مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۶


روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ اسفند ۱۳۲۸ نشست ۶

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۴۷۰

مدیر سیدمحمد هاشمی

شنبه ۱۳ اسفند ماه ۱۳۲۸

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۶

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۶

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه چهاردهم اسفندماه ۱۳۲۸

فهرست مطالب:

۱ - تصویب صورت مجلس
۲ - انتخاب کمیسیونها
۳ - تصویب دو فقره اعتبارنامه
۴ - معرفی آقای دکتر فاطمی به معاونت نخست وزیری
۵ - طرح برنامه دولت
۶ - موقع و دستور جلسه بعد – ختم جلسه

مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل شد

- تصویب صورت مجلس

ویرایش

۱ - تصویب صورت مجلس:

رئیس ـ امروز شروع می‌شود باخذ رای برای انتخاب کمیسیونها و بعد از آنهم برنامه دولت در دستور است آقایانی که اجازه نطق قبل از دستور خواسته‌اند چون وقت کم است خوبست به جلسه آینده موکول کنند و اجازه آنها را هم حفظ می‌کنیم برای جلسه آینده شوشتری – چون موضوعی که بنده می‌خواستم درباره آن صحبت کنم فوریت دارد ووقتش می‌گذرد و اگر اجازه ندهید صحبت کنم حقی از مردم ضایع می‌شود اجازه بفرمائید بنده استثنائاً صحبت کنم

رئیس – دیگر استثناء ندارد اگر بنا باشد نطق قبل از دستور باشد باید کسانیکه اجازه خواسته‌اند صحبت کنند. آقای تیمورتاش

تیمورتاش – چون عرضی که بنده دارم راجع به برنامه دولت است و برنامه هم امروز مطرح خواهد شد اجازه بفرمائید بنده قبل از دستور صحبت کنم. چون برنامه جزء دستور است اجازه بفرمائید بعد از این که کارکمیسیونها تمام شد اجازه می‌خواهم چند کلمه عرضم را بکنم.

رئیس ـ آن را می‌گذاریم به آخرجلسه

تیمورتاش – بنده قبل از برنامه دولت می‌خواستم عرضم را بکنم

- انتخاب کمیسیونها

ویرایش

۲ - انتخاب کمیسیونها

رئیس ـ نسبت به صورت جلسه قبل نظری نیست؟ (اظهاری نشد) صورت مجلس تصویب شد، حالا شروع می‌کنیم به انتخاب کمیسیون دارائی عده ۱۸ نفر،۳ نفر برای نظارت در اخذ آراء به قید قرعه انتخاب می‌شوند: (اقتراع بعمل آمد و نتیجه به قرارزیر از طرف مقام ریاست اعلام شد) رئیس ـ آقایان فرهودی – احمدحمیدیه و اعظم زنگنه به قید قرعه معین شدند ولی چون آقای زنگنه غایب هستند یک نفر دیگر به جای ایشان به قید قرعه معین می‌شود: (اقتراع به عمل آمد و آقای مخبر فرهمند به قید قرعه انتخاب شدند)

رئیس ـ شروع می‌شود باخذرای رای کمیسیون دارائی، اسامی آقایان ذکر می‌شود که یکی یکی تشریف بیاورند و رای بدهند.

پیراسته ـ آقا در این صورت کمیسیونها صلاحیت داوطلبان رعایت نشده از جمله آقای دکتر هدایتی را می‌خواستم عرض کنم که ایشان داوطلب کمیسیون دادگستری بودند و در این صورت ایشان نیست.

رئیس ـ این صورتها را آقایان آزادند هر طوری که می‌خواهند اصلاح کنند و هرکه را می‌خواهند بنویسند. (اخذ رای برای انتخاب کمیسیون دارائی به عمل آمد)

