود هم نمیدهم ممتنع خواهم بود برای یک مدتی که حرفهایم را بزنم مدتی است که تبلیغاتی شروع شدهاست در آمریکاو بعضی جاهای دیگر بر علیه مملکت ما مملکتی که پادشاه ما را با آن آبرومندی پذیرائی میکند این تبلیغات شومی که در آنجا میشود ساده از آن ملت تشخیص نمیکنم پیش من اجنبی است بطور متقابل ملت ایران باید با همه عمل کند شوروی و آمریکا و انگلیس و آرژانتین و برادران اسلامی هم علی السوی همه را بیک چشم نگاه میکنیم هر کسی بما نظر بد دوخت باید نظر معادات باو بدوزیم و هر کسی نسبت بما خدمتگزاری کرد متقابلا ما اینجا نشستهایم که تملق بگوئیم هی بگویند وام هی بمجلس شورای ملی بد بگویند بمقدسات ما فحش بدهند دیشب توی روزنامه خواندم نوشتهاست که آقای آقا سید ابوالقاسم کاشانی لیدر مذهبی، این مسئله را به بینید چه جور سمپاشی میکنند آقای سید ابوالقاسم کاشی مجتهد است آقای حاج آقا حسین بروجردی هم مجتهد است آقای سید محمد بهبهانی هم مجتهد است آنروز هم گفتم دین اسلام بسیط الحقیقهاست ما این جور اختلافات نداریم که لیدر مذهبی داشته باشیم همه محترمند همه آقا و آن هفتهزار رای هم که چی چی بود سوزاندند اینرا اهل قلم میدانند چه جورسمپاشی غلطی است اینها راباید رسیدگی بکنید وزارت امور خارجه داریم بنده امسال رفتم فارس این آقای دکتر نخعی هم آمده بود ماشین ایشانهم شکسته بود رفتم فارس وقتی رفتم فارس مخصوصا رفتم نقش رستم چرا آنچا رفتم تخت جمشید را دیدم تخت جمشید آثار عظمت چند نفر ازسلاطین ایران است ولی نقش رستم، در آنجا است که میرساند ایرانی از ۲۸۰۰ سال قبل میگفتهاست لااله الاالله درآنجا است که مسجد پیدا است بروید مشابهت آن مسجد را با مساجد دیگر پیدا کنید رفتم آنجا دیدم آنجا آن دخمههای هخامنشیها بعد از ۷۰۰ سال آن چیزهای ساسانیها نقشهای ساسانیها والرین زیر پای پادشاه افتادهاست این گدار هم بود خانمش هم بود مدتی گریه کردم، مملکتمان عظمت مملکتمان جلال مملکتی که الان اسلام اسلام، اسلام علم، اسلام مرهون ایرانیها است تمام این کتب صرف و نحود برگردید به بینید مؤلفین اینها کیها بودند آن ایران و آن عظمت. تتبع کنید ببینید کیها بودند آن ایرانی و آن عظمت که آمدم اصفهان عظمت خداپرستی را دیدم امروز طوری شده که ما را بالحان مختلف باقلام مختلف بصور مختلف در ممالک دنیا بی آبرو قلم بدهند ما را بی علم قلم بدهند بی دانش قلم بدهند ما سرچشمه علم دنیائیم سرچشمه ادب دنیائیم سرچشمه فهم دنیائیم والله العظیم نفس خود را فدا میکنم و تمام مطالبی را که گفتم آقای علی منصور برو اگر دستت باز شد کار کردی، موضوع نفت یک موضوع کوچکی نیست مگر وطن پرستی مونوپل، استغفرالله کلمه خارجی نمیگویم آقای سید جلال الدین تهرانی بشما اعتراض دارم باید هر چه بعد از این حرف میزنید فارسی حرف بزنید بزبان شیخ سعدی حرف بزنید اولا وطن پرستی انحصاری نیست مگر آقائی میتواند وطن پرست و وطن خواه باشد اولا وطن پرست معنی ندارد وطن خواه باید مثل معشوق پدر وطنش را دوست بدارد پرستش مال پروردگار است و بس مگر انحصاری است خدمتگزاری به مملکت را فلان آقا میتواندبکند من نمیتوانم بکنم شما نمیتوانید بکنید. همه میتوانند این چه نفاق ودوئیتی است ببخشید دوئیت غلط است ولی اصطلاح غلط اگر مشهور شد برای فهم مردم آقای ناظرزاده که اعتراض کردید بمخبرین جراید غلط است اشکالی ندارد معمولا درعین حرف زدن بحرفهای دیگران هم متوجه هستم (ناظرزاده ـ پس مونوپل هم که فرمودید) دیدید عذر خواستم گفتم زبان سعدی باید حرف بزنیم که وضعیت ما باین صورتی درآمدهاست که دنیا ناظرش شدهاست ما بوضعیتی دچار شدهایم که هر وقت میائیم دست بزنیم بمایههای اساسی و اندوختههای تحت الارضی و روی زمین دچار یک تشنجی غیر مرئی و یک دست مرموز میشویم گاهی سقاخانه درست میشود گاهی آدم کشی درست میشود گاهی واشیخا میشود گاهی وا طبیعتا میشود گاهی حمله باین گاهی حمله بآن و باین صورتی میشود که همه ماندهاید این مطالبی را که بنده عرض میکنم نه از نظر مخالفت با دولت است من بهمه آقایان ارادت دارم خصوصیت دارم با هر کس هم که اشنا شدم خدا شاهد است مگر اینکه یک امر برخلاف مصالح مملکت انجام شده باشد این ازشان روزنامه نگار نیست تا تحقق قضائی پیدا نکردهاست که کسی از وظائف اداری و وظائف ملی منحرف نشده کسی حق ندارد بگوید این رجال فاسد ما فسادش در کدام محکمه ثابت شده منشاء است از کجا سر مییزند من بهمه ارادت دارم اما در عین ارادت جناب آقای منصور من نمیتوانم نگویم مملکت ما محتاج باصلاحات است این مردم چشم باین کعبه آمال دوختهاند این مردم اینجا را مرکز قدس و مرآت شهود میدانند آیا چرا نباید کف نفس بکنیم یک جنبش ملی یک ارداه، یک همت یک توکل یک اجرا. اذا عزمت فتول علی الله ا گر خدمتگزاری به مملکت کردند از نقطه نظر دیانت اسلام نمیگویم درتمام ادیان سماوی و اثار طبیعی و علم موجود این اصل ثابت است و دعا ونفرین مخمر بر هیولای وجود است اگر کسی عمل خوب کرد آن عمل خوب دی همراه با او است واگر بد کرد همان بد نفریتی باوست من استقبالهای عجیب تهران را دیدهام بدرقههایش را دیدم بدرقه ما را هم بنظرم ببینم خواهید ملاحظه فرمود پرت هم نمیگویم مویم در سیاست سفید شدهاست یک موضوع را میگویم من انتخاب شدهام از حوزه مادریم شهرستان گرگان و آنجا فامیل من اند این مردم بمن یک اعتقادی دارند آقای علی منصور بعلی بن ابیطالب و رسول اکرم چهارصد و پنجاه تومان عبدالله سرخوش بمن سهم امام داد در آنجا و پول اتومبیلم را امیر همایون بوشهری دارد من دیگران رفتم و آمدم مقابل چهار صد تومان پول من موفق شدم مردم آنجا منتظرند برای حوزه وکالت من مثل گذشته نباشد چیزی قبل در جراید شهرت گرفت جنگلهای گرگان آتش گرفت من آنجا بودم قشون بیچاره متزلزل شد سرتیپ مبشری بیچاره دست پاچه شد سر تیپ مبشری هم که بسیار آدم خوبی است با قشون حرکت کرد ببیند که جنگل آتش گرفته چیست جنگل چه این هیاهو بود پا شدیم رفتیم عادت این است در مازندران آقایان نمایندگان شمال همه تشریف دارند در پائیز که میشود رعایا میآیند برگهای این درختان را آتش میزنند و زمین را حاضر میکنند برای زراعت علی الاصول گاهی هم یک نسیمکی میوزد دو یا سه تا درخت هم ممکن است سرشاخه اش بسوزد رفتم دیدم هی بدو بدو روزنامه کیهان روزنامه اطلاعات سر و صدا را انداختهاند بعد معلوم شد پروانه جنگلی گرفتهاند برخلاف اصول ۳۵۰۰ متر زمین (فقیهزاده: اسمشان را بگوئید) چون مربوط بشخص من میشود نمیگویم باید تحقیق بکنم آنچه که میگویم. آقای سید محمد نام اخوی بازرس آمده آنجا یک مقداری الوار وتختهها قاچاق آنجا بوده سروصدا راه انداختهاند که اورا گیجش کنند وبعد هم بگویند جنگل گرگان سوخت گفتم اگر جنگل گرگان سوخت گفتم اگر سوخت یک گرگانی بدولت باعلیحضرت همایونی بمجلس شورای ملی شکایت کرد که جنگل ما سوخته سرتاسر دروغ در روزنامه منعکس کردند درو درو درو که جنگل سوخت برای اینکه دوائر آنجا ادارات آنجا الان.... یک عریضهای یک کسی آورده بود که من بدهم بآقای هیئت من ندیدم همینطور آوردم دادم بآقای هیئت... یک صورتی دارم آن قطعه آن خطه آن وضعیت پهناور دشت، آقای محمد جرجانی همکار محترم من که افتخار میکنم یک همکاری دارم خدمتگزار این مملکت مثل محمد جرجانی، که خودش میداند منهم میدانم که قریب ۹۰۰هزار کیلومتر مساحت افتاده آنجا همه قابل زرع چه جور زرع، پنبه اش از مصر بهتر میشود گندمش بآن وضعیت است هیچوقت نشد در یک سال این سلمان اسدی و شرکاء شریدن از من خواستند آمدم رفتم و در گرگان ۲۹ هزار تن غله برای آنها معامله کردم آنوقت این وضعیت میشود الان در گرگان هم بیشتر آنهائی که میدانند خدا شاهد است منویات شاهنشاه ودولت ایران را تامین کنند هرچه میائیم بهرکس میگوئیم آقا بیائید لازم نیست ۹۰۰ میلیون، ۵، ۶ میلیون تومان بمصرف گرگان برسانید وام بدهید اما نه آنجور وام هزارتومان بده ۳۰۰ تومان رشوه صد تومان هم کسر بگذار وبعد هم نزول ۱۰۰۰ این جور بمردم قرضه میخواهند بدهند بیائید اینجا ۴ نفر آدم با تقوی آدم اساسی بفرستید تامین کنید این مملکت را کرد کوی قصبه باین بزرگی که همیشه رادع و مانع هزارها نقائص برای رشت و مازندران و گرگان بود این کرد کوی بیک وضعیت افتاده از فقر و بیچارگی که خدا شاهد است هر ایرانی برود آنجا متاثر میشود شما میفرمائید اذربایجان باین صورت افتاده بخدا گرگان ما بدتر شدهاست برای اینکه یک مامور جزء میرود آنقدر آنجا اشکالتراشی میکند که حد ندارد آنجا بانک کشاورزی میخواهد آنجا باید رفت و نگاه کرد جناب آقای مشرف الدوله نفیسی هم قربانش بروم بمن وعده میکند که بیا برویم گرگان من بیچاره پا میشوم با قرض و قول حاج حسن مختاریان بمن قرض میدهد ماشین میگیریم میرویم آنجا بعد میبینیم آقا تشریف آوردهاند تهران، عجب رفتیم عجب نتیجه گرفتیم عجب بمملکت خدمت کردیم گفتم آقا باید برویم آنجا بشاهنشاه عرض کردم فرمودند راهش باید اینطور بشود شهر باید اینطور بشود برق باید اینطور بشود و وضعیت اینطور بشود کسی گوش نمیکند جنابآقای منصور آنروز هم گفتم دولت اسرائیل برسمیت شناخته میشود باید بشناسید یا نباید بشناسید مصالح مملکت را دولت ایران باستقلال فکر باید هر موقع عمل بکند نه باو تحمیل بشد ما هیچ جور حاضر بتحمیل نیستیم آیا این برسمیت شناخته شدن با کمیسیون امور خارجه مجلس مشورت شده است؟ من از جناب آقای رفیع سؤال میکنم آقا شما در کمیسیون خارجه هستید با شما آیا مشورت شده بود؟ (رفیع ـ نه مشورت نکردند) چرا برای چه تشنج ایجاد میکنید برای چه برادران اسلامیمان را مکدر کنیم این عجله بد است با عقل و متانت ما باید ریشی بگیریم سبیل ما را ول کنند اگر باید بشناسیم چرا بشناسیم گوش کن آقای کشاورز صدر قربانت بروم من ساده صحبت میکنم من همانطور که ایشان نوشته بودند قلمبه و سلمبه نفهمیده بود لغت مستثمر را بیچاره نفهمیده بود حقش بود نباید بفهمد من دیگر قلمبه سلمبه نمیگویم یواش یواش حرف میزنم هر چه هم بطور مصطلح عادت کردهام ولو غلط باشدهمان را عرض میکنم آقا موضوع اسلام بسیط الحقیقهاست مربوط بعرب و عجم نیست این اشتباه را آن روزهم گفتم برادران عرب ما کردند این پایهای است که ابوسفیان معاویه وخلفای اموی کردند دیگران هم دارند این را تجدید میکنند، اینها حق نداشتند نتیجه اش هم همین است ما که دولت ایرانیم ما که با پاکستان برادریم ما که با مسلمین الجزایر و تونس برادریم ما که با مسلمین افغانستان و عربستان سعودی برادریم و لا تقولو لمن القی علیکم السلام است مومنا انما المومنون اخوه ما باید در امور مربوط بمسلمین با مسلمین مشورت بکنیم و جلب افکار مسلمین را بکنین و یا آنکه مسلمین را بیدار بکنیم که آقا اینهائی که دین را انحصار کردند ودین را با دنیا قاطی کردند دین با دنیا قاطی نیست اینها ما را باینصورت انداختهاند آنوقت هر تصمیمی بگیرید کی مخالف است تصمیم عاقلانه تصمیم با درایت تصمیم موجه تصمیمی که قانون گرفته که اگر خواستید دولتی را برسمیت بشناسید بای کمسیون امور خارجه در آن اظهار نظر کند این چه مانعی داشت چه مانعی دارد یک دفعه دولت آقای منصور واقع بشود در یک عملی که نداند چه بکند؟ این زیباست؟ این پسندیده است؟ البته آنوقت است که تبلیغات هم شروع میشود اینها همین را میخواهند اما ما که این را نمیخواهیم شما این را میخواهید؟ نه ما اینرا نمیخواهیم مامملکتمان را ایران را میخواهیم ما مملکت خودمان را با دوستی با دول دوست میخواهیم ما مملکت خودمان را با رفاه و آسایش میخواهیم، ما مملکت خودمان را ازاد میخواهیم که هر ملتی اینجا بتواند از منافع مملکت بهرمند بشود و در زیر سایه این مملکت مرفه باشد مملکت مازعیم مسلمانها علی بن ابیطالب آن خونریزی را کرد و جنگ کرد برای اینکه یک خلخال از پای یک یهودیه کشیدند اسلام درس داد تعالیم اسلام باینکه میگوید دین من خاتمیت دارد دین من مبنایش بر خلاف تمام ادیان چهار پایه دارد علم است یعنی کتاب سنت است عقل است اجماع که در ادیان دیگر نیست این دین هیچوقت کهنه نمیشود برای اینکه هر وقت هر علمی در دنیا پیدا شد تازه اول دعوت محمد است همانروز که ریشه را بردهاست بعلم امر فرموده مردم بروند علم پیدا کنند در صورتی که در ادیان دیگر تبعید است در یک چنین مملکتی با یک چنین دینی با یک چنین اخلاقی که ما داریم نسبت بهمه تمکین داریم لیکن تمکین متقابل برادرانه ما باید عملی بکنیم که عاقلانه باشد عملی که سایر مسلمین دنیا از ما رنجش پیدا نکنند وان دیگران را هم متوجه کند که برادران عرب ما که منحصرا مسلمان نیستند اگر بنا بشود آنها دست بانحصار بزنند ماهم دست میزنیم بفرمایشات رسول الله نمیگویم از شم عربها میترسیم من میگویم نمیترسیم از این جهت از جناب آقای منصور هم این موضوع پسندیدهاست که در این قسمت یک غور طبیعی ویک غور اساسی و یک تعقل عملی بکنند و آن صورتی که مصالح ایران و اسلام در زیر آن صورت است این کار را یک سر وصورتی بدهند بنده از رئیس کمیسیون امور خارجه میپرسم میگوید من خبر ندارم پس کی خبر دارد کی این کار را میکند کدام دست مرموزی این کار را میکند؟ برای اینکه برای ما دشمن بتراشد برای اینکه مسلمانها را بهم بیندازند وهمه را باهم دشمن بکنند بنده خیلی مطالب دارم راجع بوزارت دادگستری هم بعدا میآیم در بودجه صحبت میکنم چون فعلا حال ندارم کسالت دارم و جناب آقای آشتیانیزاده هم که آقازاده هست نوه میرزای اشتیانی مرحوم است بایشان هم باید نوبت برسد از اینجهت بهمین تذکرات قانع میشوم ومنتظرم اگر دولت جناب آقای منصور قدمهای معیدی برداشت خدا شاهد است میایم پشت این تریبون تشکر میکنم و میروم دستشان را میبوسم و گرنه جای حرف را برای خودم باقی میگذارم (احسنت) (بعد از نطق از مجلس خارج شدند)
نایب رئیس ـ آقای تیمور تاش.
تیمور تاش ـ چون فراکسیون ملی موافقت خودش را بادولت حاضر اعلام داشتهاست بنده هم طبیعه درصف موافقین وارد شدم و نظر داشتم شایدمطلب بسیار مفصلی در اطراف برنامه صحبت کنم خوشبختانه حسن استقبالی که مجلس از دولت جناب آقای منصور کرد مرا بی نیاز از این فکر کرد این حسن استقبال از دوجهت بود یکی اعتمادی که بشخصه آقای منصور داشته وایشان را همیشه مرد مثبت کاردان ومدیری تشخیص دادهام (صحیح است) و دیگر از لحاظ این که دولت تازهای روی کار آمدهاست دولتی است که تا کنون عملی انجام ندادهاست و بنابراین نمیشود ایرادی باو گرفت تصدیق میکنم باینکه دولت حاضر همانطور که همکار مخالف محترم فرمودند وارث ناگواریهائی است ولیکن راسا مقصر نیست و کاری انجام ندادهاست بنابراین تصور میکنم که بایستی دید که چه کار خواهد کرد و چه عملی انجام خواهد داد و اگر هم راجع بمدت نطق بیش از نیمساعت را آقایان محترم قبول نفرمودند من خیال میکنم بیشتر بهمین لحاظ بود اگر برای دولت گذشته دو ساعت موقع معلوم کرد بازهم خیال میکنم برای این بود که دولت گذاشته مدت مدیدی روی کار بود و باید مسئولیت اموری را که انجام داده بود و یا بیشتر انجام نداده بود بر عهده بگیرد (صحیح است) منطق حکم میکند که موافقش بعد ازمخالفین صحبت بکنند در این مقام باشند که حتی المقدور جواب او را بدهند خوشبختانه دوست عزیز من آقای شوشتری مخالفتشان بیشتر جنبه اصولی و انتقارد از اجتماع داشت این انتقاد را بنده هم تصدیق میکنم. وضع بد است و این را بنده از پشت همین تریبون عرض کردم وبازهم تکرار میکنم که وضع بد است بدی این وضعیت بنظر بنده از دو جهت سرچشمه گرفته اول از وضعیت دنیاست مثلی است معروف میگویند مرض کوه کوه میآید ولی موی موی میرود مثل اینکه ما توجه نداریم که دنیا با چه مرضی حاد و شدید مواجه بودهاست مثل اینکه ما میخواهیم قبول کنیم که جنگ جهانگیری در دنیا وجود آمده ارکان دنیا و جهان را بلرزه در آورد کشورهای بزرگ هنوز بعد از چند سال موفق نشدهاند که تشخیص بدهند که فاتح کیست مغلوب کیست هنوز در دنیائی که بعد از چند سال مشکلات اقتصادی و مشکلات اجتماعی و دسته بندیهای مختلف هر روز بنحوی عرض اندام میکند بنظر من این دنیا را نمیشود ارام قلمداد کرد و گفت ما مستثنی از این دنیا هستیم مخصوصا که قرن بیستم بحدی سراسر گیتی را بهم نزدیک کردهاست که هر گونه انعکاس در اقصی نقاط دنیا در تمام جهان منعکس میشود بنابراین هم فارغ از این جربان نخواهیم بود ونیستیم جهه دیگر علت خرابی اوضاع بنظر بنده تحریکات مختلف است این تحریکات اعم از خارجی وداخلی در همدیگر تلفیق میشود و وضعیتی را بوجود میآورد که محل انتقاد را آسان میکند انتقاد کردن امروزه یک قدری مد شدهاست خوب پیروی از مد هم که لازم است بنابراین، این انتقادات وقتی که شدت گرفت یک حس بدبینی بدگمانی ایجاد میکند که خودش موجب خرابکاری میشود وخود اسباب این میشود که بیشتر مردم نگران مایوس ونسبت بهمدیگر بدبین باشند مشکلات هست ولی ما بادی بگوئیم و باز هم تکرار کنیم که اراده فائق آمدن باین مشکلات راداریم یکی از مشکلات اقتصادی است این مشکل بحد شیاع رسیده وهمه هم میدانند پریشانی، فقر، بیچارگی دامنگیر این اجتماع شدهاست و این حس ناامیدی هم که هر روز بنحوی دامن زده میشود چنان ارکان دولت و ملت را گرفتهاست که واقعا همه را سر درگم کرده پریروز را جع بعدم موازنه صادرات و واردات خیلی صحبت کردم اینها مسلم است که هست یکی از عوامل این عدم موازنه بنظر بنده بمصداق رخت طاوس آمد پراو. مقدار ارزی است که شرکت نفت نه از لحاظ رویالیته بلکه از لحاظ تامین مخارج ریالی خود خدج میکند در سال شرکت نفت در حدود ۱۵ الی ۲۰ میلیون لیره خرج میکند و پولش را میگیرد یعنی به بانک ملی ایران برای مصارف عادی میفروشد بنظر بنده این باید صرفا بمصرف (امامی، استدعا میکنم بلندگو را جلو بگیرید که صدا بهمه برسد) بنده تصور میکردم که صدایم رساست و بهمه میرسد. (امامی بله ولی بعضی تصورات هست که صورت عمل بخود نمیگیرد.) این مقداری را که شرکت نفت ببانک ملی ایران میفروشد همیشه کسور مصارف ارزی ما را از لحاظ واردات از این برداشت میکند واین باعث شدهاست که صادرات ما تا اندازه کافی میشود ولی متاسفانه این مقدار گاهی زیاد و گاهی کم میشود چونکه بنا بحوائجی که شرکت نفت در ایران دارد گاهی بیشتر میفروشد گاهی کمتر من حدس میزنم اگر عطف توجهی بشود و واقعا در مقابل واردات صرفا صادرات بشود حتما وضعیت اقتصادی ما بهتر خواهد شد وموازنه تجارت هم بیشتر. من عقیده مندم اگر حتی واقعا اینقدر همت نداریم اینقدر شهامت و پشتکار نداریم که برای رفع ضروریات اولیه و عوامل تجملی خودش بتواند کار بکند و صادرات را زیاد بکند حق ندارد اینقدر مخارج فراهم کند بایستی وسائل صادرات را در