مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۲۷
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین – تصویبنامهها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا
اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آییننامهها – بخشنامهها - آگهیهای رسمی و قانونی سوالات
سال ششم – شماره ۱۵۳۸
مدیر سیدمحمد هاشمی
۲شنبه ۱۵ خرداد ماه ۱۳۲۹
دوره شانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل ۲۷
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه ۲۷
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۵شنبه ۴ خرداد ماه ۱۳۲۹
فهرست مطالب:
- ۱- تصویب صورتمجلس ۲۶ اردیبهشت ماه
- ۲- بیانات آقایان دکتر مصدق و نخستوزیر
- ۳- تقدیم یک فقره لایحه به وسیله آقای نخستوزیر
- ۴- بیانات آقایان وزیر کشور و وزیر دارایی و وزیر جنگ
- ۵- تعیین موقع و دستور جلسه بعد - ختم جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۲۹
مجلس دو ساعت و سی وپنج دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای دکتر معظمی (نایب رئیس) تشکیل گردید.
– تصویب صورت مجلس ۲۶ اردیبهشت ماه
ویرایش۱ – تصویب صورت مجلس ۲۶ اردیبهشت ماه
نایب رئیس – صورت غایبین جلسه گذشته قرائت میشود: (بشرح ذیل قرائت شد)
غایبین با اجازه: آقایان حسین فرهودی – محمودی – منصف – مسعودی – فقیهزاده – دکترطبا ء – دکترسید امامی.
غایبین بی اجازه: آقایان دکترمصباحزاده – صفوی قهرمان – سنندجی – امینی – سرتیپزاده – اسکندری – اقبال – معدل شیرازی- دکتر مصدق – تیمورتاش.
دیر آمده با اجازه: آقای آشتیانیزاده دوساعت سی دقیقه دیر آمدگان بی اجازه: آقایان خاکباز – تولیت – شهاب خسروانی – حسن اکبر – پیراسته
نایب رئیس – درصورت مجلس نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس ۲۶ اردیبهشت تصویب شد
– بیانات آقایان دکترمصدق و نخستوزیر
ویرایش۲ – بیانات آقایان دکتر مصدق و نخستوزیر
نایب رئیس – مواد ۸۸ و۲۰۴ و۲۰۶ آیین نامه داخلی قرائت میشود.(مواد فوق بوسیله آقای صدرزاده - منشی - بشرح آتی خوانده شد)
ماده ۲۰۴ - مخبرین جراید وتماشاچیان باداشتن بلیط مخصوص همان جلسه که بامهر اداره کارپردازی وامضای یکی از کارپردازان صادر شده باشد ونیز مأمورین انتظامی به دستور رئیس مجلس درمحلهای مخصوص حق حضورخواهند داشت وباید درتمام مدت جلسه ساکت باشند وازهرگونه تظاهر خودداری کنند وگرنه به امررئیس از مجلس اخراج میشوند. ماده ۲۰۶ - هر یک از تماشاچیان ونمایندگان جراید که باعث اغتشاش یا اختلال نظم مجلس شود ویانسبت به رئیس یانمایندگان مجلس ویا وزرا ومعاونین ویا سایرافراد توهین ویاتهدید نمایدبه امر رئیس مجلس از تالار جلسه اخراج وتوقیف میشود درصورتی که عمل او مستوجب تعقیبات کیفری باشد درظرف ۲۴ ساعت بمراجع صالحه تسلیم خواهد شد. ماده ۸۸ - قطع کلام واستعمال الفاظ زشت وتوهین وتوضیحات خصوصی شخصی وهرگونه حرکات وتظاهراتیکه موجب بینظمی مجلس باشد ممنوع است ومرتکب مشمول مجازات مندرجه درمواد ۹۵ الی ۱۰۷ خواهد گردید.
نایب رئیس – بنابراین تمنی میکنم که آقایان رعایت نظم را بفرمایند درصورتیکه اشخاص مخل نظم باشند طبق مقررات باکمال اقتدارازنظامنامه عمل خواهد شد (صحیح است) درجلسه قبل اجازه داده شدهاست که آقای دکترمصدق صحبت نمایند (بعضی از نمایندگان – بلند تر) درجلسه قبل نامهای از آقای دکترمصدق قرائت شد، ولی چون طبق معمول باید درورقه اسم نویسی شده باشد این است که آقایان دهقان دکتربقایی ومکی اسم نویسی کردند وحالا آقای مکی حاضر شدهاند نوبت خودشان را به آقای دکترمصدق واگذار بکنند.
دکتر مصدق – بسیارخوب
نایب رئیس – به این ترتیب حق تقدم با آقای دهقان است آقای دهقان هم اگر موافقت میکنند.
دهقان – بنده هم باکمال میل حق تقدم خودم را به آقای دکترمصدق تقدیم میکنم.
دکتر مصدق – من نمیخواهم. دلیل دارم.
نایب رئیس – بفرمایید. خواهش میکنم.
دکتر مصدق – جلسه قبل من حالم خوب نبود نتوانستم به مجلس بیایم شرحی به مجلس شورای ملی عرض کردم وفرستادم گویا آن جلسه جناب آقای گنجهای نایب رئیس بودند. من به مجلس نوشتم وازمجلس اجازه خواستم که بمن اجازه بدهند عرایضم ومطالبم را به عرض ملت ایران برسانم اگر آن کاغذ نمیبایست در مجلس قرائت شود و صلاح نبود نمیبایست قرائت شده باشد وقتی که نامه قرائت شد آن را نمیبایست بجای نام نویسی تلقی کرد من نام نویسی نکردهام و امروز میخواهم با اجازه مجلس در صلاح مملکت عرایضی در این مجلس بکنم مجلس اجازه میدهد نطقم تا هر وقت که طول بکشد ادامه خواهم داد نمیدهد شمارابخدا میسپارم.
نایب رئیس - آقای دکتربفرمایید
جمعی از نمایندگان – همه موافقند بفرمایید
نایب رئیس – عرض کردم حالا بفرمایید وبرای اینکه سوء تفاهمی نشود مجلس به جنابعالی اجازه دادهاست مطابق نظامنامه یک ربع که تمام شد بعد رای میگیریم
دکتر مصدق – چرا توجه به عرضم نمیکنید بنده اجازه خاصی خواستم رأی بگیرید مجلس رأی میدهد میروم.
نمایندگان – رأی بگیرید
دکتر مصدق – مجلس هروقت حق بمن داد حرف میزنم.
جمعی از نمایندگان – همه موافقند – رأی میدهیم
دکتر مصدق – خواهش میکنم وسط حرف من آقایان صحبت نکنند نه تحسین نه تنقید هرکس حرف دارد بعد بیاید بگوید بعد از من آقای دهقان اجازه گرفتند بیایند صحبت کنند.(در این موقع آقای دکترمصدق چند نسخه از متن نطق خودشان را برای درج در جراید وابسته به جبهه ملی و اطلاعات و کیهان به آقای مکی دادند) یکی از روزها که در میتینگ صحبت میکردم بعد از میتینگ کسی گفت شما مثل آدم چهل ساله صحبت کردید گفتم که من چهل سال خیلی بیشتر دارم ولی معلوم نیست چرا سن من هی بالا میرود و سن آقای دکتر طاهری برعکس پایین میآید آقای دکتر طاهری را هرکس نگاه کند و به من هم نگاه کند سن مرا از ایشان خیلی کمتر میداند بنده مطابق عقد نامه مادرم ۶۸ سال و سه ماه دارم یعنی از آن روزی که مادرم به عقد پدرم درآمده اگر بعد از نه ماه من متولد شده باشم ۶۸ سال و سه ماه دارم قرآنی که سنم در آن نوشته شده پیدا نکردم اگر پیدا کنم تاریخ قطعی تولدم معلوم میشود که سن من از این کمتراست از این عرض مقصودم این نیست وکیل شوم خدا شاهد است که حالم اجازه نمیدهد بیایم اینجا صحبت کنم کاری است گردنم افتاده و گرفتارشدهام. سی سال قبل که من وزیر مالیه بودم هر روزنامهای که میخواست از من تنقید بکند اول تعریفی از وزیرجنگ وقت یعنی اعلیحضرت شاه فقید مینمود و بعد شروع به تنقید ازمن میکرد وقتی که شکایت میکردم وزیر جنگ میفرمود چیز بدی ننوشتهاند من هم سعی کردهام که در نطق کتبی خود از کسی بد ننویسم تا آقایان بفرمایند عیبی ندارد و صحبت کنم اکنون نطقی که تهیه کردهام و پس از آن هم عرایضی دارم که عرض میکنم. در باب مجلس مؤسسان. بعد از مجلسی که به عنوان مجلس مؤسسان بر خلاف افکار عمومی تشکیل شد و از این مردم کسی به سمت نمایندگی در آن نبود که از قانون اساسی یعنی خونبهای شهدای آزادی دفاع کند اینجانب تصمیم گرفتم که در اولین مرحله امکان آنچه در صلاح مملکت و شخص اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است به عرض ملت ایران برسانم ودر۱۶ جلسه همین مجلس مطالبی به احتصارگفتم که تمام آنهادرجراید نوشته نشد اکنون باز موقعی بدست آمدهاست اینکه نظریات خودرادراین جلسه عرض کنم وقضاوت آن را بعهده هموطنا ن عزیزوبیغرض محول نمایم. من نمیگویم قانون اساسی کهزاده فکر بشراست لایتغیراست ولی میگویم قانون اساسی را باید نمایندگان حقیقی ملت تغییر دهند وهرگونه نغییری که غیرازاین باشد مورد تصدیق ملت ایران نیست وکار مجلس مؤسسان بی ارزش وغیرمعتبراست. از فوت بانی مشروطیت رحمت الله علیه هنوز نیم قرن نمیگذرد که ما با۵ پادشاه مواجه شدهایم وامیدواریم که پادشاه جوانبخت ما به عمر طبیعی برسند وسالیان دراز سایه بلندشان برسر مامستدام بماند ولی این دعای خیر مستلزم این نیست که قانون از نظر اشخاص وضع شود ولو هر قدرخوب باشند قانون راباید طوری وضع نمود که اشخاص بد نتوانند برخلاف مصالح مملکت و در نفع خود از آن استفاده نمایند. استفاده از حق انحلال بدون قید و شرط گذشته از اینکه مجلس و مملکت را دچار مشکلات میکند برای نمایندگان مجلس هم متضمن ضررهای بسیاراست یک نماینده حقیقی ملت چقدرباید در افکار مردم رسوخ پیدا کند و چقدرباید مورد اعتماد جامعه باشد تا بتواندحائز مقام نمایندگی شود آیا سزاواراست که ناگهان مجلس منحل شود و نمایندگان از مأموریتی که مردم به آنها دادهاند برکنارگردند. مطلوب ما این است که دولت در انتخابات دخالت نکند و نمایندگان مجلس را مردم خود انتخاب نمایند تا بتوانند برای مردم وضعیات بهتری ایجاد کنند تهدید به انحلال حربه ظالمانهای است که اشخاص مغرض میتوانند بکار برند و نمایندگان را همیشه متزلزل کنند بطوری که نتوانند کوچکترین خدمتی به مملکت بنمایند. از کلمه انحلال در سایر ممالک چیزهایی میفهمند که ما نمیتوانیم آن را درک کنیم. در ممالکی که احزاب سیاسی بزرگ و قوی دارند وقتی که هیچیک از آنها نتوانند در مجلس یک اکثریت قابل توجهی تشکیل دهند مثل انتخابات اخیر انگلستان مجلس را منحل میکنند تا درانتخابات بعد ملت یکی از دوحزب را تقویت کند و آن حزب در مجلس اکثریت بزرگی تشکیل دهد و با پشتیبانی مردم به وظایف خود نسبت به مملکت عمل نماید. در ممالک دیگر هم که احزاب بزرگ نیست و نمایندگان احزاب مختلفه روی نظریات مسلکی و سیاسی متحد شوند و دولتها را پی درپی ساقط مینماید باز مجلس را منحل میکنند و جامعه را به حکمیت دعوت مینمایند تا اگر مردم دولت را ذیحق بداند آن وکلا انتخاب نشوند والا نمایندگانی دارای همان عقیده انتخاب شوند و دولت را به وظایف خود یعنی تبعیت از افکار مردم آشنا نمایند. یک نظری به آمار ادوار تقنینیه ثابت میکند که نمایندگان هردوره تا ماههای آخر دوره توانستهاند تا حدی انجام وظیفه بکنند یعنی حاضر نشوند با هر لایحهای که دولت به مجلس آوردهاست بی چون و چرا موافقت کنند و فقط در ماههای آخر دوره که کار انتخابات دوره بعد پیش آمده و به دولت محتاج شدهاند با لوایح دولت ولو به ضرر مملکت موافقت کردهاند. ولی اکنون حربه انحلال نمایندگان را نه تنها در اواخر دوره بلکه از اول تا آخر متزلزل کردهاست و یقین دارم که در صورت امکان انحلال در مقابل هیچ پیشآمدی نمیتوانند از خود شخصیتی بروزدهند و با لوایح دولت یعنی آن لوایحی که روی سیاستهای معینی به مجلس میآید مخالفت نمایند. نسبت به اصل ۴۹ که میگویند مقصود از تجدید نظر این نیست که مجلس مطابق نظریات شاه رأی بدهد بلکه مقصود این است که مجلس در قانون تجدید نظر کند و هر چه بعد تصویب نمود به توشیح برسد گمان نمیکنم این استدلال لزوم تغییر اصل ۴۹ را ایجاب کندچه هیچ مجلسی نیست که با نظریات خیرخواهانه شاه در حین تصویب قانون مخالفت کند. مجلس اگر به افکار مردم عادی که در صلاح مملکت اظهارکنند توجه ننمود منفور جامعه میشود در این صورت چطور ممکن است که شاه توسط دولت امری در خیر جامعه بدهد و بخواهد مجلس را در راه خیر و صلاح هدایت کند و مجلس با امرشاه خیرخواه برخلاف اصل ۲۷ متمم قانون اساسی که میگوید: (قوه مقننه که مخصوص است بوضع و تهذیب قوانین و این قوه ناشی میشود از اعلیحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا و هر یک از این سه قوه منشاء حق انشاء قانون را دارد) موافقت نکند.