اسامی رای دهندگان آقایان: شهاب خسروانی – ابریشم کار – ناصرصدری – اردلان- دکترمجتهدی- سنندجی- کشاورزصدر-آشتیانی‌زاده- محمد ذوالفقاری - حکیمی - صفوی - شوشتری - امینی - گنجه - سرتیب‌زاده-امامی اهری- پالیزی – دولتشاهی – افشار – ثقه‌الاسلامی – ملک مدنی – دکتر جلالی گودرزی – اسلامی – ابتهاج – پیراسته – دکتر مصباح زاده – سلطان العلماء – نبوی – گنابادی – ارباب – افشار صادقی – بوداغیان – عمادتربتی – حاذقی – دکترنبوی – بزرک نیا – ناظرزاده- تیمورتاش – طاهری – مهدوی – مکرم – نورالدین امامی – موسوی – عباسی – آصف – صاحبجمع – فقیه زاده – قرشی – قبادیان –دکتر کاسمی – صفائی – ظفری – تولیت – گرگانی – دکتر سید امامی – پناهی – دکتر راجی – امیری – دکتر علوی – غضنفری – مرتضی حکمت – قهرمان – برومند – دولت‌آبادی – دکتر کیان – دکتر طاهری – عامری – کهبد – بهادری – شکرائی – رفیع – اسکندری – دکتر معظمی – خسرو قشقائی – رضوی - مسعودی – صدرزاده – دهقان – اقبال – حمیدیه- فرهودی – مخبرفرهمند – ناصرذوالفقاری – عرب شیبانی – هراتی – سودآور – دکتر طبا.

رئیس ـ اخذ رای راجع به کمیسیون دارائی تمام شد. چون این ترتیب اخذ رای خیلی طول می‌کشد حالا دو کمیسیون رای می‌گیریم و مهره تفتیشیه مطابق آئین نامه لازم دارد حالا اخذ رای راجع به کمیسیون دادگستری و بودجه شروع می‌شود دو ظرف اینجا گذاشته می‌شود آقایانی که میایند نسبت به هردو رای بدهند عده حضار فعلاً ۸۳ نفر. (اخذ رای برای کمیسیونهای دادگستری و بودجه به عمل آمد) اسمی رای دهندگان – آقایان: شهاب خسروانی – ابریشم کار – صدری – اردلان – مجتهدی – کشاورز صدر- سنندجی – دکتر مجتهدی – محمد ذوالفقاری – ناصرذوالفقاری – دکترمصباح زاده –حکیمی – رضوی – صفوی – شوشتری – امینی – پالیزی – گنجه – سرتیب زاده – امامی اهری – دولتشاهی – ثقه الاسلامی – ملک مدنی – سلطانی – دکترجلالی – گودرزی – ابتهاج- پیراسته – سلطان العلماء – نبوی – گنابادی – ارباب – افشار – صادقی – بوداغیان – عمادتربتی – حاذقی – دکتر نبوی – بزرک نیا – آشتیانی زاده – اسلامی – ناظرزاده – تیمورتاش – سودآور – قهرمان – مکرم – مهدوی – طاهری – بهادری – مجتهدی – موسوی – عباسی – آصف – قرشی – فقیه زاده – صاحبجمع – قبادیان – صفائی – دکترکاسمی – ظفری – خاکباز – گرگانی – دکترسید امامی – پناهی – دکترراجی – امامی خوئی – عرب شیبانی – دکترعلوی – فولادوند – حکمت – امینی – دولت آبادی – دکتر کیان – دکترطاهری – سالار بهزادی – دکترمصباح زاده – عامری – کهبد – خسروقشقائی – دکترطبا – برومند – شکرائی – رفیع – امیرنصرت اسکندری – دکترمعظمی – فرهودی – مخبر فرهمند – حمیدیه – محمد علی مسعودی – صدرزاده – دهقان – اقبال – فرامرزی – فولادوند – افشار – اورنگ.

رئیس ـ این مرتبه برای تسریع کار اجازه بفرمائید به جهار کمیسیون رای گرفته شود. چهار ظرف هم گذاشته شده حالا اسامی کمیسیونها را هم عرض می‌کنم کمیسیون امورخارجه، کمیسیون فرهنگ، کمیسیون کشور، کمیسیون کشاورزی یکی یکی میایند رای می‌دهند. (اخذ رای برای انتخاب کمیسیونها چهارگانه به عمل آمد)