کشور فراهم کند و آن قسمتی را که البته ذخیره ارزی ماست آنرا بیشتر بمصارف تولید و ازدیاد سرمایه بکار ببندد بنظر بنده این حق وحقوقی را که عرض کردم طبیعه بنده را بنکته دیگری متوجه میدارد و آنهم یک نوع دموکراسی وطنی است که در این کشور بعد از شهریور بوجود آمد یکنوع حس عصیان و استثناء در تمام ما هست اول از خود بنده سرچشم میگیرد باین معنی که من خیال میکنم باید مستثنی از این جریان باشم کاری که من باید بکنم دیگران نمیتوانند انجام بدهند بنابراین اگر عملی را ولو خلاف قاعده و قانون و رویه باشد من نتوانم باب انتقاد باب لج مالی باب همه چیز را مفتوح میکنم و حال اینکه دموکراسی واقعی و دموکراسی طبیعی در مقابل هر حقی یک وظیفه گذاشته و کسی حق ندارد از آن دم بزند مگر اینکه بوظائفش که طبعا و قانونا باو واگذار شده عمل کند بنده تصدیق میکنم که انتخابات تهران بهترین نمونه بی مهری مردم نسبت باین دستگاه بود خود بنده تصدیق میکنم و شاهد واضح بود از طرف دیگر هم این مد جدیدی که اختراع شدهاست و انتقاد را پایه ارتقاء تشخیص دادهاند با اینهم من مخالفم و یقین دارم اهالی محترم تهران هم نیک را از بد تشخیص میدهند و حاضر نیستند این ملاطفت و حسن استقبالی که معمولا میشود از جاده موفقیت و صراحت خارج نشود وبنده بیک قناعت میکنم ـ هزار نکته باریکتر زمو اینجا است نه هر که سر نتراشیده قلندری داند (نورالدین امامی ـ به آقای کهبد مراجعه کنید) (خنده نمایندگان) این شدت انتقاد طبعا ایجاد یاس میکند و بنظر بنده یاس ام الفساد است دشمنان ایران آقایان جز اینکه شما را بطرف یاس و حرمان راهنمائی بکنند و مجبورتان بکند که از همه چیز از همه کس ماموس بشوید نظر دیگری ندارند (صحیح است) بدلیل آنکه آن زمانی آنها میتوانند مسلط بر این مملکت بشوند و آن زمانی میتوانند در شما رخنه کنند که تصور بکنند و بدتر از آنهم خود شما تصور کرده باشید که قادر بر اصلاح امور خودتان نیستید آنوقت است که شما میروید وتسلط آنها را قبول میکنید پس بنابراین دشمنان ایران آن کسانی هستند که پیوسته حس یاس ناامیدی و بدبینی و لجن مالی وافترارا در این مملکت ایجاد میکنند (صحیح است) آقایان بیائید یک قدری بخود بیایم به بینیم کجا هستیم و چه باید بکنیم مردمی آمدهاند قبول مسولیت کردهاند آمدهاند با یک ایمانی کار بکنند من نمیخواهم بگویم موافقت ابد با اینها بکنیم ولیکن اجازه بدهید که اقلا نمایش بدهند که چه کارهاند تصور میکنم حتی دشمنان منصور الملک منکر این اصل نباشند که او مرد عمل است (صحیح است) از اینکه خود جناب آقای نخست وزیر تشریف ندارند استفاده میکنم چون یکی از دوستانی که با ایشان خیلی آشنائی دارند میگفت آقای منصور الملک مثل یک تسمهای است وقتی دست بزنید خیلی نرم است ولی هر چه بکشید پاره نمیشود بنظر بنده این بهترین توصیفی است که در وضعیت ایشان آمدهاست وخیال میکنم در وضع موجود یک همچو آدمی لازم است، لازم است که نه پاره بشود. وضمنا آن خشونت و بتختیر و ربوبیتی که دیگران برای خود قائل شدهاند قائل نیستند برنامه دولت بنظر بنده تازگی دارد از اینجهت که آن الفاظ مشعشع و درخشان که معمولا در برنامههای دولت دیدیم در اینجا نیست و وعده وعیدهای بی پایان بما ندادهاند ولی اگر این برنامه دولت فقط دو عبارت داشت که درش هست یکی مبارزه با تخریب و تبلیغات مضر و دیگری که بنظر من اهمیتش از اولی اگر بیشتر نباشد کمتر نیست ایجاد حس مسئولیت در افراد دولت در کسانی که کار میکنند مسئول کار هستند بنده تاکنون در دوره چهاردهم و دوره پانزده و شانزده در هیچیک از برنامه دولتها ندیدم که توجه باین نکته شده باشد که کسی که پشت یک میزی مینشیند مسئول است باید قدرت حل و فصل امور را داشته باشد و اگر نداشته باشد همین وضعیت کاغذ بازی واداره بازی است که ملاحظه میفرمائید. این در برنامه دولت قید شدهاست و من عرض میکنم که اگر فقط این دو عبارت را برنامه دولت میداشت یعنی مبارزه با حس تخریب و ایجاد مسئولیت من باز از موافقین بودم ولیکن آقای منصور مثل این که هدف دیگری هم دارند و آن این است که واقعا و بالتمام از تمام نیروهای این مملکت استفاده بکنند شاید بتوانند گرهی ازکار بگشایند (صحیح است انشاءالله) قیافهای که از کابینه دیده میشود موید این مدعی است مکرر گفته شدهاست که در ایران حزب نیست بنده هم تصدیق دارم و مسلم است که حزب نیست ولیکن دستجات سیاسی وجود دارد و این دستجات سیاسی که شاید بفراخور احوال گاهی تغییر رویه با قیافه میدهند گادر واقعی سیاسی کشور را بوجود میآورند منظور بنده جسارت بحضور محترم آقایان وزرا نیست ولی عرض میکنم مثل اینکه در کابینه حاضر تمام دستجات سیاسی مختلف کشور ذی سهم و ذی مدخل باشند و این را بنده تعبیر بکابینه ائتلاف ملی میکنم و امیدوارم که در پرتو این اتحاد اتفاقی که امروز متظاهر است دولت فعلی بتواند کاری انجام بدهد (انشاءالله) بیانات پریروز جناب آقای نخست وزیر از پشت همین تریبون مؤعد همین مدها بوده ومعلوم شد که ایشان واقعا میخواهند که مخالفین را از حق صحبت و بیانی که دارند...... عرض نمیکنم که جلوگیری بشود بلکه نظرشان این است که آنچه را که باید گفته بشود وبقول معروف جنگ اول به از صلح آخر باشد ولی خوب گرچه یک آخری بالاخره خواهد آمد این تردید نیست ما هم میدانیم ولی سعی میکنیم که شاید دیرتر باشد آقایان من یکبار اینجا گفتم و باز هم تکرار میکنم که خطر نزدیک است ولیک راه مبارزه با این خطر ایجاد یاس و حرمان نیست خطر نزدیک است فقط در صورتیکه نمایندگان ملت، شما رکن چهارم مشروطیت، شما هادیان افکار عمومی، و شما تماشاچیانی که بصرف حضور در اینجا ثابت کردند که بسر نوشت این مملکت علاقمند هستید و بالاخره شما دولت که مسئول انجام امور هستید بیائید همه دست بدست هم بدهیم و از نیات خیرخواهانه شخص اول این مملکت از کسی که واقعا در عالم از خود گذشتگی و فداکاری نمونه شهامت و شجاعت است یعنی از شخص شاهنشاه و از گفتار وبیانات همیشگی ایشان سر مشق بگیریم با هم کار کنیم و سعی بکنیم که علی رغم دشمنان این مملکت ثابت بکنیم که ایرانی هنوز قابل زندگی است ایرانی هنوز اسمش باید درتاریخ باشد ایران از نقشه دنیا نباید محو بشود (صحیح است) عرایض بنده تمام شد مثل اینکه وقت هم تمام شد فقط دوکلمه را میخواستم تذکر بدهم علاقمند بودم که جناب آقای نخست وزیر هم تشریف داشته باشند برای اینکه مربوط بوزارت دارائی است که فعلا گویا تحت نظر خودشان اداره میشود و از آقایان محترم استدعا میکنم که عرایض بنده را مختصرا بعرضشان برسانند (جمعی از نمایندگان تشریف آوردند) عرض کردم دونکته را میخواستم متذکر بشوم چونکه وزارت دارائی تحت نظر شخصی جنابعالی اداره میشود استدعای بذل توجه دارم یکی مربوط به غلهاست که خوشبختانه آقای شوشتری فرمودند و راجع بآن در برنامه دولت گذشته گفته شده بود که اداره تثبیت غله ملغی خواهد شد شان نزول این اداره در روز اول این نبود که مصرف نان شهرستانها را بدهد بلکه این بود که از رعایا و مالکین مازاد غلهای را که عرض میکنم خریدار ندارد خریداری بکند و در واقع تقویت بینه مالی کشاورزان بشود (صحیح است) بعد تسلسل حوادث و گرفتاریهای بعد از شهریور کشاند این اداره از باینکه پرداخت کننده نان شهرستانها باشد و البته این را هم من تصدیق میکنم با گرانی نان آن زمان و سهمی را که دولت میداد وضعیت بسیار بسیار نامطلوبی داشت و زیان بسیار زیادی را برای دولت ایجاد میکرد لیکن بنده فعلا باداره و غله و تثبیت و غله کاری ندارم اما اگر کشاورز و مالک خریداری در مقابل خودش نداشته باشد چه کند؟ در وضعی که خود جناب آقای منصور مکشوف است و میدانند از هر جا کشاورزان میآیند بطرف تهران برای اینکه کار ندارند و اگر امسال هم غلهها در انبار بماند و خریدار نداشته باشد وضعیت بسیار بسیار نامطلوبی را پیدا خواهد کرد استدعا میکنم که توجه بفرمایند که اداره غله نه بمفهوم اداره قدیمی که گفته میشود برای دولت ضرر دارد بلکه بعنوان (افیس دوبله) که در همه جا هست و خریدار غله هست بتواند عمل بکند و عرض کردم یک حداقل قیمتی را معلوم بکند وبگوید که دولت باین قیمت خریدار است و هر کس هم میخواهد بفروشد موضوع دیگرم مربوط بتریاک است راجع بتریاک صحبت بسیاری شدهاست بنده از کسانی هستم که نه خودم تریاکی هستم ونه پدارنم هیچکدام تریاکی نبودهاند البته زیاد علاقهای باین موضوع ندارم و تصدیق میکنم که دولت ایران یک گرفتاریهای بین المللی هم از این لحاظ دارد و اینهم بر بنده پوشیده نیست وقبول دارم ولیکن بازهم فعلا و در سال حاضر کشاورزان و مالکین وکسانیکه زمین دارند میدانند که تریاک برای اینکه بوجود بیاید مقادیر زیادی خرج دارد تا نمو کند و بوجود بیاید امسال این خرج شدهاست و بقراری که بنده اطلاع حاصل کردهام میخواهند بقیمتی خیلی نازلتر از سالهای گدشته تریاک را خریداری بکنند البته اینکه آیا باید اساسا تریاک را اجازه داده کاشته شود یا نه بنده هم موافق با محدودیت کشت تریاک هستم ولی مقصود این است که فعلا این تریاکی که کاشته شدهاست وتا بیست روز، یکماه دیگر بعمل میآید و مبالغی هم خرجش شدهاست توجهی بفرمایند که اینهم وضعیت مطلوبی داشته باشد.
شوشتری ـ بجای آن باید زیره سبز کاشته شود.
نایب رئیس ـ آقای آشتیانیزاده.