بدی اوضاع و طرز کار نمایندگان. از بدی اوضاع چیزی عرض نمیکنم و کسی نیست منکر باشد که فقر و بیچارگی و عدم رضایت مردم متضمن هر گونه خطر است. و علت اصلی این اوضاع ناگوار این است که انتخابات مجلس شورای ملی غیر از دوره اول و تا حدی دوره دویم و سیم در سایر ادوار آزاد نبوده و نمایندگان مجلس با مردم از نظر انتخابات ارتباطی نداشتهاند. قطعاً این اوضاع قابل دوام نیست در این صورت آیا بهترنیست که ترتیبی پیش آید که این وضعیت دلخراش هرچه زودتر تغیییر کند و رفاهیت و آسایش برای این مردم فراهم شود. قبل از آمدن به مجلس نظر ما این بود که رویه سابق خودرا ادامه دهیم یعنی به تشکیل یک اقلیتی در مجلس قناعت کنیم ولی بعد از مطالعه اوضاع مملکت این طور بنظر رسید که تشکیل اقلیت فعلاً مصلحت نیست و بهتراست که از دولت بخواهیم لوایح مفیدی تقدیم مجلس کند و در اصلاحات قدمهای سریع و مؤثری بردارد. چنانچه دولت لوایح مفیدی به مجلس داد موافقت کنیم و جنبه منفی را وقتی بکاربریم که از دولت بکلی مأیوس شویم. در اینجا باید توضیح دهم که مردم بیچاره در کار خیر به سابقه خوب یابد اشخاص نگاه نمیکنند سابقه اشخاص هرقدر خوب باشد وقتی که به مردم خدمت نکند برای مردم فرق نمیکند وبالعکس. مردم میخواهند آسوده و از این زندگی فلاکت بار راحت شوند هر کس در این روز به مردم خدمت بکند سابقه اش هرچه باشد مردم با او موافقند. مردمی که امروز محتاج به یک لقمه نانند برایشان چه فرق میکند که این نان از دست اشخاص خوب برسد یا از دست آنهایی که نان را قطع کرده و آنان را به این روز سیاه نشانیدهاند. انتخابات تهران ثابت نمود که مردم از اشخاص فداکار از اشخاصی که در خیر جامعه قدم برمی دارند تقدیر میکنند اکنون برماست که در عمل خود را خیرخواه معرفی کنیم تاجامعه هم مارا مشمول توجهات خود قرار دهد. وقتی که ما مورد اعتماد مردم شویم هیچ قوهای نمیتواند که برخلاف افکارعمومی کوچکترین عملی برضرر ما بکند. از این مقدمه این نتیجه گرفته میشود که برای اصلاحات و برای جلوگیری از هر پیشآمدی امروز غیر از این مجلس مرجع دیگری دیده نمیشود ولی بسیار متأسفم که مجلس میخواهد با طرز کارخود امید مردم به یأس مبدل کند. تا نمایندگان برای خود شخصیتی قائل نشوند و تا طرز کار خود را تغییر ندهند این مجلس به هیچگونه اصلاحی موفق نمیشود. از تفصیل قضایایی که باعث رکود کار و اتلاف وقت مجلس میشود فعلاً صرفنظر میکنم ولی از ذکر این نکته ناگزیرم که طرز مذاکرات مجلس هم یکی از علل تعویق وحتی تعطیل کاراست توضیح آن که در هر لایحه و طرحی که مطرح میشود اگر هرکس اظهار نظر نمود و پیشنهاد داد کار این مجلس تا آخر دوره به هیچ کجا نمیرسد. در ممالکی که دولت از احزاب بزرگ تشکیل میشود چون لایحه دولت و طرح نمایندگان فکر حزب و جمعیت است در مجلس زیاد در آن بحث نمیشود. در ممالکی که احزاب بزرگ نیست و دستجات پارلمانی از نظر نزدیکی مسلک و مرام با هم متحد میشوند افراد نظریات شخصی اظهار نمیکنند و پیشنهاد انفرادی نمیدهند و باز کار به سرعت میگذرد. ولی در این مجلس تاکنون این قاعده رعایت نشده مگر در زمان دیکتاتوری که هیچ کس قادرنبود از ترس دولت در مجلس اظهاری بنماید. پس ما باید راهی برویم که دیگران رفتهاند اکنون که در این مملکت حزب قوی نیست و دستجات پارلمانی هم روی مسلک و مرام خاصی نمیتوانند با هم متحد شوند آیا بهتر نیست که لایحه یا طرح در فراکسیون بحث و شور بشود و درمجلس فقط یکی از اعضاء از طرف فراکسیون اظهارنظر پیشنهاد خود را به مجلس تقدیم نمایند چنانچه این رویه معمول شود ممکن است ما دراین دوره به اصلاحاتی موفق شویم والا عمر این مجلس هم تمام میشود و مردم بیچاره و بدبخت حق دارند ما را که هیچ کاری نکردهایم لعنت نمایند انتظارات ما از نخستوزیر اولین روزی که با جناب آقای نخستوزیر داخل مذاکره شدم از ایشان این تمنی را نمودم که قدمهای بزرگی برای اصلاح کار و علاج فقر و بیچارگی مردم بردارند و چنانچه متعرضین نگذاشتند موفق شوند از کار با نام نیک برکنار میشوند و اگر هم مانعی روی نداد و موفق شدند در تاریخ مملکت نام نیکی از خود به یادگار میگذارند. ایشان لایحه قانون انتخابات و مطبوعات را پیشنهاد مجلس نمودند و لایحه حکومت نظامی را هم در نظر دارند تقدیم کنند که ما با این که چندان امید نداریم از این مجلس بگذرد از ایشان نهایت تشکررا داریم. ولی بدبختانه کارهایی هم شده که برخلاف انتظار بودهاست و کارهایی هم در شرف انجام شدن است که برخلاف افکار عمومی است. از جمله کارهایی که برخلاف انتظار واقع شده انتخاب وزیر کشور و استاندار فارس و رئیس شهربانی است که نسبت بهرکدام شمهای عرض میشود. مردم انتظارداشتند که آقای ابراهیم زند وزیر کشور سابق تغییر نکند و چنانچه مأموریت ایشان در آذربایجان ضرورت داشت وزیر کشوری که مورد توجه افکار عمومی باشد به جای ایشان بیاید تا انتخابات نقاطی که شروع شده و ناتمام است و یا شروع نشده بر طبق آمال و آرزوی وطنپرستان خاتمه یابد. من نمیخواهم عرض کنم وزیر فعلی کشور آن کسی است که موقع هجوم قشون خارجی انجام وظیفه ننمود و از محل ماموریت خود فرارکرد و باز نمیخواهم عرض کنم که نسبت به عملیات ایشان در استانداری فارس مطالبی در روزنامهها نوشتهاند چه هر خبری محتمل است که صدق باشد یا کذب ولی فقط میخواهم عرض را بکنم که وزیرکشور باید کسی باشد که به آزادی انتخابات ایمان داشته باشد من چطور میتوانم ایشان را صاحب ایمان بدانم وقتی که برای آزادی انتخابات دوره ۱۵ بخانه من آمدند و به اتفاق رفتیم به دربار و آنجا متحصن شدیم ولی بعد همین که مجلس مؤسسان تشکیل شد ایشان از آن مجلس سر درآوردند. نسبت به آقای گلشائیان عرض میکنم که افراد هرجامعه را به سه دسته میتوان تقسیم نمود یک اقلیت خوب و یک اقلیت بد که هردو لایتغیرند و یک اکثریت بزرگ که لایتغیر نیست و تحت تأثیر محیط ممکن است خوب شود یابد. هر گاه اصل مجازات و مکافات در جامعه اجرا ومعمول شود چون نوع بشر همیشه دنبال نفع میرود مرتکب کار بد نمیشود. چنانچه اصل مزبور اجرانشد سطح اخلاقی مردم به قدری تنزل میکند که اشخاص خوب در جامعه انگشت شماربشوند.
همه میدانند که آقای گلشائیان سوابق خوبی نداشت و امضای لایحه و دفاع از شرکت نفت برعلیه مصالح ایران ایشان را بیشتر مفتضح و رسوا کرد. بنابراین به جای اینکه ایشان بعد از انفصال از خدمت وزارت دارایی سالها از کار برکنار شوند تا از کرده خود پشیمان شده دیگر مرتکب اعمالی که برخلاف مصالح مملکت باشد نشوند بلافاصله به استانداری فارس منصوب میشوند. اینطور رفتار با کسی که وزیر این ملت ولی وکیل مدافع شرکت نفت بود سبب خواهد شد که هیچ وزیری از منافع شخصی خود صرفنظر نکند و کوچکترین قدمی در نفع جامعه مردم برندارد. و اما راجع به انتخاب رئیس شهربانی همه میدانند که یکی از جهات فساد این دستگاه این است که رؤسای شهربانی غالباً از اشخاصی انتخاب شدهاند که برای حب جاه و مقام و سوءاستفاده حاضرشدند با ناموس مردم و مملکت بازی کنند و من بجای دور نمیروم و چند کلمه از آقای سرتیپ صفاری رئیس سابق شهربانی عرض میکنم بر احدی پوشیده نیست که در انتخابات اول تهران در این دوره چه رل زشتی بازی نمود و مرتکب چه اعمال خلاف قانون شد تا آنجا که دولت ناچار شود ایشان را از کارشهربانی خارج و آقای سرلشکر زاهدی را قائم مقام ایشان بکنند. آقا ی سرلشکر برخلاف سلف خود وظیفه خود را بخوبی انجام دادند نه کسی را بدادن رأی تشویق نمود نه وسایل تعویض آراء را برای دزدان حقوق اجتماعی فراهم کرد ایشان افسری بودند که از جنبه بیطرفی خارج نشدند وبه افکار عمومی هم نهایت احترام گذاشتند ولی معلوم نشد که دولت از چه نظر ایشان را تغییر داد وآقای فرخ را به ریاست شهربانی کل کشور برقرارکرد. من از دو نظر با این انتخاب مخالفم: اول از نظر حسن روابط بینالمللی که لزوم نداشت در رأس این اداره کسی گمارده شود که هر اظهاری نمود بگویند از روی غرض است و بعد از این نظر که انتخاب آقای سرلشکر زاهدی سبب شده بود که یک موازنهای بین دو قوه انتظامی برقرارشود یعنی شخصیت ایشان اجازه نمیداد که ستاد ارتش به عناوین مختلف در امورشهربانی مداخله کند و در خیلی از امور که وظیفه ستاد ارتش و صلاح مملکت نیست افسران دخالت نمایند. شایع است که از این تغییر میخواهند زمینهای برای دولت دیکتاتوری تهیه کنند این است به صدای بلند در این مجلس میگویم که اوضاع عالم و افکار جوان مملکت دیگر اجازه نمیدهند که بعضی اشخاص این فکرهای خام را در مغز خود بپرورانند ما با هر گونه حکومت قلدری ولو به قیمت جانمان تمام شود مخالفت و مبارزه خواهیم کرد و اما لوایحی که شهرت دارد آقای منصور به مجلس میآورند یکی لایحه هشتاد میلیون تومان اعتبار اضافی برای مخارج مرزی مملکت است که با آن مخالفیم آقایان محترم در مملکتی که برای کارهای ضروری اولیه خود به عنوان کسر بودجه معطل هستند در مملکتی که زراعت وصنعتش به این روزسیاه افتاده در مملکتی که مردم آن از نعمت سلامت و فرهنگ محرومند در مملکتی که نمیتوانند نان خالی برای مردم گرسنه خود تهیه کند این نوع لوایح را با چه منطقی به مجلس میآورند. ما در مرزهای خود به این خرج احتیاج نداریم اگر این روابط ما عادی است افراد فعلی بس است و چنانچه خدای نخواسته روابط غیرعادی بشود با هر قوهای مقاومت غیر میسر است بنابراین درخواست این اعتبار فقط برای پرکردن جیب آنهایی است که تاکنون از مال این مردم بدبخت صاحب میلیونها ثروت شدهاند. لایحه دیگری که برای تهیه مقدمات ورشکست اقتصاد ما فراهم شده لایحه انتشار اسکناس است که با آن هم هیچ فرد وطن پرستی نمیتواند موافقت کند چون وقت اجازه نمیدهدعیوب این قبیل لوایح را توضیح دهم و تأثیر آن را در انهدام اساس اقتصادیات کشور تشریح نمایم در صورت لزوم کتباً یا شفاهاً عیب این قسم سیاست اقتصادی یعنی سیاست خودسرانهای که هر وقت خواستند وسائل جریان معاملات را بدون اینکه مقدار معاملات و داد و ستد فزونی یافته باشد زیاد کنند توضیح خواهم داد. این بود شمهای از مطالب که میخواستم در مجلس شورای ملی به عرض ملت ایران برسانم کار ما که فعلاً اقلیت مجلس را تشکیل میدهیم جز این نیست که ارائه طریق کنیم و راه و چاه را نشان دهیم و از ملت ایران بخواهیم که بیدار کار خود باشند و نیزمجلس و دولت را به عواقب وخیم بیاعتنائی به افکار عمومی متوجه کنیم و یا هر قدمی که دولت برخلاف مصلحت مملکت بردارد تاپای جان مقاومت نماییم. راجع به وجوهی که در بنگاه برنامه فرومیرود اظهار نظر خود را به وقت آقایان اظهارشخصیت کنید نه خواستم توهین کرده باشم آقایان الحمدالله همه دارای شخصیت هستند اما میخواهم عرض بکنم که شما فدا کاری بکنید هر که دست از جان بشوید هر چه در دل داردبگوید (بابی انت وامی یا اباعبدالله) ای بزرگ ترین مجاهد آزادی و خیرخواه بشر.