اسامی رای دهندگان – آقایان: شهاب خسروانی- ابریشم کار – صدری – اردلان – دکتر مجتهدی – مجتهدی – مکرم امامی خوئی – کشاورز صدر – محمدذوالفقاری – غلامرضا فولادوند – دکتر طبا – حکیمی – رضوی – صفوی – شوشتری – فرامرزی – امینی – ثقه الاسلامی – سرتیب زاده – امامی اهری – افشار – دولتشاهی – ملک مدنی – آشتیانی زاده – پالیزی – سلطانی – دکترجلالی – گودرزی – ابتهاج – امیرقاسم فولادوند – سلطان العلماء – نبوی – گنابادی – دکترهدایتی – ارباب – مهدوی – پیراسته – افشارصادقی – بوداغیان – عمادتربتی – دکترنبوی – حاذقی – بزرک نیا – تیمورتاش – سودآور – ناظرزاده – ظفری – طاهری – بهادری – موسوی – عباسی – آصف – فقیه زاده – قرشی – صاحبجمع – قبادیان – صفائی – دکترکاسمی – قهرمان – تولیت – خاکباز – گرگانی – دکترسیدامامی – پناهی – دکتر راجی – عرب شیبانی – دکتر علوی – حکمت – غضنفری – امیری – برومند – دولت‌آبادی – دکتر کیان – دکتر طاهری – سالاربهزادی – کهبد – اورنگ – عامری – شکرائی – رفیع – امیرنصرت اسکندری – دکتر معظمی – فرهودی – حمیدیه – محمدعلی مسعودی – صدرزاده – خسرو قشقائی – ناصر ذوالفقاری – اعظم زنگنه – اقبال – دهقان – هراتی.

رئیس ـ شروع می‌شود باخذ رای نسبت به ۹ کمیسیون باقیمانده که عبارتست از: کمیسیون اقتصادملی، کمیسیون راه، کمیسیون بهداری – کمیسیون نظام، کمیسیون پست و تلگراف، کمیسیون امور اجتماعی و کار، کمیسیون امور استخدام، کمیسیون عرایض، کمیسیون محاسبات مجلس.

اسامی آقایان قرائت می‌شود و آقایان تشریف بیاورند رای بدهند.

(اخذ رای به عمل آمد) اسامی رای دهندگان – آقایان: شهاب خسروانی – ابریشم کار – صدری – اردلان – مجتهدی – سنندجی – کشاورزصدر – فرامرزی – آشتیانی‌زاده – دکترمجتهدی – محمد ذوالفقاری – غلامرضا فولادوند – دکتر هدایتی – شکرالله صفوی – حکیمی – شوشتری – پالیزی – ناصر ذوالفقاری – ثقه‌الاسلامی – سرتیب‌زاده – امامی اهری – افشار – دولتشاهی – ملک مدنی – دکتر طبا – دکتر جلالی – گودرزی – اسلامی – ابتهاج – پیراسته – امیرقاسم فولادوند – سلطان‌العلماء – نبوی – گنابادی – بوداغیان – عمادتربتی – حاذقی – دکترنبوی – بزرگ نیا – مکرم – ناظرزاده – تیمورتاش – سودآور – طاهری – مهدوی – بهادری – امامی خوئی – موسوی – عباسی – آصف – صاحبجمع – فقیه زاده – قرشی – سالاربهزادی – قبادیان – صفائی – دکتر کاسمی – ظفری – تولیت – خاکباز – گرگانی – دکترسیدامامی – پناهی – عرب شیبانی – دکترعلوی – غضنفری – حکمت – امیری – برومند – دولت‌آبادی – دکترکیان – دکتر طاهری – عامری – کهبد – رفیع – اسکندری – افشارصادقی – دکترمعظمی – رضوی – فرهودی – مخبرفرهمند – اقبال – محمدعلی مسعودی – صدرزاده – حمیدیه – دهقان.

رئیس – برای استخراج آراء در خارج شش نفر به حکم قرعه انتخاب می‌شوند که این آراء را در خارج بخوانند. (استقراع به عمل آمد و آقایان زیر بع قیدقرعه تعیین شدند) آقایان: محسن طاهری – محمد ذوالفقاری – حمیدیه – عباسی – سنندجی – دولت آبادی.

رئیس ـ این آقایان با سه نفر از منشیها آقایان صدرزاده – اقبال – دهقان در خارج آراء را استخراج خواهند کرد و در ظرف سه روز نتیجه را باید به اطلاع مجلس برسانند.