آشتیانیزاده ـ مقدمتا میخواهم چند بیت از اشعار خواجه حافظ شیرازی بخوانم (بعضی از نمایندگان ـ بلندتر بلندتر) دانی که عود و چنگ چه تقریر میکنند ـ پنهان خورید باده که تکفیر میکنند، گویند راز عشق مگوئید ومشنوید مشکل حکایتی است که تقریر میکند پیوسته اعتماد مکن بر ثبات دهر کاین کارخانهایست که تغییر میکنند. وضع وقتی که خیلی خیلی خوب شد عوض میشود وباید عوض شود وقتی هم که خیلی خیلی بد شد اجبارا باید عوض بشود اجباری است در جلسه گذشته مجلس شورای ملی یک ژست خطرناک وبی مطالعهای از خود نشان داد این حرکت که باستناد نظامنامه داخلی مجلس و باتکاء یک دسته بندی قبلی مانع از ایراد نطق تنها نماینده مخالف دولت بعمل آمد این برضرر من که مخالف دولت و دستگاه حاکمه هستم تمام شد زیرا مردم ایران فهمیدند که برای اداء وظیفه و جدانی و اعلام درخواستها و آرزوهای طبقات مردم و ستمدیده این کشور پشت این تریبون آمده بودم اما آقایان محترم باستناد نظامنامه داخلی یعنی همان نظامنامهایکه برای طرح برنامه دولت آقای ساعد اجازه داد ناطقین دوساعت صحبت کنند در برنامه جناب آقای منصور اجازه ندادند بیش از نیم ساعت کسی حرف بزند یک نفر از آقایان گفت اگر مدت نطق زیادتر باشد خلاف نظام نامه میشود مثل اینکه اگر یک وکیل شکایات مردم را بیشتر از نیمساعت بگوید بر خلاف حکم قرآن مجید و پروردگار عمل کردهاست با للعجب در کشوری که تمام قوانین مدنی و جزائی آن هر آن مورد تعطیل واقع میشود در مملکتی که ظلم و جور و مظلوم کشتی سرتاسر را فرا گرفتهاست اگر کسی خواسته باشد شکایت بکند و باین کیفیت حقایقی را باطلاع افکار مردم برساند با چه موانعی روبرو میشود. آقایان محترم مجلس پانزده بموجب یک قانون خفقان آور قلمها را شکست و مجلس اصلاف خود را با این عمل تمدید نماید (بعضی از نمایندگان ـ اینطور نیست از جانب خودتان بفرمائید) (زنگ نایب رئیس) اشخاصی که در مجلس گذشته.. زنگ نایب رئیس.
نایب رئیس ـ آقای آشتیانیزاده اجازه بفرمائید نظامنامه مواردی را برای عرض شکایات و اظهار آقایان نمایندگان معین کردهاست (صحیح است) این قسمت را تمنی میکنم بطور کلی نفرمائید قبل از دستور است. استیضاح است اظهار نظر در لوایح است در تمام موردهست (صحیح است)
آشتیانیزاده ـ اشخاصی که در مجلس گذشته غمخوار شده بودند و جمله خرابیهای مملکت را از نطقهای نامحدود وکلای ملت میدانستند در میان یک جنجال عجیب نشستند و این آئین نامه خفقان آور را تدوین کردند تا در چنین مواقعی هیئت حاکمه از پشتیبانی و آنها استفاده کند تا هروقت هیئت حاکمه از صدائی ترسید و خواست در این گورستان مخوف وحشتناک نفسی از کسی در نیاید خفقان مردم را زیادتر بکند و بحساب آنها بگذارد نویسنده معروف جهان اشتیقان تسوایک در کتاب احوال ژوزف فوشه مطلبی راجع باین قهرمان مینویسد وقتی که این جا ژوزف پوسه بهمه خیانت کرد وبعد از اینکه همه جا را بهم زد وجائی نبود که خیانت اورا ندیده باشند آنوقت بخودش خیانت کرد مصداق ضرب المثل فارسی خودمان است که وقتی عقرب برای نیش زدن چیزی پیدا نکرد بمغز خودش نیش میزند هیئت حاکمه ایران امروز همین حال را پیدا کرد وقتی هیئت حاکمه این مملکت تاریخی راباین روز نشاند اکنون نوبت آن رسیدهاست است که بخودش خیانت کند. آقایان نمایندگان اکثریت. شما تصور میکنید که اگر مانع از حقایق و شکایات مردم در پشت تریبون مجلس شوید این شکایات فراموش خواهد شد. شما خیال میکنید که اگر آشتیانیزاده حرف نزد و سخن در سینه اش خفه شد دیگر صدائی از این مملکت بلند نخواهد شد ولی اشتباه میکنید، مطالبی که من میگویم آرزوها و شکایات مردم را که از زبان من میشنوید انعکاس فکر و تمنیات یکنفر دو نفر نیست بلکه پانزده میلیون مردم ایران در ابراز عقاید با همزبان هستند طبقه حاکمه که نمیتواند کاری بر ای مردم بکند هیچگاه لیاقت نجات مملکت را از بحرانی که خود ایجاد کردهاست ندارد پس اقلا بگذارد با گفتن دردها، با اظهار شکایات مرهمی بر زخمهامان درمان ناپذیر ایران گذاشته شود تا از این راه شاید تسلی خاطری پیدا کند، آقایان اگر این فریادهای اعتراض بلند نشود و مردم درد خود را از زبان نمایندگان نشنوند و شکایتشان مانند یک عقده در دلشان باقی بماند کانون انقلاب راتشکیل خواهد داد و کم کم حرف جای خود را بعمل میسپارد و آنروز دیگر نه آقای گنجه بلکه نه خیلی بزرگتر از ایشان قادر بجلوگیری طغیان و انفجار نخواهند بود. کشاورز صدر ـ نطق ادیبانهاست) آقایان هزارها مردم آواره این مملکت سر بدشت و بیابان گذاشتهاند برای پیدا کردن یک لقمه نان صدها فرسخ راه را با زن و بچه خود پیموده و شهر بشهر میگردند. حکومت زور و قلدری دیگر رمقی برای مردم باقی نگذاشتهاست و برای پیدا کردن یک لقمه نان صدها فرسنگ را ه سرگردانند روزی نیست که خبر خودکشی مردم این مملکت بر اثر استیصال و فقر بگوش نرسد. مبارزین حقوق ملت، آزادیخواهان و اصحاب علم و فضل همه در بدر خانه نشین، دچار فقر وفاقه و در سخت ترین شرائط زندگی میکنند دستگاه قضائی شما بر خلاف موازین قانونی اعمال مرتکب میشود که الواح دوازده گانه روم قدیم را بیاد میاورد. یک حزب سیاسی در مملکت وجود ندارد و هر جا دسته متشکل و باهدافی ایجاد شود هیئت حاکمه بانواع و اقسام وسائل موجبات تفرقه و تلاشی آن را فراهم میسازد هر وقت هر یک از افراد طبقه حاکمه با کسی خصومت ودشمنی داشته باشد مارک کمونیست و توده باوزده و بسخت ترین عقوبتها گرفتارش میکنند هر کس حرف از دموکراسی و آزادی بزند او را اجنبی پرست و جاسوس لقب میدهند در صورتی که سردسته جاسوسان بین المللی را در راس تبلیغات و انتشارات مملکت قرار دادهاند تا بدینوسیله درس خیانت بجوانان مملکت بیاموزد. بعد از شکست فاشیزم و اضمحلال هیتلر تمام ممالک دموکرات جهان خیانت پیشه گانی که قلما قدما و اسا سا به پیشرفت نازیها کمک کرده بودند اعدام کردند لردهو هو در انگلستان چندی پیش بجرم گوینده رادیوی برلن اعدام شد ـ فرانسویها ـ روسها ـ بلژیکیها حتی عربها کسانیکه شاگردی مکتب کوبلز را قبول کرده بودند اعدام کردند برای اینکه بملت نشان بدهند جزای خیانت بوطن جزای جاسوسی بنفع اجانب چوبه دارد است و بی هیئت حاکمه ایران کسی را که هرشب با صدای منحوس خود مادران و خواهران ما را تهدید میکرد که بزودی زیر چکمه سربازهای هیتلر خواهند افتاد کسی را که هر روز صد هزار فحش بپادشاه مملکت میداد کسی که مرحوم فروغی را بجرم تنظیم و انعقاد قرار داد و اتحادیه متفق میمون و جهود میخواند بجای آنکه آنرا اعدام کند بجای آنکه این مجسمه خیانت ر آتش بزنند در راس بتلیغات مملکت قرار دادهاند (صحیح است) و خنده آور است که همین نوکر پست گوبلز و همین شارلاتان بین المللی با عربدههای مستانه جوانان مارا بوطن پرستی شرافتمندی تبلیغ میکند ـ جناب آقای نخست وزیر درست مثل آن زن معلوم الحالی است که دختران و زنان پاک و معصوم را برای فریب دادن اول بعفاف و پاکدامنی تبلیغ مینماید. وقتی من میگویم که هیئت حاکمه ایران کارش بجائی رسیدهاست که بخودش خیانت میکند برای همین است اگر این دستگاه قصد خیانت بخود نداشته باشد و بخواهد بدروغ هم شده مردم را معتقد ومؤمن بخود کند اینطور علنا خیانت و جاسوسی را تبلیغ نمیکند و پاداش نمیدهد. آقایان نمایندگان، امروز سرتاسر مملکت در منجلاب بحران اقتصادی دست و پا میزدند. پول در مملکت نیست. تمام عوامل تولید فلج گردیده، محصولات فلاحتی ایران خریدار ندارد، دولتها سعی کردهاند این بحران را بگردن آفت، خشکی، و جنگ تحمیل کنند ولی حقیقت اینست که بحران کنونی مولود عدم لیاقت، سوء استفاده. ارتشاء و ناپاکی متصدیان امور بودهاست در دو سال اخیر قریب چهار صد میلیون تومان پول مملکت مالیده شد و بعنوان حج از ایران بیرون رفت (یکی از نمایندگان ـ وظیفه اسلامی است) وظیفه اسلامی حفظ نفس است نباید مردم را ول بکنند بروند در صحرای سوزان عربستان همه بیچارهها تلف بشوند و از بین بروند. این سیل اشیاء و مال التجارههای لوکس بنجل بی فایده که برای وارد کردن آنها مملکت را باین روز سیاه انداختهاند در موقع زمامداری و سر پرستی همین آقایان که هیئت حاکمه را تشکیل میدهند بازارهای این کشور رافرا گرفتهاست مسئول هزاران فجایع و رشوه خواری و افتضاحات دیگر که در موقع خود یک یک را پشت این تریبون عنوان کرد هیئت حاکمه میباشد بنده چیزهائی دارم قربان باید حتما هر طوری شده اینجا عرض کنم یکروز یک دقیقه بعمرم باقیمانده باشد اینجا میگویم نه از حبس میترسم، نــه از تبعید میترسم، نه از مرگ میترسم، نه از گلوله گرم میترسم از کشته شدن هم مادیگر نمیترسیم (یکی ازنمایندگان خدا حفظت کند آقا) بعالمی ندهم مصرع نظیری را ـ کسی که کشته نشد از قبیله ما نیست لایسلم الشرف الرفیع من الاذی الا اذا صالت جوانبه الدم برا ی چه وحشت بکنم از مردن حیرت آور است کارهای هیئت حاکمه که اینطور تماشا بکند و هی آقایان بیایند اینجا کلیمیان بکنند، به به احسنت، احسنت چه احسنتی؟ خجلت دارد اوضاع این مملکت این وضعیت شرم آور است. گند این افتضاحات نه تنها محیط ایران را منقبض کرده بلکه مشام ناظرین بین المللی را نیز متاثر نموده این کرسی خطابه گفته نشود؟ آیا شما مایلید این افتضاحات در مجلس اعلام نگردد؟ فلسفه محدود کردن نطق نمایندگان فقط و فقط همین بودهاست برای اینکه مخالف واقعی صحبت نکند چند نفر موافق دولت اسم خود را درلیست مخالف نوشته از جمله آقای رضوی خودشان اعتراف کردند که موافق دولت هستند ولی مخالف اسم نوشتهاند. حقیقه آقا جای تعجب است که رئیس دولت برخیزد بگوید آقا من از اکثریت طرفدار خودم خواهش میکنم بگذارید مخالف بیاید حرفش را بزند ولی اکثریت دایه مهربانتر از مادر بگوید نخیر نباید گفته شود حرف هم لازم نیست این بد است آقا این برای پارلمان بد است. برای حیثیت مجلسی شما بد است. آقایان نمایندگان دوره این فریبها این نیرنگها سپری شدهاست این کارها فقط بضرر خودمان تمام خواهد شد شما مثل ژوزف فوشهها فقط بخودتان خیانت میکنید والا مردم تمام حقایق را توام بع بغض و کینه میدانند شرینکاری در مخالفت از نطق مخالف را بجائی رساندید که جناب آقای منصور خود پشت تریبون آمده و بشما آقایان محترم وظیفه مجلس را در رعایت آزادی کلام تذکر داد. عجب است که صاحب کار طرفدار گفتن معایب است و آقایان دایه مهربانتر از مادر شدهاند. بنده نام آزادی و مشروطیت اعلام میکنم تا وقتی که اینگونه تضییقات را علیه ازادی سخن وعقیده ایجاد میکنید من از ایراد نطق خودداری خواهم کرد و این اوراقی که میبنم مطالبی است که از طرف مردم ایران و بنام آزادی فکر و عقیده میخواستم باطلاع مجلس شورای ملی برسانم. من آقا باید دوساعت حرف بزنم. (بعضی از نمایندگان ـ نظامنامه باید اصلاح شود) اگر مجلس اجازه داد مطالب خود را میگویم و اگر اجازه نداد عتبه آقایان را میبوسم و میروم و در خاتمه از کلام بزرگان یک جمله را بعنوان تذکر عرض میکنم. قتل نفس کار بسیار بدی است ولی کشتن آزادی فکر و آزادی کلام از آن بمراتب جنایت بار تر است. بنده همانطوریکه عرض کردم دوساعت حرف دارم مینشینم سرجایم اگر آقایان اجازه دادند پیشنهاد کردند میآیم پشت تریبون حرفهایم را میزنم والا عرضی ندارم.