بیستم شهریور همه زندانیها و تمام اشخاصی که تحت نظر شهربانی بودند آزاد شدند و منهم آزاد شدم آقای سپهبد احمدی نوشتند که حسب الامر اعلیحضرت همایونی آزاد هستید که به شهر بیایید من گفتم با شهر کاری ندارم من خیلی دلتنگ بودم و به شهر نیامدم در تمام مدت شاید دو یا سه مرتبه برای کسالت دختر مریضم به تهران آمدم دوره سیزدهم تقریباً تمام شد یک واقعهای بین من و مرحوم مؤتمنالملک روی داد که لازم میدانم عرض کنم مرحوم مؤتمنالملک بدیدن من آمد به ایشان عرض کردم شما که انتخاب شدهاید به مجلس میروید یا نه؟ گفتند من ۷۰ سال دارم گفتم ۷۰ سال شمسی یا قمری گفتند قمری گفتم پس ۲ سال تفاوت دارد و دو سال وقت دارید بعد گفتند که من ناخوشم گفتم آقا ناخوشید اینجا چطور تشریف آوردید گفت دیگر آمدم گفتم مجلس هم دیگر بروید ما به شما در مجلس احتیاج داریم لازم نیست که مرتباً به مجلس بروید انتخاب مردم را قبول بکنید اگر روزی لازم شوید و ممکن است یک رأی شما سبب بشود که پنجاه نفر دیگر هم تبعیت از شما بکند و مملکت را از روزهای خیلی سخت نجات دهد گفتند که من نمیتوانم قبول کنم گفتم این کرسی پارلمان امانتی است که به شما سپرده شده اگر شما آن سیزدهمی را نعم البدل میدانید بسیار خوب استعفا بدهید ولی اگر بئس البدل است در این امانت خیانت کردهاید به جهت اینکه استعفای شما سبب میشود که سیزدهمی بیاید جای شما اینجا گریه زیادی کردند و خیلی متأثر شدند دفعه دومی که ایشان را دیدم منزل خودشان بود که من سعی کردم از این بابت چیزی نگویم که باز متأثر بشوند چند روز گذشت فرمانداری تهران کاغذی نوشت که شما حاضر هستید نمایندگی را قبول میکنید یا نه من بلافاصله به ایشان کاغذی نوشتم که قبول کنید ولی برخلاف ایشان رد کردند و همین مسئله باعث شد که من تا روزی که مرحوم شدند از ایشان دوری کنم چرا؟ برای اینکه ماهرچه داریم مال مردم است هر چه داریم از این مملکت است اگربناشد ما آنچه را که از این مردم گرفتیم به نفع این مردم بکارنبریم ما برخلاف وجدان رفتار کردهایم ما میبایست تا آخرین لحظه تا آن ساعتی که بتوانیم در خیر این مردم عمل بکنیم و قدم برداریم این مذاکراتی بود که من با آقای مؤتمنالملک کرده بودم. قبل از اینکه به مجلس بیایم روزی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی مرا احضارفرمودند که در تمام دوره سیزدهم و در تمام این دو سال همیشه شما را دعوت کردند و هر قدر چشم انداختم شما را ندیدم دیروز کسی گفت به شهرآمدید این بودکه شما را احضارکردم وقتی که من در زندان و در نهایت بدبختی بودم هیچکس قادرنبود که از من کوچکترین توسطی بکند جناب آقای منصور نخستوزیر بودند وعده دادند ولی جرات اینکه یک مذاکرات جدی بکنند نداشتند (نخستوزیر – مذاکره کردم) عرض میکنم جرات نداشتید اگر جرات داشتید من از زندان بیرجند آزاد میشدم و حوادث سوم شهریور هم پیش نمیآمد. لم یشکرالناس لم یشکر الله – من بخوبی و محبتی که ارنست پرن در حقم نمودهاست هیچوقت فراموش نمیکنم ایشان اهل سوئیس و اوقاتی که اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی در آنجا تحصیل میفرمودهاند با دربارمربوط شدهاست آقای پرن ناخوش و در مریضخانه نجمیه بستری و خوب شد وقتی خواست برود از پسر من تشکرنمود پسرم گفت اگر شما میخواهید از من تشکرکنید بروید پدر مرا که در زندان است مرخص بکنید گفت چشم خدا شاهداست هیچکس قادرنبود نزد شاه فقید از من شفاعت بکند مگر این شخص که رفت به اعلیحضرت عرض کرد تمام خدمات و زحماتی که در راه شما کشیدهام به این مصالحه میکنم که یک زندانی را خلاص کنید شاه فرموده بودند از او بد نشنیدهام و میروم از او وساطت میکنم. رفتند حضور پدر تاجدارشان و از من توسط فرمودند شاه امر کردند که یک قدری تأمل بکنید و بالاخره بعد از بیست روز دستوردادند که مرا از زندان بیرجند به احمدآباد منتقل و در آنجا تحت مراقبت مأمورین شهربانی باشم موقع تشرف به پیشگاه اعلیحضرت عرض کردم من این خوبی را تا عمردارم فراموش نمیکنم (احسنت) و تا عمردارم کمر خدمت ذات ملوکانه را بستهام اکنون که شرفیاب شدهام دو استدعا دارم فرمودند بگویید عرض کردم یکی این است که اعلیحضرت حساب خودتان را با حساب شاه فقید یکی نکنید والا ورشکست میشوید فرمودند چرا ورشکست میشوم؟ گفتم برای اینکه اعلیحضرت فقید یک عملی در این مملکت کردهاند که دشمن زیاد دارند اگر شما فرمودید که هرکس با شاه مخالف بود یا شاه با او مخالف بود منهم با او مخالف هستم درست نمیشود الملک عقیم شاه باید بفرمایند در راه مملکت در راه وطن نه پدردارم و نه مادر نه خواهر دارم نه برادر من شاه مملکتم اگر اینطور فرمودند یک عظمت و یک جلالتی پیدا میکنید که شهره آفاق شوند که پدر شاه هم به استصواب جلالت شاه جلالت پیدا میکند ولی اگر اینکار را نکنند این را صلاح خانواده سلطنت نمیدانم دوم اینکه در امور دولتی دخالت نفرمایند به جهت اینکه پادشاه مشروطه آن کسی است که هیچکس با او مخالف نباشد و همه مردم با شاه موافق باشند وقتی که شاه تشریف بردند در هیئت وزراء و فرمودند که این شخص باید استاندار باشد ۹ نفر دیگری که داوطلب استانداری هستند با شاه مخالف میشوند وقتی که شاه فرمودند یک نفر باید وکیل بشود ۱۳۵ نفر دیگر هم همین انتظار را دارند و اگر شاه نفرمود با شاه مخالف میشوند بنابراین دخالت اعلیحضرت در امور مملکت بهیچ وجه به صلاح شاه و مملکت نیست. ممالک مشروطه باید از مملکت مشروطه اصلی تقلید کند که انگلستان است اگر کسی دید که پادشاه انگلستان در یکی از این امور دخالت بکند اعلیحضرت هم بفرمایند بی ضرر است. عظمت و جلالت انگلیس به این است که شاه در این قبیل امور دخالت نمیکند و یک رجال بزرگی آنجا هست که مملکت را به اینصورت درآوردهاند شاید خیال نمودکه در انگلستان فقط یک چرچیل و یا یک اتلی است. عظمت و پیشرفت سیاست بینالمللی انگلیس مرهون رجال بیشماریست که دارد. مملکتی که رجال نداردهیچ چیز ندارد مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصایص دیکتاتوری یکی این است که مملکت فاقد رجال و دیکتاتور رجل منحصر بفرد باشد آنهایی که عقیده به این رژیم دارند باید فکرکنندکه بعد از دیکتاتور کارمملکت چه میشود. وضعیت امروز ما عکسالعمل دوره دیکتاتوری است اگر مملکت رجال داشت اگر مملکت اشخاص علاقمند داشت چرا وضعیت اینطور بود ازا علیحضرت هیچکس با حسن نیت تر نیست (صحیح است) شاهنشاه وطن خود را دوست دارد (صحیح است) اعلیحضرت بقدری علاقمند به اصلاحات این مملکت است که من تصور نمیکنم کسی از شاهنشاه بیشتر علاقمند به مملکت (صحیح است) ولی وقتی که فاقد رجال باشد شاه چه میتوانند برای مملکت بکنند وقتی که در خانه کسی نیست چطور میشود کارخانه را درست کرد وقتی که در مملکت رجال نباشد وقتی که در مجلس شورای ملی نمایندگان ببخشید جسارت میکنم و قسم میخورم که اگر انتخابات آزاد باشد باز مردم یک عده از شما را انتخاب میکنند ولی اختلاف من فقط بر سر اینست که اعتبارنامه نمایندگان را کی بدهد؟ اگراعتبارنامه نمایندگان را ملت داد نمایندگان نوکر ملت میشوند مثل ما نوکر ملت میشوندمثل اینکه ما نوکر این ملت هستیم (اشاره به تماشاچیان) و هر چه در صلاح ملت باشند اظهار میکنم شما هم اگر میتوانید من جای خود را به شما میدهم و حرفهایی مثل ما بزنید ما چه میگوییم و شما چه میگویید؟ من میگویم چون این مردم به ما اعتبارنامه دادهاند و ما مرهون این مردم هستیم ناچاریم برای اینکه بعد هم همین اعتبارنامه را از این آقایان بگیرم همان زنده باد و مردهها که شنیدهایم بشنویم مطابق میل مردم رفتارکنیم شما اگر میگویید که میل مردم است و هیچوقت اکثریت مملکت مال مردم است و هیچوقت اکثریت مملکت کار بد نمیکنند در یک مملکت ۱۵ میلیونی دزد و نادرست و پشت هم انداز معدودند بنابراین اکثریت هیچوقت برخلاف مصالح مملکت رأی نمیدهد ولی اگر مردم دخالت نکنند و فقط چند نفر دخالت کنند آن چند نفر اشخاصی را مطابق میل و مأموریتی که دارند انتخاب میکنند اینست که با تصدیق به این که اگر انتخابات آزاد باشد عده زیادی از شما را ملت انتخاب میکند چون شما اعتبارنامه از دست ملت نگرفتید نمیتوانید به نام ملت حرف بزنید (فرامرزی من گرفتم) شما گرفتهاید؟ با قتل و کشتار(فرامرزی - کشتند که من وکیل نشوم و شدم) آقای فرامرزی من که مخلصتم (زنگ رئیس..) چطورشد شما وقتی با ما موافق بودید حالامخالف شدهاید؟ (فرامرزی – حالاش هم موافقم) پس هیچ چیزنگویید (اطاعت میکنم) اگر من چیزی میگویم نظری ندارم بدانید به جان خودت والله که دوستت دارم (فرامرزی – مطمئن باشید که من وکیل ملت هستم پروندهام هست) (زنگ رئیس...) اما اگر وکیل باشید وکیل شعبه نیستید.
شوشتری – همه مسلمانند این اختلاف را نیندازید.
فرامرزی – وکیل اکثریت حوزه خودم هستم.
نایب رئیس – آقای فرامرزی تمنی میکنم آقای شوشتری تمنی میکنم صحبت نکنید.