- تصویب ۲ فقره اعتبارنامه

ویرایش

۳ - تصویب ۲ فقره اعتبارنامه

رئیس – گزارشی هم از کمیسیون تحقیق رسیده‌است که قرائت می‌شود (کشاورز صدر – یک سئوالی بنده راجع به صندوق لواسان کرده‌ام) سئوالها فرستاده می‌شود برای وزراء و دیگر قرائت نمی‌شود. آقای عمادتربتی، (گزارش کمیسیون تحقیق توسط آقای عمادتربتی مخبر کمیسیون تحقیق به شرح زیر قرائت شد) کمیسیون تحقیق بر طبق ماده ۸ آئیننامه داخلی مجلس شورای ملی تشکیل و پرونده انتخاباتی ساوجبلاغ و کردان و شهریار دائر به نمایندگی آقای بهاءالدین کهبد که مورد اعتراض آقای دهقان واقع شده بود در سه جلسه رسیدگی و پس از استماع اعتراضات آقای دهقان به شرح زیر:

۱ - صورت مجلس انتخاب انجمن نظارت و اعضاء علی البدل را که بایستی از طرف سی و شش نفر از معتمدین محل انتخاب و امضاء شود مجهول دانستند و به پرونده کیفری که در این خصوص تشکیل شده استناد نمودند.
۲ - به شکایاتی که به انجمن نظارت و غیره رسیده اشاره نمودند.
۳ - آقای کهبد مدافعات مشروحی نمود که خلاصه آن از این قرار می‌باشد. تشکیل پرونده در اثر اقدامات رقباء انتخاباتی بوده و در مقابل شکایاتی که شده عده زیادی هم اظهاررضایت و تشکر از انتخاب ساوجبلاغ کرده‌اند و ضمن اوراق و اسنادی دائر به کمک‌های متعددی در امور خیریه از قبیل راه سازی – پل سازی و کمک به بینوایان و اعطاء لباس بدانش آموزان و غیره ارائه دادند و از اسناد و اوراق مزبور اینطور استفاده و استدلال می‌نمود که در اثر مراقبت در امور محلی نیکو کاری، اهالی آنجا با رضایت و رغبت رای داده‌اند و نمایندگی دوره ۱۵ مجلس شورای ملی را با آنکه اعتبارنامه ایشان رد شده و مجدداً انتخاب شده‌اند نیز دلیل صحت انتخابات این دوره محسوب می‌داشت کمیسیون تحقیق به منظور بررسی کامل و دقت بیشتری پرونده کیفری را از دیوان کیفر خواسته و مورد ملاحظه قرارداد در نتیجه معلوم شد هنوز پرونده منتهی به صدور قراری نشده و بر اثر شکایت آقای دهستانی نماینده سابق مجلس شورای ملی که شخصاً و بوسیله خود شکایاتی به دیوان کیفر نموده‌اند و صورت مجلس انتخابات نظار را مجهول اعلام داشته‌اند دادیار دیوان کیفر برای بازجوئی محلی به کردان رفته چند نفر از ۳۶ نفر مدعوین اظهار داشته‌اند که در تاریخ ۹ شهریور ۱۳۲۸ پاکتهای دعوت از طرف بخشداری به آنها رسیده‌است که برای ساعت ده صبح روز بعد دعوت شده‌اند و در عین حال صورت مجلس سفیدی هم امضاء نموده‌اند.
۴ - نظر به اینکه اولا اظهارات این چند نفر که عده محدودی بودند مستند به دلیل نبود و

ثانیاً سایر مدعوین اظهارات آنها را تکذیب نموده بودند و

ثالثاً صورت مجلس تنظیمی در بخشداری صورت مجلس رسمی محسوب می‌شود و بدون اقامه دلائلی نمی‌توان مجعول دانست و از طرف بازپرسی قراری هم در این قسمت صادر نشده و به علاوه چنانچه حقیقت این عده مخالف بودند چون کمتر از یک ثلث مدعوین بوده‌اند ممکن بود غیاب آنها را بنویسند و تاثیری در آراء دو ثلث دیگر که موافق بوده‌اند نداشته تا حاجتی به جعل صورت مجلس و گرفتن سفید مهر باشد.