نایب رئیس ـ اجازه بفرمائید آقای آشتیانیزاده الان شما یک ربع ساعت وقت قانونی دارید. پیشنهاد هم رسیدهاست.
آشتیانیزاده ـ بده لااله را نمیگویم بدون الاالله.
نایب رئیس ـ اجازه بدهید شما یکربع قانونی حق دارید یکربع که تمام شد پیشنهاد را قرائت میکنیم که مدت نطق شما تمدید شود شما صحبت خودتان را بکنید همانطوریکه راجع بآقای شوشتری در موقعش رای گرفته شد نسبت بجنابعالی هم رای گرفته میشود.
آشتیانیزاده ـ خوب رای بگیرید.
نایب رئیس ـ صحبت بکنید یک ربع که تمام شد پیشنهاد را میخوانیم رای میگیریم.
آشتیانیزاده ـ آقای دکتر چطور در کابینه آقای ساعد قبلا ممکن بود رای بگیرید؟
نایب رئیس ـ بنده مباحثه نمیکنم من نظامنامه رااجرا میکنم.
آشتیانیزاده ـ عرض میشود که بنده عرایضم نسبت به برنامه آقای منصور همانطوری که در دولت جناب آقای ساعد عرض شد …. (یکی از نمایندگان ـ بلندتر) اینقدر بلند خواهد شد که گوشتان کسر بشود یک قدری صبر کنید. یک مطالب اصولی است که جنبه شخصی و غرض مطلقا درش نیست خود آقایان بهتر از همه میدانند که این نوع دولتها که همیشه بودهاند وهمیشه هم تاییدایش وضعیت نو خواهند بود نخواهند توانست کار موثری برای مملکت انجام بدهند برای چه؟ برای اینکه مزاج عمومی مملکت و جماعت مریض است و مرض مهلک است و بطرف فساد وتباه میرود وقتی که یک جامعهای یک هیئت حاکمهای وضع ایدئولوژیش و رویه حکومتیش فاسد و خراب شد هر چند اشخاص نیک و پاکدام و قادر و قوی در راس آن حکومتها قرار بگیرند یا باید روز دوم اعتزال کنند از حکومت یا اینکه باید فاسد بشوند. شق ثالثی ندارد مگر اینکه خودشان موجدو موسس ایدئولوژی و یک طرز فکر تازهای برای حکومت باشند والا همان دستگاه که تا بحال بوده پیر شده وفاسد شده اگر بنا شد که اشخاص نو و تازهای در راس آن دستگاه باهمان ابزار و آلات قرار بگیرند یعنی الات و ابزار کار غیر ممکن است که پیشرفت در اصلاحات ورفع بدبختیها بشود. خوب جناب آقای منصور هم برنامهای آوردهاند چند قسمتش برای بنده ابهام دارد یکی موضوع تشویق خورده مالکین است که حالا وارد میشویم یکی هم جلوگیری از منفی بافی بود که جناب آقای تیمور تاش گفتند و نفهمیدم مقصود چیست حالا اول وارد این قسمت خواهم شد و بالاخره بنده میخواستم بعرض آقایان برسانم که گمان میکنم جناب آقای منصور اگر حقیقتا خودشان هم شخص مقتدر و قوی الارادهای باشند همین مشکلات بتوانند کاری انجام بدهند همین اکثریت جلیل القدر که با این تعصب و احساسات از ایشان پذیرائی میکند وحتی حاضر نیست که یک مخالف حرفش را بزند پس فردا خواهند دید که انتر وکسیون واهند کرد و شروع میشود. بتبلیغ از خارج مجلس و از داخل مجلس بالاخره آقا را ساقط میکنند من حتم دارم ایشان هم مثل آقای ساعد آن حوصله را ندارد نخیر ایشان را هم خواهم دید خوش استقبال و بد بدرقه هستیم. سیصد و هفده سال پیش از امروز در شهر رم یک دادگاه بزرگ مذهبی مسیحی تشکیل شد و (گالیله) دانشمند بزرگ فلورانسی را بجرم ارتداد محاکمه میکردند. ((گالیله)) بر خلاف عقیده کشیشها قائل بحرکت زمین بدور خورشید بود وبا این نظریه آب پاکی بر عقاید و افکار باطل و پوسیده کشیشهای مسیحی میرفت. چون با منطق و دلیل عقاید علمی اورا نمیتوانستند رد کنند او را مرتد و کافر خواندند و فتوای قتل او را دادند. گالیله برای رهائی از مرگ مجبور شد در مقابل مجسمههای جهل و غرور زانو بزند و توبه نامه تاریخی را بدلخواه بزرگان کلیسیا امضا کند. اینست چند جمله از توبه نامه تاریخی گالیله. ((منکه گالیلو گالیله هستم و عمرم بهفتاد سال رسیدهاست در محکمه مسیحیت بجهت اقرار و توبه بزانو در آمدم و در حضور بزرگان مدهب عیسی روسای محکمه حدود دینی مرتدین، کتاب مقدس را زیارت کرده و قسم میخورم که همیشه معتقد ببزرگان کاتولیک باشم. و چون آن بزرگواران سابقا مرا نهی کرده بودند از اظهار نظر در حرکت زمین و ترک آن مذهب باطل و من رسالهای در اثبات آن موضوع از قول دیگران تالیف کرده بودم اینست که برای رفع اتهام از خود و برای اینکه اگر جرمی دارم عفو کنید با کمال صداقت توبه میکنم ونفرت میجویم از اعتقاد باطل و سخیفی که راجع بحرکت زمین داشتم و سوگند یاد میکنم که بعد از این مطالبی که مخالف با موازین شرعیه باشد نگویم و ننویسم و اگر کسی را بشناسم که پیرو این عقیدهاست هر کجا باشد بنمایندگان آقایان او را معرفی کنم و اگر خدای نخواسته مخالفت نمایم مستحق عقوبات ومصائب گوناگون باشم. هنگامیکه در چند جلسه قبل مجلس صحبت از تقسیم اراضی زراعتی میان صاحبان واقعی آن بمیان آوردم و ناگهان فرباد تکفیر از هر طرف برخواست و در خارج از این مجلس محترم آنرا مخالف با شرع خواندند و مرا تهدید بارتداد و عقوبت کردند بی اختیار منظره محاکمه گالیله بخاطرم آمد. برای اینکه گرفتار عقوبات خطرناک کفری که گفتهام نشوم و اگر در اظهار نظر نسبت به تقسیم اراضی در محضر آقایان مالکین بزرگ و فئودالهای مقتدر ایران، که شرائین مملکت را در دست دارند بر خلاف مصالح و منافعشان و فقط بخاطر طبقه محروم این مملکت عرض کردهام مورد عفو واقع شوم با صدای بلند د رمحضر مالکین بزرگ و ثروتمند ترین مردم این مملکت و فئودالهای با نفوذ و مقتدر دعای توبه را بزبان جاری میکنم (احسنت). استغفر الله اللذی لااله الاهو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الااکرام واسئله این یتوب علی توبه عبد ذلیل خاضع، خاضع، بائس، مسکین مستکین، مستجیر لایملک لنفسه نفعا و لاضرا ولاحیوه و لاموتا ولانشورا (آفرین) همانطور که گالیله از ترس جان خود هنگام امضای توبه نامه آهسته میگفت ((زمین حرکت میکند من با صدای رسا اعلام میکنم که باید مالکیت محدود گردد (یکی از نمایندگان ـ توبه را نشکنید) (اورنگ ـ زبسکه توبه نمودم ز بسکه توبه شکستم) ممکنست آقایان مالکین محترم بمن حمله کنید، فحش بدهید هو کنید، مرا آشوب طلب، مرتد و زندیق بخوانید ولی بدانید که این صدائی نیست که تنها از حلقوم من خارج شود و با از میان رفتن من در صندوق سینهام خاموش شود وبمیرد (شوشتری ـ آقای آشتیانیزاده خدا شاهد است صلاح نیست این حرفها زده شود) اگر گوش اشخاصی که باندازه خاک کشور سویس ملک دارند درمیان باغها و پارکهای قشنگ و در میان اصوات دل انگیز موسیقی و تحت تاثیر کیف مشروبات اروپائی صدای ملت را نمیشنود. اطمینان داشته باشند، این صدا بقدری قوی خواهد شد که بالاخره از پرده گوش آنان خواهد گذشت و آنوقت خواهید دید که تعدیل ثروت تعدیل مالکیت سپردن وسائل تولید بدست زارع وکارگر دیگر بصورت درخواستهای متضرعانه طبقات محروم و ستم کشیده مردم نخواهد بود بلکه آرزوهای خود را خودشان جامه عمل خواهند پوشاند. من در برنامه دولت آقای ساعد اعتراض کردم که چرا موضوع تجدید مالکیت در برنامه دولت ایشان ذکر نشدهاست وتذکر دادم که اعلیحضرت همایونی در امریکا موضوع را با صراحت هر چه تمامتر وعده فرمودند، (شوشتری ـ راجع بخالصه بوده) برای اینکه دانسته شود من نظری بجز خیر و صلاح مملکت و اجرای منویات خیرخواهانه پادشاه نداشتهام عین بیانات اعلیحضرت را در یک مصاحبه مطبوعاتی امریکا که اداره تبلیغات آنرا چاپ و منتشر کردهاست قرائت میکنم. (شاهنشاه ضمنا فرمودند برنامهای در نظر دارند بموقع اجرا بگذارند که طبق ان مالکین بزرگ و همچنین کسانیکه علاقه زیادی باملاک خودندارند ابادیها و اراضی خود را بدولت بفروشند و دولت نیزز این املاک را بقیمت تمام شده باقساط ببرزگران بفروشد تا این که کشاورزان ایران بتوانند در املاک شخصی خود مشغول کشاورزی شوند) (بهادری ـ این ارزوی همهاست آقای آشتیانیزاده) ((صفحه ۲۹ از کتاب نطقهای اعلیحضرت همایونی)) (پیراسته ـ صدی نود و پنج که در مجلس هستند چیزی ندارند شما میفرمائید فئودال) (شوشتری ـ فئودال چیست؟ فارسی بفرمائید) آنهائیکه ندارند از آنهائی که دارندبگیرند (زنگ ممتد رئیس)
نایب رئیس ـ آقای شوشتری تذکر میدهم بجنابعالی.