دکترمصدق – بلی صحبت این بود که باید اعتبارنامه را ملت بدهد (صحیح است) اگر اعتبارنامه را ملت داد آن وقت ما میرویم دنبال ملت (شوشتری – با این حرف همه موافقند) والا به ریشمان میخندند. حالا یک حرف ممکنست شما بگویید و آن اینکه بگویید ملت نمیفهمد. بله ممکن است این حرف را بزنید (شوشتری – العیاذ بالله) خوب اگر میفهمد او حق و حساب و صلاح خودش را بهترتشخیص میدهد (شوشتری – صحیح است) خوب پس با ما موافقید وهیچ اختلافی نیست ما که با هم قوم و خویش هم که هستیم زیرا عیال من سید است. عرایض من در پیشگاه اعلیحضرت شاهنشاهی حسن اثرکرد و تا یک مدتی حقیقتاً وضعیت همین طوربود تا اینکه یک روزی در این مجلس آقای سرتیپ هدایت بودجه قشونی یا لایحه اعتباری برای ارتش را آوردند و مطرح کردند ایشان برخاستند و یک مذاکراتی کردند و گفتند البته باید اینها عرض اعلیحضرت همایونی برسد و چنین و چنان از این حرفها (یکی از نمایندگان – در کدام دوره قربان؟) در دوره ۱۴. آقای امیر تیمور در مجلس بودند ایشان پا شدند و گفتند که جناب آقای سرتیپ هدایت بعد از شهریور ارکان حرب جزو وزارت جنگ شده بود و حالا نمیدانم چرا مستقل شده بعد ایشان برخاستند و یک جوابهایی دادند و بنده... اینها همه در مذاکرات مجلس منعکس است تمام طابق النعل بالنعل هست ولی در همه روزنامهها منتشر نشد فقط یک روزنامه نوشت حالا یادم نیست سرتیپ هدایت بنده روز اولی که حضور اعلیحضرت همایونی رسیدم این عرایض را حضور اعلیحضرت کردم و اعلیحضرت هم قبول فرمودند و این حرفهایی که شما میزنید در مجلس مورد ندارد، ایشان باز خواستند و از من معذرت خواستند. بعد در یک کابینهای که ما مخالفت میکردیم حالا برای احترام نمایندهای که مقابلم نشستهاند اسم نمیبرم گفتم دولت به واسطه نداشتن شخصیت نمیتواند کاری بکند یکی از وزرا یعنی آقای نصرالملک اظهار نمود که عزل و نصب وزرا با اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است گفتم آقای نصرالملک شما وکیل دوره اول تقنینیه بودهاید شما قانون اساسی را امضا کردهاید. اگر قانون اساسی همه اش اجرا نشده باشد لااقل این مسئله عزل و نصب وزرا که اجرا شده شاه هر وقت که بخواهد کسی را بفرستند تمایل میخواهد حالا چرا تمایل میخواهد؟ برای اینکه احترام شاه محفوظ باشد وقتی شاه از مجلس تمایل نخواست و یک نفررا فرستاد اگر مجلس مخالفت نمود به شاهنشاه بر میخورد. پس اصل تمایل برای اینست که یک وزیری میآید در مجلس مردم میگویند این وزیربه اصطلاح اروپایی (پرسونا گراتا) است یعنی احترامش در مجلس رعایت میشود اگر این اصل رعایت نشود بگویید به کی برمیخورد خیانت به شاه کردهاست (صحیح است). و دیگر رأی اعتماد است اگر مجلس شورای ملی که نماینده حقیقی است. اگر مجلس شورای ملی که حکومت ملی در دست اوست بگوید من به نخستوزیر عقیده ندارم و باید برود آیا شاه میتواند بفرماید من به او اعتماد دارم و باید بماند. مقصود این است وقتی اصل تمایل و اصل رأی اعتماد اجرا شود آن وقت عزل و نصب وزرا با مجلس است در ممالکی که احزاب بزرگ هست تمایل معنی ندارد در مملکت انگلستان اگر حزب کارگر موفق شد تمایل از شاه نمیخواهد و رئیس حزب کارگر رئیس دولت است اعم از اینکه شاه بخواهد یا نخواهد اما در مملکتی که احزاب نیست در یک مملکتی که وزرا دیمی روی کار میآیند اگر این وزرا نیامدند و از مجلس رأی تمایل نخواستند وقتی که مجلس خواست مخالفت بکند این به مقام سلطنت بر میخورد. در دوره ۱۵ تقینینیه ما رفتیم برای آزادی انتخابات با همین آقای حاضر (اشاره به آقای اردلان وزیر کشور) در دربار متحصن شدیم عرایض ما مورد توجه واقع نشد عدهای از آقایان آمدند منزل من که هیچ از نظرشان اطلاع نداشتم و گفتند برویم دربار قرارشد اجازه بگیریم و بعد برویم جناب آقای شکرایی حاضرند که آن روز به ما اجازه داده نشد فردای آن روز یک عده سیصد چهارصد نفری در منزل من جمع شدند بدون اجازه و به دستجات مختلف رفتیم تا تصور نکنند نظر سوئی داریم و معلوم شود که مطالبی داریم و میخواهم به عرض برسانم البته آن وقت یک نظریات سیاسی بود که قوام اقتداری داشت و خیلی مؤثر بود و ما پذیرایی نشدیم و قرار این بود که همفکر باشیم متحد باشیم تا همه بفهمند که یک عدهای در این مملکت با آن انتخابات مخالفند ولی بعد از چند روز آقا به دربار رفتند و گفتند که چون رزمآرا گفت رفتم (وزیرکشور – تکذیب میکنم) آقا پس به چه دلیل رفتند (وزیر کشور – شما هم رفتید) من کی رفتم؟ من نرفتم تا آخرهم نرفتم من حتی روز ۱۵ بهمن هم به همین دلیل نرفتم بله آقا شما تشریف بردید در پاریس ما بایستی آقا حرفی که میزنیم کاری که میکنیم در این کار بایستم این گویا حدیث نبوی باشد که میفرمایند (بعضی از نمایندگان – قدری بلندتر بفرمایید) بله آقا حدیث نبوی باشد که میفرماید قم فاستقم (امامی خوئی – قرآن است) بله بنده که مثل شما آیتاللهزاده نیستم (شوشتری – قم فاستقم کما امرت) یعنی وقتی که گفتند سر جایتان بیاستید و جایتان را تغییر ندهید اگر رجال ایران در تصمیم خود ثابت بمانند و متزلزل نشوند فاتحند ولی اگر در تصمیم خود ثابت نباشند از هر گونه اصلاحی باید مأیوس بود. عرایضی که به حضور اعلیحضرت کردم بسیار حسن اثربخشید ولی یک دستهایی در کاربود که نگذاشتند عملی شود چون که برای سیاست خارجی ضرر داشت همین والسلام. من باب مثال عرض کنم در سوم اوت ۱۹۱۴ یعنی مقارن اعلان جنگ بینالمللی پس از خاتمه تحصیلات از اروپا وارد تهران شدم و از انتخابات دوره سوم تقنینیه هم چند ماه گذشته بود و طولی نکشید که مجلس سوم افتتاح گردید که در آن مجلس جناب آقای اردلان هم تشریف داشتند و آنوقت در مملکت دو حزب بزرگ بود یکی حزب دموکرات که آقای اردلان هم در آن حزب بودند و دیگری حزب اعتدال که حزب مزبور به دو دسته تقسیم شده بود یکی را مرحوم حاج میرزا علی محمد دولتآبادی و جناب آقای محمد صادق طباطبایی اداره میکردند و دسته دیگر را مرحوم حاج آقای شیرازی که در انتخابات دوره سوم از تهران برای نمایندگی مجلس انتخاب شده بود.
نایب رئیس – آقای دکتر اجازه بفرمایید چون مطابق ماده ۸۳ نظام نامه نطق قبل از دستور نباید از یک ساعت تجاوز کند حالا یک ساعت تمام شده.
دکتر مصدق- خیلی خوب بقیهاش را فردا میگویم.
نمایندگان – رأی بگیرید رأی میدهیم.
رئیس – اجازه بفرمایید بعنوان اینکه یک استثنایی یک اجازهای است بنده رأی میگیرم والا ماده نظام نامه قابل تغییر نیست.(نمایندگان – رأی بگیرید) آقایانی که موافقند با ادامه نطق آقای دکتر قیام کنند(عموم نمایندگان برخاستند) تصویب شد
دکتر مصدق- بنده تعظیم میکنم به آقایان که رأی دادند اعتبار نامه حاج آقا در یکی از شغب مجلس مطرح شده بود مخالفین او دسته طباطبایی و حاجی میرزا علی محمد دولتآبادی نمیخواستند اعتبارنامهاش تصویب شود واو را متهم کردند که انتخابش روی تطمیع شدهاست و یکی از اعضای مجلس را که اسم نمیبرم برای شهادت در شعبه دعوت کردند و از او پرسیدند شما که منزل حاج آقا میرفتید در لیست او اسم چه اشخاصی نوشته شده بود. با اینکه من چند سال در اروپا تحصیل میکردم و چند ماه پیش از ورود من به تهران انتخابات شروع شده بود در شعبه گفت یکی از کاندیداها حاج آقا مصدقالسلطنه بود آن وقت بنده دکتر مصدق نبودم مصدقالسلطنه بودم شب هنگامی که روزنامه شورای ارگان حزب اعتدال بمن رسید دیدیم که نوشتهاند مصدقالسلطنه کاندید حاج آقا بوده و من خیلی اوقاتم تلخ شد به جان همه آقایان تب کردم افتادم والدهام گفت تو را چه میشود گفتم تب کردهام چند سال در این مملکت نبودم و از همه جا بیخبرم حاج آقارا میخواهند بعنوان رشوه ردش کنند و نوشتهاند که من کاندیدای او بودهام. گفت ای آقای اگر تو اینقدر نازک نارنجی بودی چرا دکترحقوق شدی؟ میخواستی بروی طبیب شوی دکتر حقوق هرکه بشود اگر در سیاست دخالت بکند در این مملکت باید فحش بخورد اگر فحش نخورد و پوستش کلفت نشود فایدها ی ندارد دکتر نیست (شوشتری – دعای مادر هم مستحاب میشود) بله عرض کنم که خیلی فحش حوردم و برای خیر مملکت همه را تحمل کردم یکی از دوستانم که شنید من کسالت دارم ناخوش هستم آمد و گفت که شنیدهام شما تب کرده بودید گفتم بله گفت چرا؟ گفتم به این دلیل گفت هر وقت که به شما همه مردم فحش دادند آن وقت به درد من میخورید یعنی هر وقت به بنده فحش بدهند و بنده هم بیچاره بشوم و مرا کسی نخواهد آن وقت بدرد میخورم برای اینکه اگر اشخاصی در این دادسرا پرونده نداشته باشند از هر کسی اطاعت نمیکنند یک امری به ایشان میدهند اگر اجرا کردند وظیفه خود را انجام دادهاند و اگر نکردند پرونده امر را به جریان میاندازند تا کسی جرات نکند متمرد شود. بنده میخواهم این را عرض کنم که ما که خیرخواه شاه هستیم باید برای شاه ایجاد محبوبیت کنیم (صحیح است) باید شاه را در این مملکت به قدری محبوب بکنیم بقدری از شاه تعریف بکنیم بقدری از شاه تقویت بکنیم که با یک واقعه شاه فرارنکند همین والسلام دیگر باقیش را نمیخواهم عرض کنم و به پیشگاه شاهنشاه هم عرض میکنم اگر مورد پشتیبانی مردم شدند سلطنت دوام میکند ولی اگر شاه پشتیبانی نداشت آن وقت برای این سلطنت بنده روز خوب نمیبینم. بنابراین شاه باید ببیند مردم چه میگویند و چه میخواهند اگر مردم میخواهند که قانون اساسی تغییربکند شاه هم تغییربدهد قانون اساسی مال مردم است قانون اساسی روابط مردم را با دولت تعیین میکند و از حقوق عمومی است اگر مردم خواستند که قانون اساسی تغییربکند شاهنشاه هم باید رضایت بدهند. یکی از چیزهایی که قانون اساسی دارد تضمین سلطنت در خانواده پهلوی است اگر بنا شودقانون اساسی باهرعملی باهرفکری یاهرمجلس مؤسسان قلابی تغییربکند آن وقت شما سلطنت را درخانواده پهلوی چطور تضمین میکنید؟ بنابراین نظربنده این است که هروقت قانون اساسی باید تغییربکند باید بامردم بطورآزاد مشورت کرد نه اینکه در تهران ۱۸۰ هزار رأی از سوراخ گنبد مسجد سپهسالار وارد صندوق کنند و یک عده انتخاب شوند از ولایات هم دولت ۳۰۰ نفر به همین صورت بیاورد و مجلس مؤسسان را تشکیل و قانون اساسی را تغییربدهند. این مجلس مؤسسا ن قلابی است وملت ایران زیربار این مجلس مؤسسان نخواهد رفت برفرض آنکه شما هم بگویید مجلس مؤسسان این قانون را تغییر داده قانونی که مخالف میل مردم باشدقانون نیست قرآن هم که کتاب آسمانی است آیات منسوخه دارد که بنا به مصلحت نسخ شدهاست (شوشتری – نسخش کمال است) (فرامرزی – مانسخ من آیة او ننسخها نات بخیر منها) جناب آقای شوشتری شما تمام آیات قرآن را اجرامی کنید؟ (فرامرزی – همهاش را اجرانمی کند) (شوشتری – اما فسق کردن بغیرازا جرا است البته هرکس تمام را عمل کند که معصوم است) قانون اساسی را باید مردم از روی میل ورغبت قبول بکنند حالا شما میتوانید ملاحظه کنید چه کسانی مخالف هستند من فردا دعوت میکنم اهل این شهررا ومی گویم هرکس با تجدید نظر در قانون اساسی موافق است بیاید در مجلس و هر کس مخالف است برود مسجد و شما خواهید دید در مسجد مجد یک نفر نمیرود مگر اینکه آن را هم از اسکی بیاورند (خنده نمایندگان) بنده یک چیزی یادداشت کردم والآن که به آن رسیدم میبینم صلاح مملکت نیست و چیزی را که صلاح مملکت نیست بهیچوجه حاضرنیستم عرض کنم در این قسمت که ۱۵ برگ یادداشت کردهام از این قسمت صرفنظر میکنم (احسنت). حالا ببینیم دربار چه صورتی هست؟ آنهایی که میل دارند در سیاست این مملکت دخالت کنند قهراً مرکز سیاست درباراست. همه میدانند و خدا شاهداست که من آنچه حقیقت داشته باشد میگویم و از کسی نمیترسم من اول بنام ملت ایران و از طرف نمایندگان مجلس شورای ملی از والاحضرت شمس پهلوی تشکر میکنم به جهت اینکه والاحضرت شمس پهلوی یکی از اشخاص این دودمان است که بهیچوجه در سیاست این مملکت دخالت نمیکند (صحیح است) این والاحضزت میخواهد در رأس شیر و خورشید سرخ واقع شود و مثل تمام بانوان خیرخواه دنیا برای مردمان بدبخت و بیچاره تحمل زحمت بکند من بسیار خوشوقتم اما یک والاحضرت دیگری هم در دربارهست که حالا اسم نمیبرم و در سیاست دخالت میکند این والاحضرت به چه ترتیب دخالت میکند اولاً خیلی صاحب نفوذ هستند هیچ تردیدی نیست وسایل دیگری هم هست از آن جمله به کسی که درانتخابات ادوار تقنینیه دخالت کرده و بنده بهمین جهت با او مخالفم توصیه میکنند به اشخاص وکیل میشوند و این اشخاص که به این صورت وکیل میشوند برای ایشان شمشیر میزنند اگر بگویم که روزی با والاحضرت مذاکراتی کردم و این عرایضی که عرض میکنم روی آن مذاکرات است هیچ تکذیب نفرمایید و من صلاح نمیدانم آنچه مذاکره شد در اینجا عرض کنم پس یک وسیله دخالت این است که در مجلس کسانی را دارند و خودشان هم در دربار هستند. وسیله دوم سازمان خدمات اجتماعی است یعنی دولت چند میلیون تومانی را به اختیار والاحضرت گذاشته و یک عده که در سازمان خدمات شاهنشاهی هستند و از این پول استفاده میکنند اینها هم شمشیر میزنند و سرشان هم جای دیگر بند است. از سازمان خدمات اجتماعی اگر مقصود بهداریست که ما دو خرج دراین مملکت بکنیم یکی وزارت بهداری و دیگری سازمان خدمات شاهنشاهی وجوهی که به این سازمان داده میشود بازرسش کیست آقای وزیرمالیه شما تاکنون بازرسی کردهاید (وزیردارایی - نخیر) آیا سابقین شما بازرسی کردهاند (وزیردارایی – چه عرض کنم) استدعا میکنم محافظه کاری نفرمایید بفرمایید که بازرسی نکردهاند (وزیردارایی – تابع قانون محاسبات عمومی نیست تابع مقررات خاصی است) و بعد مبالغی هم از لاتار و این جور چیزها تهیه میشود که شخصی میگفت این کار خیری که با قمار پیش برود اولش که این باشد آخرش چه میشود. خوب است که تمام مساعی و جدیتها بکاربرود که وزارت بهداری درست شود وقتی وزارت بهداری درست شد مثل اینکه میخواهم به جناب آقای منصور عرض کنم که شما سعیتان را بکاربرید که اسم سازمان برنامه هم برود جزو وزارتخانهها و برای مملکت دو خرج ایجاد نشود شما نقشه بدهید آنها کاربکنند و شما نظارت کنید. شما میخواهید کاربکنید ما از شما تشکر میکنیم این بودجه برنامه را بگذارید برود جزو وزارتخانهها نقشه بدهید و تفتیش بکنید. زحماتی را که والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی تحمل کردهاند منکر نمیشوم ایشان تمام اوقات خودشان را صرف خیر مردم میکنند و واقعاً میخواهند محبوبیت فوقالعادهای در جامعه پیدا بکنند ولی عرض میکنم که این یک راه غلطی هست که میروند والاحضرت باید سعی خودشان را جدیت خودشان را بکارببرند که وزارت بهداری درست شود اگر وزارت بهداری درست شود خرج یکی میشود تفتیش بکنید بازرس بفرستید و وضعیتی درست کنید که بدبختی مردم کم بشود والا از ایجاد چند درمانگاه کاری درست نمیشود. من پارسال از آقای دکتر اقبال یک مقداری گنه گنه خواستم برای زارعین بخرم پول هم دادم ایشان گفتند حال که شما گنه گنه میخرید یک مقداری هم ما به شما از طرف بهداری مجانی میدهم که به فقرای آن حدود داده شود من اطمینان به مأمور خود ندارم و خواهش میکنم شما اینکار را قبول کنید زایداست عرض کنم که نوکر رئیس بهداری میآمد و از من گنه گنه میگرفت خوب. دستگاه دیگر متنفذ در مجلس ارکان حرب است معروف است کسی در بین جماعتی گفت مال مرا دزد بردهاست از بین آنها یکی گفت من نبردهام گفتند چه شد که در بین جمعیت شما یک نفراین حرف را زدید. بنده نمیخواهم بگویم در این مجلس اشخاصی هستند که با نظر ارکان حزب کل انتخاب شدهاند و در این مجلس اشخاصی هستند که تبعیت از نظریه ارکان حزب کل میکنند بنده عرض میکنم که ارکان حرب کل حق ندارد در انتخابات دخالت بکند و ارکان حرب کل در انتخابات تهران دخالت کرد سرتیپ صفاری به دستور ارکان حزب کل عمل میشود وقتی که دیدند مردم تهران بیدارند و از بازداشت دکتربقائی نتیجهای که میخواستند نگرفتند مجبورشدند که او را بردارند و آقای سرلشکرزاهدی را بگذارند. چند روز قبل از این به جناب آقای نخستوزیر عرض کردم که رئیس شهربانی را تغییرندهید نظر خاصی ندارم و فقط میخواهیم به این مجلس که میآییم بتوانیم در خیر مملکت اظهارعقیده کنیم و از پروندهسازی شهربانی نگران نباشیم اکنون که موازنهای بین شهربانی و ارکان حرب پیداشده و رئیس شهربانی به واسطه شخصیتی که دارد از ارکان حرب تبعیت نمیکند حیف است که رئیس شهربانی را تغییردهید. ارکان حرب کل میخواهد هر گزارشی که رکن دوم میدهد شهربانی هم با آن موافقت بکند که این گزارش که رفت این گزارش از دو جا تأیید شده یکی از ارکان حرب کل و یکی هم از شهربانی و تاکنون رئیس شهربانی زیر این بارنرفته چنانچه این کار را بکند موازنه برهم میخورد حالا شما بفرمایید ببینم دلیل اینکه میخواهید رئیس شهربانی را عوض کنید چیست؟ اگر تقصیری کرد میفرمایید چیست و او را تعقیب و محاکمه کنید و اگر رئیس شهربانی را تغییر میدهید رئیس ارکان حرب را هم چند سال است در همه جا نفوذ پیدا کرده و تا درجه که حتی میخواست در شخص منهم اعمال نفوذ کند تغییردهید. در پانزدهم بهمن که بنده حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب نشدم عده زیادی آمدند پیش من گفتند که چرا نمیروید گفتم نمیروم برای اینکه بنده رفتم حضوراعلیحضرت بنده را نپذیرفتند و بنده هم نمیروم آن وقت به یک کسی پیغام میدهند که خیلی طرف توجه من بود گفت که رزمآرا می گوید شما چرا نمیروید خانه شاه گفتم رزمآرا به چه حق این حرف را میزند بنده نمیخواهم بروم توجه فرمودید این مرکزیت برخلاف مصالح مملکت است. یکی از روزها راجع به اوضاع مملکت با مرحوم مشیرالدوله صحبت میکردم از اینکه و ستداهل رئیس نظمیه رفته بود و سرتیپ محمد درگاهی یک صاحب منصب ایرانی قائممقام اوشده بود من اظهار خوشوقتی کردم فرمود شما اشتباه میکنید موقعی که وستداهل بود من به ایرانی اعتماد نداشتم اما حالا چون به ایرانیها اعتماددارم وستد اهل رفته دیدم صحیح است. قبل از اینکه دکتر میلیسپو برود دیدم که وزرا آمدند برعلیه او در مجلس صحبتهایی کردند و بعضی اشخاص میگفتند اگر میلیسپو برود وضعیت مملکت بهم میخورد و به کارمندان به جای پول آجر میدهند. من میگفتم این حرفها را نزنید از دکتر میلیسپو قوهای حمایت میکند که اگر از دیگرا ن نمود وضعیت بهم نمیخورد مرحوم نصرت الدوله وزیرمالیه بود ومرحوم فرمانفرما میگفت پسرمن که نمیتواند خانه خودرا اداره بکند چطور میتواند که مالیه را اداره کند و همه دیدند که بعد از میلیسپو نصرتالدوله هم مالیه را اداره کرد. روزی از من در کمیسیون مالیه مجلس دعوت کرده بودند که نظر خود را در خصوص لایحه مالیاتی املاک مزروعی اظهارکنم و لایحه مالیاتی سه و نیم درصد مطرح شده بود که میخواستند از کل محصول سه و نیم درصد مالیات بگیرند و من مخالف بودم برای اینکه مرسوم این است که محصول را ۵ قسمت میکنند و برای آب و زمین و زارع گاو و بذر هر کدام سهمی معین میکنند نظرمن این بودکه برطبق معمول حق زارع وگاو وبذررا از محصول موضوع کنند وازآنچه میماند که عایدات خالص مالک باشد یعنی از سهم آب وحاک مالیات مطالبه کند. کلنل ماگورماک یکی از مستشاران آمریکایی آن زمان اصرارداشت که مالیات همان سه و نیم درصد حتماً تصویب شود و من میگفتم که این مالیات را چگونه میتوان تعیین و وصول کرد در جواب میگفتند کدخدای ده را مأمور وصول مالیات میکنیم در مقابل این سؤال که کدام کدخدایی میتواند مالیات را تعیین و مجاناً آن را وصول کند میگفتند که کدخدا یا شخص دیگری که بتواند مأموریت خود را انجام دهد حقوق میدهیم و نتیجه این میشد که مقدار قلیلی از یک ده مالیات بگیرند و مقدار کثیری حقوق بدهند و آقای تقیزاده هم با اینکه از همکاران صمیمی من بود از عقیده کلنل ماگورماک پشتیبانی مینمود. از مجلس به منزل مرحوم آیتالله حاج امام جمعه خوئی رفتم و در آنجا صحبت از مذاکرات کمیسیون به میان آمد و من گفتم که خیلی تعجب است که آقای تقیزاده با نظر من موافقت ننمودآیتالله فرمود ایشان در عمر خود یک چارک جو به اسب نداده شما چطور میخواهید در کار مالیه نظریات صحیح اظهارکنند. در زمان مرحوم نصرتالدوله که آقای تقیزاده وزیر شدند ایشان هم توانستند وزارت مالیه را اداره کنند و در مقابل این تقویت چیزهایی را هم دادند که نمیخواهم امروز از آن صحبت کنم.
موضوع دیگر که میخواهم عرض کنم این است که عده زیادی از افسران خارجی کاری نمیکنند و از بودجه مملکت حقوق دریافت می کنند چون این تظاهر صرف هم ممکن است کا را از صورت بیطرفی خارج کند و اگر خدای نخواسته جنگی بشود مدافع مملکت نیستند و اگر هم نشود این عده و با این حقوق گزاف فایده ندارند اینست که از جناب آقای نخستوزیر تمنی میکنم نظری به حقوق آنها و کاری که میکنند بفرمایند،
اما علاج – مردم خواهند گفت دردها گفته شد ولی علاج را نگفتید به عقیده من علاج اینست کاری که ملت انگلیس کرده ما هم در ایران همان کار را بکنیم. ملت انگلیس فداکارتر و فهمیدهتر از هر ملت است و علت این است که قرنها پیش از دیگران آزادی داشته و در سایه آزادی توانسته است خود را به صورتی درآورد که امروز هست. آن روزی که جنگ تمام شد مردم آن مملکت به فاتح جنگ بینالمللی یعنی به جناب چرچیل گفتند چون شما محافظه کارید از کار برکنار شوید و امروز روزیست که دولتی آزادیخواه روی کار بیاید تا بتواند عدالت اجتماعی را برقرار کند. پیشبینی ملت صحیح بود دولت کارگر که روی کار آمد مالیات 80 درصد روی درآمد لردها وضع نمود برای مردم خانه ساخت و کارهایی نمود که عدالت اجتماعی را برقرار کرد. از وقتی که دولت کارگر روی کار آمده و از وقتی که آزادی در انگلستان به این صورت پیدا شده وضعیت مردم روز به روز بهتر شدهاست این عدم رضایت که امروز تمام مملکت را گرفته است خوب نیست ما هم باید کاری بکنیم که حکومت دیکتاتوری از بینبرود و حکومتی که حامی رنجبر باشد حکومتی که عدم رضایت را از این مملکت بردارد جانشین آن بشود یک چنین حکومتی قابل دوام است حکومتی که وضعیت مردم را اصلاح بکند حکومتی که عدم رضایت را از این مملکت بردارد جانشین آن بشود یک چنین حکومتی قابل دوام است حکومتی است که هیچ وقت سکتهای به استقلال و آزادی مملکت وارد نمیکند بنابراین از آقایان خواهش میکنم از یک حکومتی تقویت بکنند که آزادیخواه باشد امروز از هر کجا صدای مردم بلند است. دیروز یک یادداشتی از تبریز داشتم که فراموش کردم بیاورم و صلاح هم نبود و وضعیت رقتبار مردم تبریز از بابت حکومت نظامی و بدبختیهایی که در آنجا برای مردم پیش میآید و از اشخاصی که به اتهام حزب منحله و یا ماجراجویی پولهایی میگیرند و اگر ندهند برای آنها بدبختیهایی ایجاد و آنها را تبعید و زندانی میکنند که این عملیات بسیار خطرناک است. در موقع انتخابات این دوره تصمیم گرفتیم که برای آزادی انتخابات اول به خانه پدر تاجدار یعنی اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی متحصن شویم اگر نپذیرفتند از آنجا به مسجد مجد خانه خدا برویم. دولت تصمیم گرفت جلوگیری بکند و شهربانی هم اعلامیهای داد که یک عدهای ماجراجو میخواهند به دربار بروند یک ساعت قبل از حرکت سرهنگ سیاسی آمد و ما را تهدید نمود و گفت شما میخواهید در خیابان خون جاری بشود گفتم برو پی کارت ما کاری با تو نداریم وقتی که رفت از مردم خواهش کردم که از کسی صدا بلند نشود و همه دیدند به غیر از صدای کفش از خیابان کاخ صدایی شنیده نشد. اما کسی را تحریک کردهبودند که اسمش فراموش کردهام (مکی- لارودی) بلی این لارودی را تحریک کردهبودند و در کاخ سلطنتی یک مرتبه صدا و داد و بیداد کرد دکتر مصدق باید شاه بشود گفتم بزنید این را مردم خواستند بزنند خفهاش بکنند گفتم خفهاش نکنید بدهید به دست شهربانی او را بردند در کلانتری و گفتند چون دیوانه بود به دارالمجانین فرستادهاند و معلوم نشد کدام طبیب قانونی جنون او را تشخیص داده است وقتی که در مرکز مملکت با ما این طور رفتار کنند عدم رضایت قاطبه اهل مملکت در این دستگاه تعجب ندارد شهربانی میخواست بلوا بکند میخواست یک رنگ سیاسی روی ما بگذارد همین آدم چند روز بعد آمد در خانه من که احتیاج به وجه دارم وجهی بدهید گفتم آقا وجهی ندارم که به شما بدهم این بود مطالب بنده که به عرض رسید.