رابعاً همین اشخاص شاکی امضاء خود را ذیل صورت مجلس تصدیق دارند و بعید به نظر می‌رسد با آنکه سواد داشته‌اند نخوانده امضاء نمایند –

خامساً همان شاکی‌ها تصدیق دارند که دعوتنامه برای حضور در بخشداری و تعیین نظار به آنها رسیده و ضمن صورت مجلس حضور آنها قید و امضاء آنان نیز در صورت مجلس موجود است لذا این اظهارات غیرمدلل و ناموجه به نظررسید و شکایت دیگری هم که شده همان شکایات معمولی است که در اوراق چاپی و غیره از طرف مخالفین به عمل می‌آید و دلایل موجهی برارتکاب خلاف قانون به نظراکثریت کمیسیون نرسید و از نظر کمال دقت و آزادی در رای در کمیسیون پیشنهاد رای مخفی به عمل آمد و با تصویب این پیشنهاد رای مخفی گرفته شده و باکثریت قریب باتفاق صحت جریات انتخابات دوره ۱۶ مجلس شورای ملی نسبت به ساوجبلاغ و شهریار و کردان و صحت نمایندگی و صدور اعتبارنامه آقای بهاءالدین کهبد تایید و تصویب گردید که اینک گزارش آن برای اطلاع مجلس شورای ملی تقدیم می‌گردد.

رئیس ـ نمایندگی آقای کهبد تصویب شده گزارش شماره ۲ قرائت می‌شود. (به شرح زیر توسط مخبر کمیسیون تحقیق قرائت شد) کمیسیون تحقیق برای رسیدگی به پرونده انتخاباتی آقای ناصر صدری چهار جلسه تشکیل پس ازبررسی به پرونده و استماع اعتراضات آقایان نورالدین امامی و بهادری که خلاصه اعتراضات آقایان از این قرار بود.

۱ - انتخاب آقای صدری مبنی بر تهدید و تطمیع بوده‌است و اینطور استدلال شد که اساس کارمندی آقای صدری در دستگاه استانداری موجب تهدید رای دهندگان بوده‌است.
۲ - آقای صدری معروفیت محلی نداشته‌اند.
۳ - رئیس دفتر استانداری بوده و چون یکی از روسای دوایر دولتی بوده‌اند صلاحیت انتخاب نداشته‌است. پس از دقت در اعتراضات مزبور و استماع مدافعات آقای صدری و چند نفر از آقایان نمایندگان که اظهارات آقای صدری را تایید نمودند به دلایل ذیل: اولا نظر به اینکه اساس انتخابات تبریز در دوره ۱۶ مجلس شورای ملی به موجب رای مجلس در مورد سایر آقایان نمایندگان تبریز بی اشکال دانسته شده و به تصویب رسیده‌است لذا فقط از نظر صلاحیت شخصی آقای صدری مورد رسیدگی کمیسیون تحقیق واقع شده و چون آقای صدری آراء به خصوصی سوای همان آرائیکه برای دیگران داده شده رایی نداشته‌است بعید به نظر می‌رسد که رای دهندگان فقط نسبت به یک نفر تهدید شده باشند و کارمند استانداری هم نیستند که موجب بیم وهراسی برای رای دهندگان باشند و دلیل خاصی هم برای نحوه تحدید و تطمیع و مدارکی هم در این خصوص در کمیسیون ارائه نگردید. ثانیاً بااینکه آقای صدری مدتی قبل از انتخابات در دفتر استانداری بوده که مرجع کاملی برای کسب معروفیت و شناساییاست و بعلاوه معلوم شد اقوام وبستگانی در تبریز دارد و فامیل نائب الصدر سابق ممتدی در آذربایجان دارند و اسناد و اوراقی آقای صدری ارائه دادند که دارای امضاآت متعددی بود که حاکی از معروفیت مشار الیه در تبریز بود اکثریت کمیسیون ایراد بعدم معروفیت محلی را نیز وارد ندانست، ثالثاً ایراد باینکه رئیس دفتر استانداردی بوده‌است قطع نظر از اینکه می‌توان گفت از فقره ۸ از ماده ۱۲ قانون انتخابات که روسای دوائر دولتی را از حق وکالت محروم نموده‌است مقصود روسای مستقل دوائر دولتی نبوده و روسای دفاتر ازروسای مستقل ادارات و دوائر به شمار نمی‌روند و با توجه به اینکه به موجب حکم صادره متصدی دفتر بوده و عنوان ریاست دفتر نداشته‌است و به هرحال در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۲۸ که قبل از شروع انتخابات تبریز بوده‌است (چه آنکه انتخابات تبریز در تاریخ ۲۵ مهرماه ۱۳۲۸ شروع شده) از شغل تصدی دفتراستانداری مستعفی واستعفای آقای صدری از طرف استاندار پذیرفته شده‌است و از از این حبث هم اشکال قانونی بنظر نرسیده کمیسیون با رای مخفی با اکثریت ۹ رای از ۱۲ نفر عده حاضر صحت نمایندگی آقای صدری را تصدیق وگزارش ان اینک برای استحضار مجلس شورای ملی بعرض می‌رسد