آشتیانیزاده ـ بیانات اعلیحضرت را مخصوصا تکرار کردم تا کسانیکه منکر این فرمایشات بودند بدانند که من چیزی جعل نمیکنم. دولت آقای ساعد سعی در گنجاندن این اصل اساسی در برنامه خود نکرد و از ترس اینکه مبادا در مجلسین مالکین بزرگ بدولت رای اعتماد ندهند تسلیم آنها شد. متاسفانه آقای منصور الملک هم در برنامه دولت خود باینموضوع مهم توجهی نکردند و هنگامیکه از یک چنین اقدام سادهای بیم و وحشت دارند چگونه ممکن است انتظار داشت که راجع بسایر قسمتهای برنامه ممکن است اقداماتی بکنند؟ این انتظار شخص شاه است و تمام ملت ایران باستثنای عده معدودی طرفدار این امر هستند که بااین اصل معین با دادن اراضی به زارعین و اشخاصی که در زمین کار میکنند از این راه جلو کمونیزم گرفته شود. اگر دولت و مجلس ایران معتقد باصل عدالت اجتماعی هستند باید برای اثبات حسن نیت خود قانون تقسیم اراضی زراعتی را پیشنهاد و تصویب کنند و طبقه حاکمه مملکت یعنی بزرگترین ثروتمندان و مالکین ایران بمردم نشان بدهند که خیال خدعه و فریب و نیرنگ را ندارند. آقایان محترم، زندگی اجتماعی و اقتصادی و رژیم سیاسی هر عصر مقتضیاتی دارد، این مقتضیات عصر ومحیط است که واضع قانون و پایه گذار اساس زندگی اجتماعی میباشد. یک روز جهل و بیخبری و عقب ماندگی مردم و اقتضای عصر اجازه میداد که توانا ترین و زور گو ترین مردم نه تنها صاحب املاک وسیع بشود بلکه رعایا را از زن و مرد مانند گوسفند وگاو در دایره مالکیت خود اسیر کند. در آن ایام زمین با رعیت و گاو کار رویهم خرید و فروش میشد و اساسا شخصیت زارع بی ارزشتر از شخصیت چهار پایان بود. مالکین محترم حق داشتند شب زفاف رعایا بجای داماد و عروس را خودشان تصرف کنند، رعیت را کندو زنجیر بگذارند شلاق بزنند بکشند قطعه قطعه کنند. (همهمه نمایندگان) (یکی از نمایندگان ـ این حرفها چیه) (زنگ رئیس) (شوشتری – العیاذ بالله) مالک و خانه صاحب هستی و جان تمام کسانی بودند که روی اراضی ایشان کار میکردند و دسترنج خود را تقدیم ارباب مینمودند دوران بردگی و سرواژ را تاریخ فراموش نکردهاست. صفحات تاریخ مملو از جنایات پستیها و خونخواریهای فئودالهای جباریست که تذکر اعمال وحشیانه آنها موی بر اندام راست میکند.
شوشتری ـ فئودال چیه؟ فارسی بگوئید.
نایب رئیس ـ آقای آشتیانیزاده اجازه بفرمائید نیم ساعت وقتتان تمام شدهاست صبر کنید پیشنهادی رسیدهاست قرائت شود (پیشنهاد آقای صفائی بشرح زیر قرائت شد) مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی. چون بیانات آقای آشتیانیزاده در اطراف برنامه دولت خاتمه نیافتهاست پیشنهاد میکنم مدت نطق ایشان به یکساعت تمدید شود.
نایب رئیس ـ رای میگیریم به پیشنهاد آقای صفائی باینکه نیم ساعت دیگر بمدت نطق آقای آشتیانیزاده افزوده شود آقایانی که موافقند قیام فرمایند (اغلب قیام نمودند) تصویب شد. بفرمائید آقای آشتیانیزاده.
آشتیانیزاده ـ مبارزه شجاعانه و ممتد طبقه محروم و زحمتکش در طی قرون متمادی وقوع انقلابات و خون ریزیهای تاریخی، همه برای این بودهاست که سیستم مالکیت را عوض کنند ومفهوم آن را محدودتر نمایند. با آنکه فقه اسلامی خریدو فروش برده و بنده را مجاز دانسته و چند فصل مهم از فقه اسلام را موضوع ((بردگی)) اشتغال کردهاست معذلک امروز اگر یک مسلمان کسی را بعنوان غلام خریداری کند شما مسلمانها، شما آقایانی که طرفدار شرع مطهر هستید آیا اورا سفیه دیوانه، وحشی و خونخوار نمخوانید؟ آیا جامعه ما او را طرد نمیکند؟ و با آنکه فقه اسلامی چنین مالکیتی را مجاز دانسته هیچکس در مملکت ایران جرات دارد بگوید مالکیت انسان بر انسان محترم و قابل اجرا است؟ موضوع بردگی هم یک بحثی است این هم مثل مالکیت اراضی میماند (شوشتری ـ قیاس مع الفارق است) ابدا اگر چنین کسی پیدا شود باید فورار اورا بدار المجانین برد. چرا امروز این فصل در فقه اسلامی متروک شده است؟ ایا فقهای اسلام این اصول را غلط نوشتهاند یا آنکه امروز مردم قاعده ((تسلیط)) زیر پا گذاردهاند؟مسلما هیچکدام روزی که فقهای اسلام اصول بردگی را تدوین میکردند بردگی و غلامی رواج دنیای آنزمان بود. غلامها یکی از ارکان اقتصاد وتولید زراعتی را تشکیل میدادند. بنابراین آنروز اسلام ناچار بود قواعدی برای خرید وفروش غلام وضع کند و مالکیت بر جان رعایا و غلامها را تجویز نماید ولی امروز مفهوم مالکیت بر جان اشخاص از میان رفتهاست. گرچه زیر پا گذاشتن این فصل از مالکیت قاعده تسلیط را هم خدشه دار کند وبر اعتبار آن لطمه وارد بسازد. هر اندازه انسانیت بطرف کمال سوق کند و بشر رشد عقلی و اقتصادی داشته باشد مفهوم مالکیت محدودتر میشود و کم کم اساس خود را از دست میدهد بدون اینکه هیاهوی چند نفر غافل خام طمع بتواند جلوی چرخ عظیم و وخورد کننده جبر تاریخ راسد نماید. (فرامرزی ـ احکام اسلام تغییر نکرده) (صحیح است) (زنگ رئیس) (رفیع ـ آقا چرا اذیت میکنی برنامه دولت چه مربوط است باین حرفها چرا اذیت میکنی؟ چرا اجازه میدهید این حرفهارا بزنند؟) اراضی مملکت ایران مفتوح العنوهاست (شوشتری ـ اینطور نیست بر خلاف قول است) شمشیر اسلام فتح کرده این اراضی را مال جماعت است (شوشتری ـ این دروغ است افترا میزنید تهمت بزنید یعنی چه؟ ما اینجا ننشستهایم که دیانت را راهنمائی کنیم) نائب رئیس ـ تذکر میدهم شما موضوع اسلام مورد اعلاقه مردم است (صحیح است) بنابراین خواهش میکنم این مسائل را باهم مخلوط نکنید که در خارج سوء تفاهم بشود که خدای نکرده مجلس شورای ملی مسائلی را که برخلاف مذهب است تحمل میکند وبعلاوه نطق هم که یک وکیل میکند نطق فردی است و نطق عمومی نیست (صحیح است)
آشتیانیزاده ـ در خانواده ما که خودمان یکی از خادمین دین مقدس بودهایم و همه مردم مملکت آنهائی که ما را میشناسند میدانند که از این وصلهها و از این حرفها بما نمیچسبد ما مسلمانیم. شما اگر میخواهید خیلی ترویج اسلام کنید زندگانی حضرت علی را ترویج کنید (شوشتری ـ انه عمل غیر صالح) عرض کنم یکی از قسمتهائی که بنده میخواستم تذکر بدهم مربوط باجرای قانون است در مملکت بالاخره مالکیت تحدید شود در نظر اسلام مالکیت در مورد مستغلات نیز مانند مالکیت اراضی مزروعی است اگر نسبت بقیمت اراضی مزروعی و املاک بزرگ و وسیع آقایان معتقدید که قیمت را مطابق میل مالک باید پرداخت پس چرا راجع بمال الاجاره مستغلات این نظریه اجرا نمیشود و اداره مال الاجاره هر مبلغی که صلاح میداند بمالک مستغل تحمیل میکندن موضوع دیگر موضوع تبعید افراد حزب تودهاست که بنده میخواستم در این مورد صحبت بکنم ما نبایستی روی حب و بغض یا روی ترس و غیر قانونی تلقی کردن یک دستهای بر خلاف قانون با آنها عمل بکنیم امروز با اینکه تمام آنهائی که داد دموکراسی و آزادی میزنند و شاهنشاه مکرر فرمودهاند که من بجز قانون از هیچ چیزی طرفداری نخواهم کرد (صحیح است) چطور پس هیئت دولت راضی میشود که در موارد مخصوصی بر خلاف قانون عمل شود آقایان میدانند بعد از حادثه ۱۵ بهمن حکومت نظامی در تهران اعلام شد چند روز بعد یک جوان آسوری بجرم کشتن مادرش در محکمه و با آنکه معلوم گردید دیوانهاست محکوم باعدام شد و فرمانداری نظامی اعلام کرد که از نظر تسریع در اجرای قوانین در ظرف ۴۸ ساعت قاتل را دستگیر و محاکمه و اعدام کرد (کشاورز صدر ـ این دولت که ملغی کرد) این تذکرات را میخواهم بآقای هیئت بدهم که مواظب جریان باشند. آقایان محترم بدانند که پس از اعلام حکم محکومیت از طرف دادگاه قانون ده روز ضرب الاجل معین کردهاست که اگر محکوم تقاضای رسیدگی پژوهشی یا تمیز دارد بکند. در قانون تصریح شدهاست که هیچ حکمی قبل از انقضای مدت مزبور قابل اجرا نیست بخصوص در مسئله اعدام که چون جان یک انسان در میان است دقیق تر رعایت این نکته میشود. فرماندار نظامی اعلام کرد که حکم محکمه بمتهم ابلاغ شد وچون تجدید نظر نخواست حکم اجرا میشود. برفرض محال محکوم بمرگی پس از امضاء حکم تجدید نظر نخواهد و تحت تاثیر شرایطی قرار بگیرد. قانون موظف کردهاست که تا پیش از انقضای مدت ده روز حکم قابل اجرا نخواهد بود. زیرا احتمال دارد در آخرین ساعت روز دهم محکوم از تصمیم قبلی خودمنصرف شود و تقاضای رسیدگی دار مرحله بالاتری را بکند. غالبا هم پیش آمدهاست که این قبیل احکام اعدام مبتنی بر اشتباه بوده چنانکه داستان محمود قاتل را در تهران همه بیاد دارند که اورا تا پای دار هم بردند بعد قاتل اصلی معلوم شد (صاحب جمع ـ اکبر سلاغ بود) بنده با آقای هیئت ارادت دارم (بعضی از نمایندگان ـ همه ارادت دارند) از سالهای سال پدر من باین شخص محترم ارادت داشته و بنده هم بالطبع یکی از دوستان ایشان هستم ولی ما قرار گذاشتهایم اینجا که آمدیم پشت این کرسی خصوصیات شخصی را کنار بگذاریم و با فرانشیزی هر چه تمامتر و هر چه دل برآن گواهی میدهد صریحا بگوئیم این شرطی است که بنده با خودم کردهام من از آقای دادستان سابق گله میکنم چون دادستان کل کشور ناظر بر تمام جریانات قضائی و قانونی کشور است. ناظر کل کشور هر جا خطائی، کوچکترین خبطی، کوچکترین عمل غیر قانونی صورت بگیرد او حق دارد اعتراض بکند یا آن کسی که موجد این عمل غیر قانونی شده او را هدایتش بکنید این وظیفه دادستان دیوان کشور است برای اینکه در این کابینه، در این دولت که تازه تشکیل شده وایشانهم عضو این دولت هستند بنظر جبران گذشته عملیاتی بکنند که موجبات جبران گذشته فراهم و پرده پوشی بر سهل انگاری هائی که ایشان در دوره تصدی دادستانی نمودهاند بنماید. آقایان محترم میدانند که بعد از واقعه پانزدهم بهمن و تحت تاثیر شرایطی که آن روز بوجود آمده بود حزب توده غیر قانونی اعلام گردید عده زیادی از رهبران و اعضای ان حزب و روزنامه نویسهای غیر حزبی را حکومت نظامی توقیف نمود و یک سلسله محاکمانی را آغاز کرد. قانون حکومت نظامی مصرح است باینکه از ساعت اعلام حکومت نظامی رسیدگی بجرائم معینی که در قانون ذکر شدهاست د رصلاحیت محاکم نظامی میباشد. همچنین اصل مسلمی در قوانین ایران مانند تمام ممالک جهان وجود دارد که هیچ قانونی عطف بما سبق نمیکند و هیچ محکمهای خارج از حدود صلاحیت خود حق رسیدگی بد عاوی را ندارد. حکومت نظامی سران حزب توده و روزنامه نویسها را گرفت و محاکم نظامی باتهام اقداماتی که ان اشخاص پیش از اعلام حکومت نظامی کرده بودند محاکمه نمود و با آنکه در قوانین جزا اصل اینست که اگر دو قانون در یک مورد تعارض پیدا کردند قانونی که بنفع متهم است باید مورد استناد قرار گیرد محاکم مزبور برخلاف تمام اصول مقرره در قوانین اساسی و مدنی و جزائی آن اشخاص را به سبب اقدامات پیش از اعلام حکومت نظامی بموجب مواد قانون حکومت نظامی و غیره محکوم کردند و آقای دادستان کل که در تمام این احوال مکلف بود مانع از این تجاوزات بقانون بشود ساکت ماند. در شهر لار بر سر مبارزات انتخاباتی منازعاتی شد در نتیجه چند نفر کشته شدند. محکمه نظامی تشکیل شد و برخلاف صلاحیت خود نسبت به موضوع قتل که بیش از اعلام حکومت نظامی اتفاق افتاد. بود عدهای را محاکمه و محکوم کرد و آقای هیئت دادستان کل اعتراض نکردند. حکم محکمه نظامی لار را به یکی از شعب دیوان کشور نقص کرد و صریحا در من حکم تذکر داد که محکمه نظامی بهیچوجه شایستگی و صلاحیت رسیدگی بدعاوی قبل از اعلام حکومت نظامی را ندارد این حکم دیوان تمیز که قاطع مباحثات مربوط صلاحیت دادگاههای نظامی میباشد درجه مسئولیت آقای دادستان کل را ثابت میکند. چون در اطراف رای دیوان تمیز مباحثاتی در جراید تهران آغاز شد من میخواهم چند سطر از مقاله آقای فرامرزی را در این باب بخوانم آقای فرامرزی در شماره ۲۰۸۰ روزنامه کیهان نوشتهاند. ((اگر قوه قضائیه میخواهد حقوقی را که قانون اساسی بافراد داده تامین کند و دادگاههای نظامی را برای رسیدگی بقضایای قبل از اعلام حکومت نظامی صالح نمیداند چرا در مورد دیگر نمیکند؟ ((امروز چقدر اشخاص در زندان بسر میبرند که بموجب حکم دادگاههای نظامی محکوم شدهاند و جرائم ایشان مربوط بقبل از اعلان حکومت نظامی است؟ (پیراسته ـ بعضی جرائم مستمر است) ((قوه قضائیه اگر میخواهد وجود خود را در مقابل قوه مجریه بعنوان یک قوه مستقل مجسم کند باید همه جانشان بدهد و اگر میخواهد حقوقی را که قانون اساسی بافراد داده که عبارت از رسیدگی هر دعوائی در مرجع تظلمات عمومی یعنی عدلیه باشد تامین و تثبیت کند باید در همه جا بکند.)) ((این قوه قضائیه مگر نمبینید که چه عده اشخاصی را بجرم اعمال قبل از حکومت نظامی محکوم ساختهاند وتمام محکومین بموجب آن احکام مجازات دیدهاند. ((این چه کشوریست که دادگاهش در یک قضیه صلاحیت رسیدگی دارد ودر قضیه دیگر صلاحیت ندارد؟ (پیراسته ـ موارد فرق میکند))
رئیس ـ درس حقوقی نیست آقا بین الانثنین صحبت نکنید.
آشتیانیزاده ـ اگر دادگاه نظامی صلاحیت رسیدگی باین قبیل قضایا را ندارد باید اولین عملی که دادگاه نظامی از این قبیل کرد فورا عدلیه وارد شود و کار را از دست وی بگیرد و بگوید شما در آن مداخله نکنید. (من با اعتراف آقای فرامرزی کاملا شریک هستم، ولی آقای فرامرزی توجه نداشتهاند که مسئولیت نظارت در اجرای صحیح قوانین متوجه دادستان کل است. او است که هر جا تجاوزی بحقوق مردم دید باید فورا مداخله کند.) (فرامرزی ـ تذکر دادهام من)
- ۴ـ موضوع چهارم اعدام امامی قاتل هژیر است. شخصی در زمان عادی وزیر دربار ممکلت را کشت البته کار بسیار بدی کرد. ولی بدتر از کار او کار محکمه نظامی و دادستان کل بود قتل عمدی در قوانین ما مجازات اعدام دارد و مرجع رسیدگی آن دیوان جنائی است. چه حاجت بود که محکمه نظامی بموضوع قتلی که پیش از اعلام حکومت نظامی واقع شدهاست رسیدگی کند و متهمی را برخلاف صلاحیت خود محکوم باعدام نماید؟ در کدام نقطه از دنیا محکوم باعدام را نصف شب بدار میکشند. در قوانین جزائی دنیا بعنوان یک اصل قبول شدهاست که محکومین باعدام را سپیده دم بدار میاویزند یا تیر باران میکنند.
- ۵- موضوع دیگر تبعید زندانیهای سیاسی از تهران به نقاط بد آب و هوای مملکت است. همانطور که در برنامه دولت ساعد تذکر دادم بموجب مواد قانون جزا، مجازات بچند درجه تقسیم میشود یکی از آنها حبس است و نوع دیگر مجازات تبعید میباشد. محبوسین سیاسی که با آن کیفیت در محاکم نظامی محکوم بحبس شده بودند شهربانی تهران بنقاط خارج تبعید کردهاست. اینها مطالبی است که بنده واقعا شرمنده هستم که این عرایض را خدمت آقای وزیر دادگستری عرض بکنم برای اینکه ما با ایشان روابط نزدیک و فامیلی داریم خودشان تصدیق فرمودند که چند شب قبل در هیئت وزراء این موضوع را مطرح کردهاند و مخصوصا قول دادند که این اشخاصی که هم تبعید و هم محبوس هستند بالاخره در جه مجازات آنها همان باشد که قانون معین کردهاست نه اینکه هم حبس باشد که قانون معین کردهاست نه اینکه هم حبس باشد و هم تبعید (شوشتری ـ کیها آقا؟)من نمیدانم شما که میدانید بنده خودم هم اگر تودهای باشم ترسی ندارم (فقیهزاده ـانشاءالله که نیستید) بنده از جناب آقای نخست وزیر استدعا دارم مطالبی که اینجا عرض میکنم به این مطالب توجه بفرمایند ویک نوع عملی بکنند که فقط جنبه رفع تکلیف نداشته باشد و حقیقه خودشان اول مجری و اول حافظ قانون باشند چون اگر در مملکت قانون اجرا نشد و دادگستری فقط بنفع اغنیا و ثروتمندان و اشخاص متنفذ استفاده شد مملکت روی خوش نمیبینند (صحیح است) که من یک جا بگویم چون اینها مردمان بدی هستند تودهای هستند مطابق قانون محکوم بحبسشان میکنم بعد هم اگر دلمان خواست تبعیدشان میکنیم بعد هم میکشیمشان این نمیشود. مثل آن مرد است که گفت، اول شما را میکشم بعد حبست میکنم پدر سوخته این نمیشود اشخاصی که محکوم گردید بحبس باید حبس بشوند اگر محکوم به تبعید کردید باید تبعید بشوند بالاخره ما باید طوری عمل بکنیم که همان ممالک دموکراسی غرب هم بما ایراد نکنند آقایان میبینید که ممالک دموکراسی غرب هم باین جریانات و این افتضاحاتی که در مملکت موجود است ایراد میکنند و صدای اعتراض آنها هر شب بلند است چند نفر از زنهای این تبعید شدگان ببنده مراجعه کردند و گفتند که در یزد و در شیراز در هر اطاق هشت یا نه نفر ریختهاند و با این هوای گرم تابستان بهریک هشت ریال جیره میدهند بفرمائید که در کجای دنیا با محبوسین این نوع معامله میکنند این را حقیقه بنده بر خلاف انصاف و انسانیت میدانم درصدر اسلام هم از کفار جزیه میگرفتند و ولشان میکردند و حال شما هم از این اشخاص یا جزیه بگیرید یا حبس بکنید این نمیشود که مردم را قتل عام بکنید مارا تیر نکنید یک کاری بکنید که تمام اشخاص امامزاده نشوند. با متانت عمل بکنند حب و بغض شخصی را کنار بگذارید والا این مملکت بهیچ جا نخواهد رسید یک مثلی هست میگویند آن کسی بهتر و بیشتر میخندند که آخر کار بخندد و بهتر بخندد و یکی هم آقا این موضوع حزب پان ایرانسیم است عرض میشود که خیلی مضحک است ما یک موقعیت خاصی در این مملکت پیدا کردهایم از نظر سیاست خارجی خوب شوروی که تکلیفش معلوم است امریکا و انگلستان هم که معلوم است و این مملکت همجوار هم باید با این حرفهای پوچ و توخالی که صرفا مقصود از انها تظاهر و خودنمائی است از ملت ایران رنجیده خاطر شوند شما پادشاه افغانستان را بتهران دعوت کردید، پذیرائی کردید، مهمان بودخوب هم پذیرائی آبرومندی از ایشان بعمل آمد اعلیحضرت پادشاه خودمان که در پاکستان با آن جلال و جبروت ا زمظم له پذیرائی کردند ولی ما نمیدانیم که این هیئت حاکمه چه جور خیال میکند؟از یکطرف با این دول و با این ملل معاهده دوستی و همجواری منعقد میکند و از طرفی حزب پان ایرانسیم و مرام پان ایرانسیم را در ایران ترویج میکنند (محمدعلی مسعودی ـ عقیده آزاد است، بدولت مربوط نیست) یعنی مملکت ایران پاکستان را بگیرد بضرب شمشیر ضمیمه ایران بکند افغانستان را ضمیمه ایران بکند ففقاز را ضمیمه ایران بکند (یکی از نمایندگان ـ همچو چیزی نیست) و ممکن است آقا هم سوار اسب سفید شده به بمبئی وارد بشوید (حاذقی ـهیچ حس تجاوزی در ایران نیست نه زور میگوئیم نه زور میشنویم) عرض میشود که این موضوعها باید درش دقت بیشتری بشود بزرگان مملکت و اشخاصیکه در راس هیئت حاکمه قرار میگیرند باین نکاتی که شاید از نظر ظاهر اهمیت نداشته باشند و هر روز ممکن است بهانهای بدست اشخاص مفسده جو بدهد علاج فوری بکند. راجع بسایر قسمتها هم همانطوری که بنده عرض کردم از این هیئت دولت بنده معجزهای نمیبینم. اشخاص خیلی خوب هستند ولی خوب بودن شرط خوب کار کردن نیست و شرط درک نوع حکومت برای مقتضیات روز نیست. یک آقایانی بودند در این مملکت، سالها بایک سیستم مخصوصی کارکردند و نتیجه کارشان هم همین است که میبینیم امروز و اینها دیگر نمیتوانند برحسب مقتضیات روز و آنچه را که امروز دنیا ایجاب میکند در دستگاه مملکت موثر واقع بشوند. خود آقای نخست وزیر هم خودشان یک وضعیت اریژینال و یک وضعیت خاصی دارند و آن اینست که از رجال قبل ازدوره بیست ساله و از رجال دوره ۲۰ ساله بودهاند. بعد از شهریور هم از رجال بودهاند و یک وضع خاصی دارند ما نمیتوانیم بگوئیم که ایشان از رجالی هستند که مربوط بمکتب فعلی هستند و از این مکتب آمدهاند بیرون یا از رجال مربوط بمکتب دوره ۲۰ ساله هستند خیر ایشان یک شخصیت خاصی دارند ولی من گمان میکنم که نتوانند دست بیک اصلاحات اساسی بزنند، همینطور راجع باین اراضی وسیع کشاورزی، گفته میشود اراضی خالصه را تقسیم کنیم. اراضی بایر زیاد است آخر اراضی بایر را که اگر بخواهند تقسیم کنند اگر برعیتی که در ده مالک نشین و دارای مالک مشغو زراعت است، اگر بخواهید او راببرید در زمین بایر آن ده خالی میماند، این که عملی نیست کوسه و ریش پهن که نمیشود کرد، اگر میخواهید بخودتان تسلیت بدهید که مانعی ندارد ولی اگر میخواهید عمل مثبتی بکنید که از تبلیغات خطرناک جلوگیری بشود که این راهش نیست. مردی میخواست دخترش را شوهر بدهد بدامادش گفت آقا شما خیلی زود میخواهید با دختر من ازدواج کنید گفت بلی ولی اگر من دختر شما را با همین وضع بگیرم وصاحب یک کمد و یک تختخواب بشوم مالکم وقتی که مالک شدم دیگر کمونیست نمیشوم رعیتی که ده متر زمین پیدا کرد و دولت با وسائل و سرمایهها و کمکهائی که ممکن باو بدهد یا بکند او را تشویق کرد وحفظ کرد وسوقش داد به آبادی زمین وعلاقمند شدن بآن زمین که این زمین مال تو است آنوقت خطر کمونیسم از او رفع میشود، ا ودیگر ماجراجو وانقلابی نیست. در هر صورت بنده نمیدانم مثلا آقای منصور با این صندوق خالی و این خزانه تهی مملکت فوق العاده هدف انگیز است نمیدانم امریکائیها که بنا بود پول بدهند آخرش چه شد؟ حرف است و صحبت؟ همه اینها حرف بود؟ پولها چه شد؟ وعدهها چه شد؟ یک موضوع دیگر هم که در این آخرین لحظه این وهله آخر میخواهم بعرض آقایان برسانم اینست که در دولتهای سابق رسم بود که هر وقت حرفی میزدیم میگفتند آقا بما چه؟ ما که مسئول نیستیم ما کاری دستمان نیست، ما از دستمان کاری بر نمیآید میخواستم بآقا عرض بکنم که مسئول در مقابل ملت و مجلس شورای ملی جنابعالی ودولت جنابعالی است اعلیحضرت همایونی از مسئولیت منزهند و ایشان یک مقام فوق العاده و جلیلی را دارند که بالای این حرفهاست.