فرامرزی – بنده یک اخطار دارم دو کلمه راجع به بیان آقای دکتر مصدق که فرمودند وکیل شیعه نیستی میخواستم عرض کنم.
دکتر شایگان – گفتند وکیل شیره نیستی در تهران شیره میدادند
نایب رئیس – آقای نخستوزیر
نخستوزیر – بیانات آقای دکتر مصدق به عنوان قبل از دستور البته الزامی نمیکرد که جوابی عرض بشود بنده هم هیچ قصد ندارم که در مقام سوال و جواب در این مورد یا در آن کلیاتی که ایشان فرمودهاند باشم به خصوص که تمام اظهاراتشان قسمت عمده در کلیات بود و به منظور اظهار یک دردهایی و رفع یک نواقصی و طرق اصلاح همین طور که خودشان فرمودند از ابتدا که این دولت تعیین شد و ایشان تشریف آوردند به مجلس با یک عده از رفقا صحبتهایی شد البته برای اینکه همه اوضاع مملکت را میدیدند و میبینند و احتیاجات و اشکالات را در مد نظر دارند خصوصا کسی مثل جناب آقای دکتر مصدق که ابتدا در خط زندگانی اجتماعی بودند و رویهشان همیشه خیرخواهی بوده است البته دولت کمال حسن استقبال را کرد نسبت به اظهارات ایشان که فرمودند قصد همکاری دارند و تشریک مساعی برای انجام یک رشته خدمات مثبت به خیر و صلاح مملکت این عین منظور دولت بود و نیت پاک اعلیحضرت همایونی که همه تصدیق دارند که همیشه ایشان جز خیر و صلاح مملکت و سعادت و ترقی مملکت چیزی را نخواسته و نمیخواهند (صحیح است) بنابراین یک امر خیلی طبیعی بود که بایستی استقبال بشود در یک همچو مواقعی که مملکت یک دوره طولانی بحران را گذرانده است به علل و جهات مختلف و همیشه در پیچ و تاب بودهاست و در تزلزل و تموج و مشکلات به یک میزان فوقالعادهای رسیدهاست که مقتضی است با یک نظریات خیرخواهانه و صائب و عاقلانهای حل و فصل بشود و این گرهها باز شود و کار مردم و زندگانی اجتماعی مملکت به جریان بیفتد جز این راهی نداشت که حقیقتا همه باید همکاری بکنند (صحیح است) اختلاف سلیقه و اختلاف نظریه را کناربگذارند (صحیح است) هر کس که حاضر شد برای خدمت به او کمک بکنند از آقایان نمایندگان یا وزرا یا متصدیان امور چه فرق میکند همه اینها مامور خدمت میکنند به این مملکت و وقتی میتوانند در این طور مواقع خدمتی انجام بدهند که اتحاد و اتفاق باشد و نفاق و اختلاف در میان نباشد (صحیح است) به جهت اینکه مطلب مهم است و بار سنگین است، مشکلات زیاد است و شاید با یک جرایاناتی هم این مشکلات هر روز ممکن است که سنگینتر شود به این جهت بنده خودم با جناب آقای دکتر تماس گرفتم و مذاکراتی و تبادل نظریاتی کردیم و شاید اغلب آقایان هم مطلع باشند چیز محرمانهای که نبود تبادل نظر بود برای ایجاد رویهای به جهت انجام وظایف، دولت البته کمال احتیاج را دارد به همراهی و همکاری مجلس شورا و مجلس سنا مخصوصا به اشخاصی که سوابق و تجربیانی دارند و واقف به امور هستند از این نقطه نظر ایشان وارد صحبت شدند ما هم استقبال کردیم و نیت و نظر اعلیحضرت همایونی هم کاملا همین طور متوجه بود که این همکاری فراهم بیاید و شروع هم شد و امیدوارم الان هم باشد به جهت این که هیچ دلیلی ندارد که نباشد البته ایشان نظریاتی داشتند و فرمودند راجع به یک لوایحی که مقدم باشد قبول شد لایحه اصلاح قانون انتخابات لایحهای راجع به طرز محاکمه مطبوعاتی قبول شد و موافقت فرمودند. اگر چه اصلاح بعضی از مواد قانون اساسی جلو بود بر طبق تصمیم مجلس موسسان (حائریزاده – آن موسسان غلط بود) ولی همین طور توافق شد حالا که این کار زود بلافاصله نشده است خیلی خوب، برای حصول موافقت نظر و احتراز هرگونه اختلاف نظری موافقت شد همین طور هم جریان پیدا کرد گمان میکنم دولت هم در این زمینه به وظیفه خودش عمل کردهاست به این جهت میخواهم عرض کنم که نظر و نیت جز این نبود و راجع به نطریات و نیات اعلیحضرت هم در طرز جریان امور و اقدامات اصلاحی برای مملکت که نه ایشان تردیدی دارند و نه هیچکس و این یک امر بدیهی است و عمل ایشان و اظهارات ایشان و عقاید ایشان که در موارد مختلف ابراز شده است و اظهار شدهاست به خوبی نشان میدهد که نیت ایشان خیر و صلاح است ، البته نیت مجلس شورای ملی هم همینطور خدمت به مملکت است و دولتی هم که مأمورخدمت شدهاست جز این نمیتواندراهی داشته باشد و خصوصاً که ما هم روحاً واخلآقا جز این فکری نمیتوانیم بکنیم خوب در جریان امور نظریات مختلفی هم ممکن است پیش بیاید اینها به هیچوجه نباید مانع اموراساسی باشددراین مطالب همیشه میشود صحبت کرد تبادل نظر کرد رفع کرد و بالاخره یک مشکلاتی را به اقتضای موقع فهمید و سنجید از بعضیها اعتراض کرد و نسبت به بعضیها یک قدری اغماض کرد تا اینکه بالاخره آن راهی که رو به هدف و مقصود میرود طی بشود و بی جهت کارمتوقف نماند، همه سعی ما این بودهاست و حالا نسبت به آن مسائلی که مورد نظر است و اظهاراتی فرمودند البته این بطور کل است و نسبت به بعضی قسمتها اگربنای بحث باشد باید رسیدگی کرد و بنده هم از بحث جزییات میخواهم احتراز بکنم به جهت اینکه مقصودم مباحثه نیست مقصودم این است که نسبت به تمام نظریات و عقاید اصلاحی ما کاملاً موافقیم و حاضریم که انجام بکنیم، سعی بکنیم که اگر نواقصی و معایبی هم هست اصلاح بشود و ضمناً از مشی و سیر در طریق حصول به هدف هم بازنمانیم و به هیچوجه تشنج و تشتتی پیش نیاید در خصوص رعایت آزادی که محتاج به هیچگونه اظهاری نیست بنظربنده مجلس شورای ملی در این دوره از وقتی که تشکیل شدهاست با عضویت آقایان محترم (جریان انتخابات که دردوره ما نبوده یعنی در زمان این دولت نبوده بنده از جریانش اطلاعی ندارم) (آزاد – از دکتراقبال بپرسید) ولی آنچه که میدانم در قسمت انجام وظایفشان در مجلس شورای ملی در این دوره از ابتدا به هیچ وجه عائق و مانعی نداشتهاند اظهاراتشان را کردهاند، بحثها هرچه بودهاست و مقتضی دانستهاند با کمال آزادی اقدام کردهاند و بنابراین از حیث تأمین آزادی در مجلس شورای ملی به هیچوجه جای نگرانی نیست و گمان میکنم اینهم بهیچوجه محتاج به آقامه دلیل ومدرک نباشد، جریان مذاکرات و اظهار عقاید درمجلس شورای ملی به خوبی نشان میدهد و مسلم است که بنای کارمملکت ما و دولت ما همین آزادی و دموکراسی است و باید روزبروزتحکیم بشود و امیدواریم که این اساس روزبروز تحکیم بشود و اگر انتخابات هم یک قدری عیب و نقص داشته باید تصدیق کرد ناشی از نارسایی قانون بوده و عدم تطبیق یا احتیاجات و بالاخره همین نکته تشخیص داده شد، تشخیص همین نکته بود که برای انتخابات یک لایحه جدیدی تنظیم شد و تقدیم مجلس شد و امیدواریم که بعدها اشکالاتی که ناشی از قانون انتخابات بود پیش نیاید (نمایندگان – انشاءالله) اما راجع به طرز مسائل در مجلس شورای ملی که آقای دکتر یک نکتهای فرمودند اتفآقا این نکته کاملاً در نظر گرفته شده و سعی میشود که به موقع اجراگذاشته بشود البته بهترین طریق اینست که نسبت به لوایح ونظریاتی که باید از طرف دولت تقدیم مجلس شود قبلاً بایستی تبادل نظر و شور بشود با فراکسیونهای مجلس و بعد از آنکه زمینه حاضر شد به مجلس تقدیم بشود که اینجا دیگر زیاد بحث در جزییات نباشد و جریان سریعتربشود این را کاملاً ما قبول داریم وعمل هم از این به بعد خواهیم کرد و یک معطلی که در این کاربود چون مجلس شورای ملی در این دوره آن مرحله اولیهاش را طی میکرد فراکسیونها هم غالباً هنوز صورت تشکیل و تشکل نداشت بنده خودم تقاضا میکردم از آقایان برای اینکه تبادل نظر و مشورت و همکاری همه قسمتها بهترانجام بشود این فراکسیونها زودتر تشکیل بشود که آسانتر دولت بتواند وارد همکاری و تبادل نظر راجع به لوایح بشود در این مطلب هیچ نگرانی نداریم و همین طور اقدام خواهد شد در خصوص انتصاب بعضی از مأمورین که آقای دکتر اشاره فرمودند بنده بدون اینکه در این مورد هم بخواهم داخل جزئیات بشوم به جهت اینکه نسبت بهرکس حرف زده میشود بایست رسیدگی بشود بطورکلی مشکل است قضاوت کرد، یک اشخاصی سابقه دارند، شناخته شدهاند و بالاخره مراحل و مراتبی را طی کردهاند اگر اشخاصی نسبت به آنها حرف میزنند خود آقای دکترهم یقین دارم همین طورتصدیق میکنند و قضاوتشان همین است که باید موارد و مسائل و اینها همه معین بشود رسیدگی شود، دولت به هیچوجه قصد نداشتهاست که یک انتصاب نامناسبی بکند یا خدای نخواسته اشخاص بدی درنظر بگیرد عمدی نداشته در این باب غرضی نداشتهاست و اگر هم نسبت به اشخاص یک صحبتهایی بشود البته دولت از رسیدگی به هیچوجه خودداری نمیکند به این شرط که موارد معین بشود. آقای اردلان را گفتند که یک موقعی محل مأموریتشان را ترک کردند (آزاد – در شهریور فرارکرد) البته ایشان کیفیت را شاید هر وقت مقتضی باشد توضیح خواهندداد بنده این اطلاع را نداشتم و ایشان راهم اینطورنمیدانستم بلکه همیشه میدیدم از روی