رئیس - نمایندگی آقای صدری تصویب شد. حالا برنامه دولت مطرح است ولی قبلاً یک پیشنهادی رسیده که قرائت می‌شود (به شرح زیر قرائت شد) جناب آقای رئیس محترم مجلس طبق شق «ب» ماده ۸۹ نظامنامه پیشنهاد می‌کنم در برنامه دولت دو ساعت حق صحبت باشد (صحیح است، صحیح است) (پیشنهاد دیگر) ریاست محترم مجلس شورای ملی امضاء کنندگان پیشنهاد مینمائیم در مورد مذاکره در برنامه کابینه جناب آقای ساعد مدت از نیم ساعت به دو ساعت تبدیل گردد. دهقان. ناصر ذوالفقاری. پیراسته. محمد ذوالفقاری. دکتر جلالی. ابتهاج.

رئیس ـ هیچ مذاکره‌ای دارد. حالا بند «ب» خوانده می‌شود: در موارد استثنائی ممکن است مدت نطق در موارد فوق برای مجلس اضافه شود ولی این رای بدون مذاکره به عمل می‌آید. فقط باید رای گرفت اگر مجلس موافقت کرد هیچ مذاکره ندارد آقایانی که با این پیشنهاد دو سلعت موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد.

آقای نخست وزیر کشاورز صدر ـ اجازه میفرمائید

- معرفی آقای دکتر فاطمی به معاونت نخست وزیری

ویرایش

۴ - معرفی آقای دکتر فاطمی به معاونت نخست وزیری

نخست وزیر – آقای دکترفاطمی را که مدتی است با بنده همکاری می‌کنند حضور آقایان محترم به سمت معاون پارلمانی نخست وزیر معرفی می‌کنیم (صحیح است – مبارکست)

رئیس – آقای آشتیانی زاده بفرمائید. اما قبل از اینکه آقایان نمایندگان وارد بحث در برنامه بشوند می‌خواستم یک تذکری بدهم که از حدود رعایت اعترامات و نزاکت خارج نشوند، فقط مطالبشان را بگویند (صحیح است)

- طرح برنامه دولت

ویرایش

۵ - طرح برنامه دولت

آشتیانی زاده – پیش از اینکه بنده نظریات و عقاید خود را در باب دولت حاضر عرض کنم لازم می‌دانم یک موضوع حساس و بسیارمهم را که تاکنون مورد توجه قرار نگرفته‌است متذکر شوم. قالباً شنیده می‌شود که در مقامات مختلف مملکت از وضع مجلسهای متشت و متشنج ایران وبالنتیجه بحرانهای سیاسی این مملکت اظهارنگرانی می‌کنند و دولتها به مردم تلقین کرده‌اند که هروقت فترت یعنی تعطیل مشروطیت ومجلس پیش می‌آید اوضاع مملکت ثبات و دوام بیشتری خواهد داشت، بطورخلاصه مجلسرا مرکز تحریکات و انتریک و بحران و تشنج قلمداد مینمائید و می‌خواهند مسئولیت خرابی اوضاع را بدوش مجلس بارکنند. من نمی‌خواهم بدون منطق ازمجلس دفاع کنم، شاید یک قسمت از بحرانها و تشنجات سیاسی مملکت ناشی از وجود مجلس باشد ولی به جای آنکه بخواهم مسئولیت را بار دوش این و آن بکنم درصدر تحلیل این حقیقت بر می‌آیم تاریشه فساد معلوم شود بنده باید صریحاً بگویم که هیچ قدرتی نمی‌تواند در وضع حاضر از تشنجات پارلمانی و سیاسی ایران جلوگیری کند، این تشنجات پیش می‌آید و در همین مجلس هم مسلماً پیش خواهد آمد. طبیعت حکومت پارلمانی ما این قبیل تشنجات و بحرانها را می‌پذیرد، این تشنجات ناشی از وضع مخصوص دموکراسی مااست. شاید عده‌ای باشند و تصورکنند که اساساً در حکومت پارلمانی و دموکراسی مبازرات سیاسی و بحرانها و کشمکشهای دیگر جزو لوازم این رژیم است ولیآنها متوجه نیستند که غالباً مبارزات پارلمانی ما جنبه اصولی و پارلمانی ندارد. دموکراسی ایران یک دموکراسی ایرانی است. در هیچ یک از کشورهای جهان نظیر ندارد. ما در ایران مجلس داریم ولی حزب نداریم. این عیب اساسی واهم مشروطیت ایران است. مجلس ما از نمایندگان مسئول احزاب، نمایندگانی که هدف و مرامشان را پیش از وقت بوسیله قبول عضویت احزاب اعلام کرده باشند تشکیل نمی‌شود. در ایران انتخابات را اشخاص اداره می‌کنند، بیسواد رای بدهد یا باسواد، پولدار رای بدهد یا فقیر، در هدف انتخابات فرق نمی‌کند (حاذقی – خیلی فرق می‌کند)اشخاص را احزاب انتخاب نمی‌کنند. بلکه پول، زور، بست و بند، و یت به صورت خیلی عادی تر و مشروعتر چند نفر متنفذ و مالک محل انتخاب می‌کنند.