اورنگ ـ ما توفیق خدمت را برای ایشان از خداوند میطلبیم.
فقیهزاده ـ بنده اخطار نظامنامهای دارم.
نایب رئیس ـ بعد از بیانات آقای نخست وزیر بفرمائید آقای نخست وزیر.
نخست وزیر ـ بنده خوشوقتم از اینکه بالاخره هر یک از آقایان مایل بودند صحبتی بفرمایند کاملا وقت پیدا کردند و نظریات و مطالب خودشان را فرمودند مجموع مطالبی که اظهار شد عبارتست از یک رشته مذاکرات و نظریاتی که در قسمت عمده شاید همه شریک باشند و یک قسمتش هم توام است با اغراقات، یعنی بالاخره وارد یک مطالب خاصی شدهاند بدون این که بقدر کفایت در آن مطالب فرصت مطالعه داشته باشند یا اینکه وقت ایشان اجازه بدهد که در آنجا کاملا تشریح بکنند (صحیح است) بعقیده من مطالب مملکی مهمتر از این است که سطحی اظهار بشود نمیخواهم بگویم که مطالب سطحی گفته شده ولی همینطور باجمال اظهار کردن یک مسائل عمیق و مهمی را که جنبه اجتماعی دارد این با این چند کلمه که در کرسی سخنرانی مجلس مجاز است این نمیشود (صحیح است) مگر اینکه قبلا مطالعات کامل شده باشد و اینجا خلاصه بگویند ولی باید حاوی تمام نکات لازم باشد (صحیح است) انست که بنده اگر چه یک یاداشتهائی کردهام از فرمایشات آقایان و میتوانم اینجا جزء بجزء توضیح بدهم و جواب بدهم؟ بعضیها را هم تصدیق بکنم، میتوانم. اما از یکطرف وقت نیست از یکطرف صحبت در زمینه برنامه نباید داخل جزئیات باشد ما نباید داخل جزئیات بشویم. داخل بحث بشویم اساس کار برنامه یکرشته مطالب اصولی است که اگر مجلس شورای ملی موافقت داشته باشد با آن اصول آنوقت در جزئیات و طرز عمل بنای همکاری وهمفکری است، وقت هست و میشود تمام جزئیات را بحث و مدافه کرد (صحیح است) اینست که بنده زیاد اینجا نمیخواهم تصدیع بدهم بآقایان فقط بطور کلی عرض میکنم برنامهای که دولت در نظر گرفتهاست یا بمجلس تقدیم کردهاست اینجا یکی از آقایان فرمودند که عبارات خوب تلفیق شده اما من این را میتوانم جدا و صریحا عرض کنم که این عبارات نیست این معانی است من خواهش میکنم از آقایان که فرصتی پیدا بکند یک قدری مرور بکند باین عبارات این نتیجه یکعمر تجربه من است و این را از روی اعتقاد و ایمان قلبی نوشتهام (صحیح است) ومن نه فقط حالا که مامور این خدمت شدهام بلکه از ابتدای خدمتم چه در مراحل پائین و چه در مراحل بالاتر که طی کردهام رویهام این بوده این چیزی نیست که تازه اتخاذ کرده باشم قصد کرده باشم برای اینکه بیایم در مجلس و بآقایان یک مشت الفاظ تحویل بدهم، اینطور نیست و من ایمان دارم که اصلاح کار باید روی این زمینه بشود. تمام این فرمایشاتی که آقایان فرمودند در رشتههای مختلف البته بنده خودم تصدیق دارم نواقص زیاد داریم معایب زیاد داریم ولی در عین حال اغراق هم زیاد داریم یکی را ده تا میگوئیم (صحیح است) و این را هم در ضمن میخواهم عرض کنم که عادت خوبی نیست، باید این را هم تعدیل کنیم چنانکه نواقص دیگر را باید رفع کنیم بنده عرض میکنم که این نواقص و معایب را باید به حقیقتش برخورد و ریشه آنرا پیدا کرد و راه علاجش را جست، اگر بطور کلی بگوئیم اقتصاد خرابست زندگی مردم در عسرت است فقر و بیکاری هست بطور کلی، که این دردی را دوا نمیکند اگر هزار تاهم بیکار داریم بگوئیم پانزده هزار تا بالاخره بدتر گم میشویم، اصلاوقتی که راه صحیح و حقیقت گم شد و براه منحرف افتادیم هر چه داد بزنیم دور تر هستیم از نقطه حقیقی دورتر هستیم پس حواسمان را جمع بکنیم، درد را تشخیص بدهیم و به ببینیم چه باید کرد؟ اگر ملاحظه بفرمائید که اوضاع خوب نیست و یک معایب و نواقص هست باید اینطور نتیجه گرفت که راهی که تا حالا رفتیم یکقدری منحرف بوده (صحیح است ـ صحیح است) برنامه عبارتست از طرز منشی و طرز عمل، بیخود داخل تمام جزئیات شدن، آقایان تمام یکرشته مطالبی فرمودند راجع بامور قضائی، جزائی، اقتصادی، اداری، برنامهای همه چیز را فرمودند اما بنده نمیتوانم تمام اینها را جواب بدهم برای اینکه بحث مفصل دارد بنده یک کلمه میتوانم عرض کنم که این نواقصی که در این زمینهها پیدا شده بایستی دید از چیست اینهمه که در این مملکت حرف زده شده و روزبروز هم هر چه حرف بیشتر زده شده کار خرابتر بوده (صحیح است) چرا؟ برای اینکه بخطش نیفتادهایم حالا بنده بفکرم اینطور رسید که خط عبارت از این برنامهایست که من عرض کردم. بنده ادعا میکنم، شاید یک فکر جامعتر و بهتر باشد من از طرف اعلیحضرت همایونی مامور شدم باین خدمت و آمدم خدمت آقایان که با آقایان همکاری بکنم یعنی جلب معاضدت آقایان را بکنم (صحیح است) مجبورم آنچه را که عقیده دارم بگویم. عقیده من اینست که خط مشی باید تغییر داده شود. من نمیگویم سازمان اداری این مملکت درست نیست (صحیح است) اگر سازمان اداری مملکت یعنی آن ماشینی که محرک قوای مملکتی است اگر درست گشت بجای خودش بود، هر دندهای و هر چرخی گردش مرتبی کرد آنوقت این فکرهای خوبی که آقایان دارند بجریان این چرخ میافتد ومحصول خوب میدهد و اگر این ماشین زیرش متزلزل باشد دندههایش ناموزون باشد، الکترو موتورها، حالا آقای شوشتری ایراد میکنند. یعنی آن مرکزهای فرعی ندیدهاید؟ یک سانترالی است یک مرکزی است آنوقت این بوسیله کابلها متصل میشود بیک ماشینهای کوچک که میبینید آن دستگاههای نساجی را حرکت میدهد این باید بجای خودش باشد، زیرش محکم باشد، میزان شده باشد آنوقت معلوم باشد که آن ماشینهای کوچک هر کدامی چه قوهای میخواهند و مرتب بآنها بدهند. این را میزان بکنند، انوقت اگر شما ابریشم دارید با آن، حریر خوب در میآید اما اگر این ناموزون باشد، متزلزل باشد، قوهاش تنظیم نشده باشد این الکتروموتورهایش مرتب نکردند آنوقت شما ابریشم میدهید گونی در میآید یک چیزی در میآید که اصلا بر خلاف انتظار خودتان است (صحیح است) این خرج اداری مملکت این جور است آقا تا وقتی که صحبت اصلاح میکنیم متوجه این مطلب نبودیم و نخواستیم همه اش صحبت اشخاص شده اشخاص موثرند در کار ولی تمام کار نیستند الت کار هستند (صحیح است) التفات کنید بعرض من، من حالا هستم شاید چند روز دیگر بروم من دلم میخواهد که این مملکت کارش روی میزان صحیحی بیفتد، نیت اعلیحضرت همایونی اینست که بالفاظ و باین عبارات و بنوحه ور وضه خودتان را مشغول نکنید، بس است اینقدر صحبت شخصی نشود عرض میکنم خدمت آقایان بنده ایمان دارم که آقایان هیچکدامشان نیت شخصی ندارند نظر شخصی ندارند عرض بنده این است که تا صحبت یک کاری میشود شخص کی خوب است کی پاکدامن است کی نمیدانم فلانست، درست است همه باید خوب باشند همه باید خوب باشند، همه باید
نگاه کنید به
ویرایشتصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت آقای علی منصور نخستوزیر