صحت و صداقت خدمت نمودهاند (صحیح است) حالا اگر یک سوءتفاهمی بوجود آمدهاست این راهم خودشان میتوانند به جزییات توضیح بدهند که ماهم بهترملتفت بشویم ولی چیزی که میتوانم عرض کنم نظر ما درتعیین همکاران و همچنین متصدیان امور جز این نیست که اشخاصی باشند به درد خدمتی که به آنها رجوع میشود بخورند و بتوانند یک اقدامات اصلاحی را از قوه به فعل دربیاورند (مکی – چرا اینقدروضع مردم بد است) اما مانعی نیست که هر وقت مطلبی پیش آید راجع به آنها رسیدگی بشود غرض بنده این است که منظور بد کارکردن نبودهاست این مطلب کلی است که من عرض میکنم زیرا گفتم که نمیخواهم داخل جزییات بشود و از هر گونه بحث و مشاجرهای باید احترازکرد نیت ما و نیت آقای دکترمصدق همین است که مطالبی اگر نقصی در آن دیدیم همفکری بکنیم و رفعش بکنیم این از روی کمال صمیمیت است از این اظهارات میخواهم نتیجه بگیرم که این روح صمیمیت هست و باید تعقیب بشود و نتیجه گرفته بشود (صجیج است) در خصوص شهربانی و علت تغییر رئیس آن میتوانم به طور خلاصه عرض کنم که علت اصلی یکی کسالت ایشان بوده که مکرر اظهارکردند وبه خود من نوشتهاند (دکتر شایگان – شخصاً تکذیب کردند) بخود من نوشتهاست (مکی – برای تغییرایشان چند نفر را در این شهرکشتند) بنده که میگویم یک کسی به من نوشتهاست که کسالت دارد این را که نمیشود منکرشد کسالت دارند و عضویت در مجلس سنا هم دارند (صحیح است) با شاغل بودن یک شغل اداری مسئولیتدارنمی شود (صحیح است)حالا میفرمایید که یک دلایل دیگری هم داشته آن را هم میبینیم که به چه کیفیتی بوده (دکتربقایی سپهبد رزمآرا هم کسالت دارد ایشان را هم برکنارکنید) (مکی – زورشان نمیرسد) بنده مقصودم اظهار حقیقت است که این دلایل بوده راجع به لایحهای که فرمودند برای اعتبار قوای مرزی به مجلس خواهد آمد بنده در نظرم ندارم که لایحهای در این موضوع تهیه کرده باشم و بخواهند بیاورند اعتباراتی که برای قوای تأمینیه و سایر احتیاجات مملکتی لازم بوده در بودجه منظورشدهاست و دقت هم شده که آنچه که لازم است برقرارباشد آنچه که غیرلازم است حذف بشود البته وضع بودجه ما هم به نظرآقایان میرسد لایحهاش تقدیم شدهاست در موقع طرح بودجه نظریاتی اگر هست اظهار میشود مطالعه و بحث میشود تکلیف کارها معلوم میشود ولی از اینکه ما قوای تأمنیه کافی لازم داریم تردیدی نیست (صحیح است) مقصود دیگری نیست همین طورکه آقای دکترفرمودند قوای مملکت صدهزار نفر ۱۵۰ هزارنفر با وضع امروز دنیا چیزمهمی نیست که تعبیری بشود که یک مقصودی در آن است از تشکیل قوای تأمینه ما فقط منظورداریم حفظ امنیت داخلی ما و مرزمان را برای اتفآقات عادی و جاری تأمین بکنیم و این را هم نباید منکرشد که بدون یک همچو قوهای ما هر آنی ممکن است متزلزل باشیم (صحیح است) ما قصدی نداریم و نمی خواهیم از این قوه استفاده جور دیگری بکنیم ولی به این حد هم نمیشود منکرشد که لزوم دارد حتی اعتبار و خرجش هم در بودجه هست آقایان نظر میدهند بحث میشود، هیچ دعوا نداریم. راجع به لایحه انتشار اسکناس فرمودند این لایحه سابقه و یک مقدماتی در مجلس دارد و مذاکره شده بود ولی یادندارم که به مجلس هم پیشنهاد شده بود یا نه (حاذقی – نشده بود) نمیدانم یادندارم بهرحال تبادل نظر میشود و بی تکلیف ماند ولی این یک بحث اقتصاد و فنی دارد نمیشود به طورکلی گفت نه و همین طور به طور کلی نمیشود گفت بلی، متخصصین و اقتصادیون هم نظریات مختلفی در این باب دارند یک دلایلی هست برای اینکه لازم است برای اینکه مملکتی که میخواهد کارهای عمرانی و تولید خودش را به جریان بیندازد خودش را از فقر و از عسرت اقتصادی دربیاورد اولش باید پول به تناسب حجم کار داشته باشد، این یک امرکلی و بدیهی است که اصل اقتصاد است حالا باید پول را موازنه داد تطبیق داد با حجم کارهایی که در نظر است البته نمیشود گفت که ما چقدراسکناس زیاد بکنیم و تا وقتی که درست مطالعه نشود و دقت نشود برای چه میخواهیم. اسکناس را که ما نمی خواهیم زیاد کنیم تا حقوق ادارات را از این محل بدهیم آن حرام است مطلقاً نباید داده شود اما اگراسکناس لازم داشته باشیم فلان سد را ببندیم یا فلان معدن را استخراج بکنیم یا فلان ناحیه را که استعداد دارد و ثروت مملکت را زیاد میکند آباد بکنیم و به این قبیل کارها دست بزنیم ونداشته باشیم البته باید تامین بکنیم بجهت اینکه اگر ما از خارج هم بخواهیم اعتبار بگیریم یک مقدار زیادیش مربوط میشود بهمین وضعیت پولمان بجهت اینکه اعتبار خارجی همه اش که بصورت پول نقد در نمیآید بصورت جنس میآید و باید برای بکار انداختن آن جنس باندازه ایکه مصارف محلی لازم داشته باشد ما پول داشته باشیم البته این یک مختصری است که بنده راجع به این موضوع عرض میکنم وقتیکه مطلب موردبحث و مطالعه درآمد آن وقت تکلیفش را معلوم میفرمایید لازم است میشود لازم نیست نمیشود راجع به موضوع برنامه فرمودند موضوع برنامه یک مسئله روز شدهاست (صحیح است) و همه در باب برنامه حرف میزنند وبنده امیدوارم بزودی این کار تازه شروع شدهاست ویک قدری موضوعش برای اغلب مردم مبهم است البته بعضیها کاملاً ملتفت هستند بسیاری از مردم هم هستند که یک اندازهای باشتباه میافتند قصد و غرضی ندارند ولی باشتباه میافتند بعضیها هستند که ممکن است نظر نداشته باشند به پیشرفت اینکار انشاالله عده اینها خیلی کم است ولی هسته برنامه یک اساس عمرانی و اصلاحی برای تمام مملکت اگر انشاالله بتوانیم این اساس را نگه داریم و نواقص ومعایبی هم که در دوره اول عملش دارد رفع بکنیم برای آینده ضامن ترقی این مملکت است بنده نمیگویم که یک اساس بدی را باید نگه داریم من میگویم که یک اساسی اگر موضوعش خوب است در ضمن عمل باید نواقصش رفع بشود واما اینکه چرا جزو وزارتخانهها نیست از سه چهارسال قبل که صحبت یک برنامه اصلاحی در مملکت شد همان وقت همین فکر پیش آمده بود که تشکیلات اداری و وزارتخانهها و دستگاههای ما هنوز قادر نیستند و آن تجهیزات و وسائل برایشان فراهم نیست که بتوانند این برنامهها را جدا جدا هر کدام در قسمت خودشان انجام بدهند و به علاوه این برنامه ای که میگوییم زیاد است و تشکیل میشود از رشتههای بسیار مختلف و متعدد که باید آنها هماهنگ و متوازن با همدیگر پیشرفت بکنند به این جهت معتقد شدندکه این برنامه بکلی با رشتههای مختلفش در یک مرکز تمرکز داده بشود و به این جهت بود که توی وزارتخانهها نگذاشتند. ولی در عین حال بعد از اینکه برنامه صورت تشکیل پیدا کرد ترتیب ارتباط با وزارتخانهها هم داده شدهاست که قسمتهای اجرایی با وزارتخانهها باشد که دستگاه اداری دارند و قسمتهای فنی و نقشهها وطرحها که باید با نظر متخصصین تهیه بشود در سازمان برنامه متمرکز باشد که مشاورین دارد و متخصصین دارد و از اعتبارات برنامه هم که مطابق قانون که در مجلس تصویب شدهاست خرج آن کار بشود بنده میدانم که همه آقایان انتظارات زیاد از برنامه دارند و به واسطه اینکه در دورهای که گذشتهاست چون کاری نشدهاست یک قدری بیحوصلگی میشود و مردم هم حق دارند که بیصبری بکنند ولی کار برنامه هم کاری نیست که بشود فوری ازش نتیجه بگیرند طرح است و نقشهاست و جزییات که همه اینها مستلزم یک مطالعاتی است و بالاخره یک اقدام مستمر اگرانشاءالله این اساس را نواقصش را مرتفع بکنیم و بتوانیم نگاه داریم یک چند سال، دو سه سال این کارهایی که شروع شدهاست و آنچه که باید شروع شود به جریان بیفتد امیدواریم که یک تأمین آتیه درازی برای سعادت این مملکت باشد راجع به موضوع برنامه گزارش مفصل و با ذکر جزییات عمل و حساب و ارقام تهیه شده که عنقریب به نظر آقایان میرسد که آن را هم مطالعه میفرمایند به عقیده بنده بحث و انتقاد را بعد از اطلاع موضوع بایدکرد آن ارقام را ببینید آنوقت اگرایراداتی هست بفرمایید بنده هم حاضرم متصدیان امور برنامه هم حاضرند کمیسیون برنامه را هم تقاضا میکنیم به زودی تشکیل بشود و آقایان حاضربشوند جزء به جزء آن را ببینید آن وقت بهتر میشود دید چه کارشده نقص کجا است چه کاربدی کرده گزارشش را ببینید شاید یک کارهایی کرده باشد (آزاد – هیچ کاری نکردهاست، دویست وپنجاه میلیون تومان خرج کردهاست برای تعمیق دریاها پنج میلیون تومان پول خرج کردهاست) (زنگ رئیس) آقای آزاد من که شما را هدایت میکنم که ببینید تا وقتی که میفرمایید دویست و پنجاه میلیون تومان آن وقت دو میلیون هم اختلاف نداشته باشد و پس و پیش نباشد از آقا خواهش میکنم که این گزارش را وقتی بهتان داده شد ملاحظه کنید.
آزاد – تا این اندازه که گزارش داده شدهاست برخلاف واقع بودهاست.
نایب رئیس – آقای آزاد برای مرتبه دوم به جنابعالی اخطار میکنم، بفرمایید آقای نخستوزیر.