رئیس ـ آقایان جملات معترضه نفرمائید والا مجبورم تذکر بدهم و بعد هم اخطار کنم.

آشتیانی‌زاده ـ این وضع مجلس نیست وکلائی که به مجلس ما می‌آیند کمتر می‌توانند هدف مشخص اجتماعی و اقتصادی داشته باشند. صرف اینکه همه وطن پرستند که معقول نیست. اصل این است که تمام افراد ایرانی وطن پرست باشند و انشاءالله هستند وکیل مجلس باید معلوم شود برای نجات وطن از بحران اقتصادی برای بهبود حال مردم برای حفظ مشروطیت چه نقشه دارد چه هدفی دارد. هدف‌های فرعی، مقاصد شخصی هراندازه قوی و صادقانه باشد نمی‌تواند معتبر در سرنوشت مملکت واقع شود. اگر پارلمان ایران از نمایندگان یک یا چند حزب واقعی تشکیل می‌شد اکثریت و اقلیت حزبی منظمی داشت به هیچ وجه تشنجات گذشته و حال پیش نمی‌آید حزب اکثریت دولت تشکیل می‌داد یا دو حزب ائتلاف می‌کردند و دولتی می‌آوردند برنامه دولت برنامه اعلام شده حزب اکثریت بود که مردم به آن برنامه رای داده بودند زیرا در انتخابات بوسیله احزاب مردم بافراد رای نمی‌دهند به برنامه حزب و به کاندیداتور حزب رای می‌دهند. مبارزات پارلمانی منحصر می‌شد به مبارزه اقلیت متشکل و با مسلک و با اکثریت متشکل و باهدف دولت و مجلس و مردم همه تکلیفشان روشن می‌شد و شخصی که غالباً منشاء تشنجات پارلمان مااست از مبارزات حذف می‌گردد. نباید مکتوم داشت که متاسفانه پارلمان ما فاقد تمام خصوصیات و امتیازات یک مجلس متشکل و با هدف است اکثریت و اقلیت در مجلس ما یک مسئله مبهم و یک معمای لاینحلی است هرساعت ممکن است بسته به نظریات خصوصی یا اساسی این اقلیت و اکثریت درهم بشکند و جای خود را عوض کند یک دولتی که تا یک ساعت پیش دارای اکثریت است ناگهان ساقت شود ودولت دیگری را اقلیت سابق که حالا اکثریت شده‌است روی کار بیاورد. دولت قوام، جناب آقای قوام شاید نود رای داشت بعد سه ماه طول نکشید که رفت. دولت آقای حکیمی همینطور. دولت مرحوم هژیر را باسلام و صلوات آوردند ولی بعد بیرونش کردند. هدف دولتها مسلماً نمی‌تواند اصلاح حال و بهبود مردم ومملکت باشد زیرا دولتی که سرکار می‌آید به مناسبت درستی یک برنامه حزبی زمام دار نمی‌شود بلکه بر اثر بست و بند با یک عده از منتفذین مجلس و خارج از مجلس عهده دار امور مملکت می‌گردد البته در این صورت رقبای رئیس دولت هم بیکار نمی‌شینند حرص ریاست وزراء معده همه را تحریک می‌کند چون رئیس دولت شدن کار آسانیست همینقدر که شخصی یکدسته طرفدار در مجلس داشت امیدوار می‌شود در صورتیکه اگرتشکیلات مجلس حزبی باشد محال است یک آدم بیکاره درصدد تلاش برآید و اساساً به فکر کسی خطور نمی‌کند که حزب از راه فداکاری در تشکیلات اجتماعی و مملکتی و تصدیق لیاقت اواز طرف حزب و جمعیت بشود به مقام ریاست وزرائی برسد. بنابراین مجلس ما نوع خاصی از پارلمان‌های دنیا است تشنج و بحران سیاسی در این مجلس امر بسیار عادی محسوب خواهد شد دولتی که هنگام