نخست وزیر - نه چیزی نیست از روی خیرخواهی حرف میزنند، منهم هیچ منظور ندارم ولی بازهم میگویم که باید دقت کرد و یک حرفی زد من تکرارمیکنم بطورکلی ایراد کردن خوب نیست به جهت اینکه کسی که ایراد میکند، انتقاد میکند مقصودش که خرابی نیست مقصودش اصلاح است پس باید دید قضیه چیست آن وقت معایب را رفع کرد یک قسمتهایی فرمودند آقای دکتر که این را هم یک مختصر توضیحی میخواهم عرض کنم راجع به دخالت در کار مجلس و ترتیب تعیین دولت همان طور که خود آقای دکترهم تصدیق کردند وجداناً و اخلآقا اینجا بهمه آقایان عرض میکنم که نظر اعلیحضرت همایون جز این نیست که بامعاضدت و کمک آقایان نمایندگان و پارلمان (صحیح است) یک خدماتی بشود با رعایت اصول و در عمل هم که میبینیم و دیدهایم خوب همین خودش بالاترین شاهد است، در خصوص تعیین دولت سابق معمول بود که رأی تمایل گرفته میشد، رأی تمایل البته یک مادهای ندارد یک چیز مقرر و مخصوصی نیست ولی مقصود چیست مقصود این است که چون اعلیحضرت اختیار دارند، حق دارند وزراء را تعیین بکنند. هیئت دولت را تعیین بکنند و این دولت هم با مجلس باید کاربکند البته بایستی که توافق نظر بین مجلس و این وزراء باشد برای اینکه تضادی پیدا نشود و یک اشخاصی معین شوند که مورد تمایل مجلس باشند این را آمده بودند به صورت رأی تمایل انجام میدادند و در مجلس با تشکیل جلسه خصوصی رأی میدادند مثلاً برای انتخاب یک نخستوزیری شاید چهارپنج نفرکاندیدا بودند آن وقت به طورنسبی میدیدند کدامشان بیشتر رأی دارند، به نظر من با این جور انتخاب نسبی یک نفر با رأی کم انتخاب میشد چندان این منظور را تأمین نمیکرد و گاهی اتفاق میافتاد که با اکثریت نیم رأی، یک رأی یک کسی مأمور تشکیل کابینه میشد باید تصدیق کرد این یک ترتیب عملی نبود ولی یک میزانی بود برای تحصیل اطمینان نسبت به تمایل مجلس اعلیحضرت الان هم این منظور را تأمین میکنند منتهی نه به صورت رأی گرفتن و اکثریت معین کردن بلکه به صورت تبادل نظر استحراج مذاکره میفرمایند رؤسای فراکسیونها با لیدرهای مجلس این زمینه به دستشان آمد تصمیم میفرمایند برای اینکه تأمین بشود این همکاری منظور این است که این مطالب را نباید بصورت نقض یک اساسی، یک اصلی تلقی کرد همان منظور به صورتی فراهم میآید که مطلوب حاصل است و مراسم طولانی هم ندارد راجع به وضع اقتصادی و معاشی مملکت آنچه آقای دکتر فرمودند کاملاً مورد تصدیق است این وضع اقتصادی و معاشی که ما داریم و البته قابل دوام نیست برای اینکه یک احتیاجات خیلی مبرمی هست که باید هر چه زودتر رفع بشود خوب اینها ناشی از یک وضعیاتی است که بالاخره در این چند سال اخیر خوب توجه نشدهاست به احتیاجات اقدامات صحیحی نشدهاست بازرگانی خارجی و اوضاع دنیا همه در این مؤثر است اما البته باید نهایت تسریع در اینکار بشود و قدم اصلی این کار هم اقدام برای رشتههای اقتصادی و عمرانی و تولیدی است که وضع زندگانی را یک قدری آسایش بدهد رفاه بدهد میزان صادرات ما که بسیار کم شدهاست ترقی بکند و بالاخره آن تولیدکنندگان که قوه اصلی این ملت و این جماعت هستند بتوانند بهره کافی ببرند این مطلب کاملاً مورد توجه دولت هست و فکرهایی هم دولت دارد لوایحی در دست دارد و بعضیهایش را هم تهیه کرده که به تدریج به عرض مجلس میرساند و امیدواریم که آقایان با کمال توجه که خودشان هم علاقمند هستند به سرعت برای لوایح و تصویب این قوانین مساعدت بفرمایند که انشاءالله نتیجه بدست بیاید (صحیح است) در قسمت اقتصادی اگر بخواهم بحث بکنم خیلی مفصل است به جهت اینکه قسمت اقتصاد را وقتی ما میبینیم یک رشته دو رشته نیست رشتههای مختلفی است که باید به همه دست زده شود تا در نتیجه وضع زندگانی مردم بهبود پیدا بکند و حالا هم این رشتهها در برنامه هفت ساله متمرکز شدهاست باید سعی بکنیم اینها خوب راه بیفتند و اینها خوب بکار بیفتند برای آنکه در نتیجه آن برای آسایش و رفاه مردم استفاده بشود یک قسمت راجع به اموربهداشت و کمکهای بهداشتی فرمودند همین طوری که آقای دکتر اظهارکردند این بنگاههای خیریه کاربهداشتی میکنند کاربهداشتی هم البته مربوط به وزارت بهداری است وزارت بهداری ما که خودش لوازم و وسایل کافی هنوزندارد به جای خود ولی در ممالکی که وسائل کافی بهداری در قسمت وزارتخانهشان موجوداست آنها هم احتیاج دارند به بنگاههای خیریه ودرواقع از جهت جنبه اجتماعی وعمومی مملکت همکار وزارت بهداری هستند ودراینجا این بنگاههای خیریه از روی حسن نیت واحساساتی که کاملاً موردستایش است درخاندان سلطنتی جا گرفتهاست ووالاحضرتهای شاهدخت اینهاهردو اوقاتشان وهمشان مصروف است انصافاً نهایت علاقه را هم دارند بکمکهای خیریه ومنتهای کمک ومساعدت را کردهاند بعقیده من آنها را باید تشویق کرد کمک کرد وقدردانی کرد (صحیح است) این هیچ مانع از این نیست که وزارت بهداری باهم تکمیل نشود برای اینکه وزارت بهداری یک کارهای عمومی ووظیفه اداری را انجام میدهد ولی این جنبه اجتماعی دارد وجمع آوری اعانهاست تأسیساتی است باکمک مردم بنگاههای خیریه اینها همه به جای خودش به موقع است وهرچه هم ما بیشتر بکنیم بازهم جادارد به جهت اینکه ما اینقدراحتیاجات بهداشتی داریم که تصور میکنم هر چه قدرهم از این کارها بکنیم و هر چقدر از این بنگاهها تشکیل بشود باز کار دارد و مورد احتیاج است (صحیح است) این کمکی را هم که دولت میکند یعنی اعتباری را که در بودجه دولت برای سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی گذاشتهاست این یک کمکی است که میشود و بالاخره خواستند که در اوایل امربخصوص یک تقویتی بشود این در واقع مثل یک اعتباراتی است به بنگاههای خیریه دولت میدهد این یک تقویتی است برای امورخیریه این یک کمک ومستمری است برای تقویت این سازمان خدماتشان هم خوب است به مردم هم تابحال خدمت کردهاند (صحیح است) حالا در خصوص طرز عمل دولت و کمک به این منظورهای اصلاحی بنده میتوانم اطمینان قطعی بدهم که جزاین هیچ نظری نیست و ما حاضرهستیم برای همه گونه مشورت و تبادل نظر که کارها اصلاح بشود و منظور ما هم جز این نیست که این راه را برویم چنان که اعلیحضرت همایونی هم همیشه تأکید میفرمایند بخصوص در مسائلی که مربوط به رفاه وآسایش اجتماعی است چارهای غیر از این نیست که این راه را برویم و سعی هم میکنیم که با تقویت و همفکری آقایان و عموم علاقمندان و خدمتگذاران که به این مقصد برسیم، در این زمینه بنده نمیخواهم عرضی بکنم یک مطلب خصوصی هم بین بنده و آقای دکتر مصدق صحبت شد آن را علیحده با ایشان صحبت میکنم و نشانی میدهم بهشان که من نخواستم اظهاری بکنم که موردی نداشتهاست آنهم اگر شده وظیفهام بودهاست و البته وظیفه همهاست این هم به جای خودش محفوظ این علیحدهاست که خصوصی صحبت میکنم ما البته امیدواریم وسائل جلب مساعدت و تشویق همکاری را بهر نحوی که ممکن است فراهم بکینم هیچگونه میل نداریم کشمکش و مجادله بشود و سوءتفاهمی هم بشود تا این دولت هست روشش این است و تا بحال هم که دو ماه بیشتر از عمر این دولت نگذشته و در این مدت که برای کاردولت خیلی کوتاه است نهایت کوشش را کرده با گرفتاریهای خیلی زیاد که در اول کارمعلوم است و برای کارهای معوقه فکرهایی باید بشود و برای آینده مقدماتی باید فراهم بشود این دو ماه روز و شب فراغت نداشتهایم این اظهار هم البته برای خدمتنمایی نیست این وظیفه ایست برای ما تا جان داریم باید خدمت بکنیم بنده شخصی هستم که معتقدم نباید وقت را تلف کرد ما نظری نداریم جزاینکه نظرمان خدمت است نظرمان جلب همکاریست و باید یک طوری باشد که وقت مملکت تلف نشود و خدمتی که منظور هم است انجام بشود. (احسنت)
– تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای نخستوزیر
ویرایش۳ – تقدیم یک فقره لایحه بوسیله آقای نخستوزیر
نخست وزیر - لایحهای دارم که تقدیم میکنم از جمله همان اموری است که مربوط است به برنامه دولت راجع به تسهیل زندگانی وتخفیف هزینه زندگی راجع بتعدیل مال الاجاره وطرز تصفیه اختلافاتی که میان مؤجرین ومستأجرین هست وخیلی اسباب زحمت شدهاست (صحیح است) این را بطور سهل وساده چند ماده مافکر کردیم که حالا تقدیم مجلس میشود امیدوارم که اینهم تصویب بشود واین یکی از اموری است که درزندگانی مردم کمک میکند (احسنت) وزیرکشور – اجازه بفرمایید؟ شوشتری – آقا اخطار مقدم است.
- بیانات آقایان وزیر کشور و وزیر دارایی و وزیر جنگ
ویرایش۴- بیانات آقایان وزیر کشور و وزیر دارایی و وزیر جنگ
نایب رئیس – آقای وزیرکشور بفرمایید
وزیر کشور- من عرایض مفصلی داشتم که آقای رئیس اظهار داشتند چون وقت دیر شده و آقایان نمایندگان هم خسته هستند این است که چون یک اظهاراتی شد بطور مختصر چند جملهای عرض میکنم و حق خودم را برای اظهارات مفصل محفوظ نگه میدارم اینجا گفته شد یکی از آقایان گفت که من در موقع شهریور فرارکردم اینطور نیست من نمیتوانستم چکمه به گردن بیندازم قرآن بدست بگیرم و در مقابل یک قشون مهاجم تسلیم بشوم دولت به من امرداد که تخلیه بکنید هر مأموری مکلف بود اطاعت بکند و دلیل نترسیدن من این است که به محض ورود به تهران امرشد که به استان چهارم بروم و آقای امامی شاهدند که باهم رفتیم و در یک موقع مشکلی انجام وظیفه در رضائیه کردیم (صحیح است) این اظهار اول قسمت دوم مربوط به افترا و اتهاماتی است که در یک روزنامه یک نفر به من زده من آن شخص را قانوناً تعقیب کردم و در دادگاه معلوم خواهد شد که رویه من در ماموریت فارس چه بوده حالا بقیه اظهارات من میماند برای روز بعد.
نایب رئیس – آقای وزیر دارایی یک شرحی نوشتهاند که راجع به سازمان شاهنشاهی توضیحاتی بدهند بفرمایید
آقای وزیر دارایی ـ (آشتیانیزاده – ورقه استیضاح را هم بفرمایید قرائت کنند)
وزیردارایی - اکثر توضیحاتی را که بنده میخواستم عرض کنم جناب آقای نخستوزیر بابیانات جامع ومؤثر خودشان بیان فرمودند و نتایجی که از این بنگاه سودمند اجتماعی عاید طبقات ستمدیده ومستمند مملکت میشود تشریح و توضیح فرمودند بنده فقط برای تکمیل مطلب و برای اینکه ذهن آقایان روشن شده باشدخواستم توضیح بدهم که این بنگاه یک شخصیت مستقلی دارد و یک اساسنامهای دارد وهم تابع اساسنامه خودش است وبرطیق این اساسنامه یک هیئت مدیرهای دارد که درآن هیئت مدیره وزیردارایی ووزیر بهداری عضویت دارند وتمام مخارجی که باید بشود تاتوافق حاصل نشود واکثریت به اتفاق رأی ندهد هیچ پولی بهیچوجه خرج نمیشود علاوه براین یک هیئت نظارتی درآن اساسنامه پیش بینی شدهاست ودرآنجا رئیس دیوان محاسبات عضویت دارند وبواسطه عضویت رئیس دیوان محاسبات درهرموقع که لازم باشدازدیوان محاسبات هم کمک میگیرند حسابدارانی که متخصص درامورباشند میآیند آنجا و به حسابها رسیدگی میکنند ونتیجه را گزارش میدهند و نتیجه مورد تصویب واقع میشود منظور عرض بنده این بود که عرض کنم و به آقایان اطمینان بدهم که کمال دقت و رسیدگی در محاسبات بوسیله اشخاص صلاحیتدار میشود مخصوصاً جناب آقای نخستوزیر که مورد اعتماد همه آقایان نمایندگان میباشد هم در هیئت مدیره و هر در هئیت نظار ت عضویت دارند بیش از این بنده وقت آقایان را نمیگیرم.
نایب رئیس - آقای وزیر جنگ بفرمایید.
وزیر جنگ – بطوری که آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند کنگره امریکا در سال ۱۹۴۹ قانون اعطای کمک نظامی بکشورهای بیگانه را تصویب کرد. به موجب فصل سوم این قانون مبلغ ۰۰۰ / ۶۴۰ / ۲۷ دلارهم برای کمک بایران ودوکشور دیگرتصویب گردیده بود که تاتاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۵۰ قابل استفاده میباشد. این کمک بصورت تحویل وواگذاری اسلحه وسازوبرگ انجام میگیرد وبرای این منظور ببن دولتهایی که از این کمک مجانی استفاده مینمایند بادولت امریکا موافقت هایی حاصل میشود که طبق آن ترتیب تحویل و تسلیم اسلحه و ساز و برگ داده میشود دولت شاهنشاهی ترتیب این کار و طرز تحویل اسلحه و ساز و برگ را بوسیله نامه بین وزارت امور خارجه امریکا و سفارت کبرای شاهنشاهی در واشنگتن مبادله شدهاست انجام داده. ضمناً امیدواریم که این کمک مقدمه کمکهای مفید دیگری از طرف دولت امریکا به ایران بشود و در این موقع لازم میداند از طرف دولت ایران از دولت آمریکا نسبت باین مساعدتی که بلاعوض نمودهاست اظهارتشکرنماید(صحیح است احسنت)
– تعیین موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه
ویرایش۵ – تعیین موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه
نایب رئیس – چون وقت مقتضی شدهاست یک ورقه استیضاح ویک ورقه اعلام جرم رسیدهاست که درجلسه آتیه قرائت خواهد شد وچندنفر از آقایان نمایندگان آقای فرامرزی آقای گنجهای آقای شوشتری (شوشتری – بنده عرایضم مختصر است) و آقای دکترراجی هم بعنوان اخطار نظامنامه اجازه خواستهاند حالا جلسه را ختم میکنیم جلسه آینده روزیکشنبه ۷ خرداد ساعت هشت ونیم صبح دستور بقیه گزارش راجع به خالصجات (یکربع ساعت بعدازظهر جلسه ختم شد)
نایب رئیس مجلس شورای ملی – دکترمعظمی