انتخابات برسرکاراست سعی می‌کند عده‌ای را که طرفدار او هستند به مجلس بفرستد به امید اینکه بازهم در مقابل خود بماند ولی به محض تشکیل مجلس تمام انتخابات شدگان با او مخالف می‌شوند زیرا بست و بندهای شخصی نمی‌تواند بنیاد و اساس صحیحی برای امور مملکتی قرارگیرد. تاریخ چهل و چند ساله مشروطیت سرو دست شکسته ایران نشان می‌دهد که دولت‌ها از ترس تشکیل یک مجلس منظم و متشکل همیشه با احزاب سیاسی جنگیده‌اند و هرجا که حزب متشکلی وجود داشته‌است درهم ریخته‌اند زیرا اشخاص یا افرادی که در راس کارها قرارگرفته‌اند به هیچ وجه حاضرنیستند از منافع منحصره خود چشم بپوشند میل ندارند دمکراسی در مملکت ریشه بگیرد حزب تشکیل شود مردم متشکل شوند مبارزات سیاسی و اجتماعی صورت حقیقی خود را پیدا کند اگر اینطور بشود اگر حزب در مملکت ما پا بگیرد و مجلس و حکومت حزبی درایران مستقر شود خیلی از بی حسابیها از میان خواهد رفت و اشخاص بیکاره بست و بندچی مسلماً موفق نخواهد شد با تعلق و چابلوسی با حقه ونیرنگ مقام‌های مسئولیت دار مملکت را اشغال کنند: اساس حکومتهای فعلی ایران از نقطه نظر سرنوشت مملکت خطرناک ترین پرنسیپ حکومتی جهان است زیرا نه استبداد است نه مشروطیت و درعین حال هم استبداد است و هم مشروطیت. ما مجلس داریم و نداریم مجلسداریم برای اینکه عده ئی بنام نماینده مردم در این مجلس خمع می‌شوند و ظاهراً بحل و فصل امور می‌پردازند ولی مجلس نداریم بدلیل اینکه وکلای مجلس ایران خود را مسئول جمکعیت و معتقد به برنامه و مسلکی نمی‌دانند صالح ترینشان می‌گویند هدف من خدمت به مملکت است در صورتی که همه باید خادم مملکت باشند ولی تمام مشکل از اینجا شروع می‌شود که این خدمت چگونه باید انجام پذیرد به موجب کدام برنامه ئی و برای چه مقصود. بحران خطرناک سیاسی و اقتصادی فعلی مملکت ناشی از همین سبک حکومت و همین رژیم دمکراسی شتر و گاو و پلنک است دولتها متکی به تشکیلات حزبی و اکثریت حزبی پارلمانی نیستند بنابراین دوام وبقائشان منوط به بست‌های و بندهای خودشان است باین دلیل همیشه متزلزلند.

رئیس ـ آقای آشتیانی‌زاده کلمه زد و بند و اینها را در نطقتان یک قدری رعایت بفرمائید البته همانطور که گفتید ما مجلس حزبی نداریم ولی مجلس که داریم.

آشتیانی‌زاده ـ برنامه‌های دولتها یک مشت الفاظ پرزرق و برقی بوده‌است که چند ورق کاغذ را سیاه کرده و مقصود از آن فقط عوام فریبی و رفع تکلیف می‌باشد اساساً برنامه دولت دبر ایران معنا و مفهوم مشخصی نمی‌تواند داشته باشد. وقتی در پارلمان انگلستان دولت کارگری برنامه خود را به مجلس تقدیم می‌کند کاری جز اعلام هدفهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی حزب کارگر و اکثریت نمایندگان مجلس انجام نمی‌دهد اکثریت مجلس برای اجرای همان برنامه از طرف مردم و حزب انتخاب شده‌اند و کارشان نظارت در اجرای سریعتر و دقیق‌تر مرامنامه و برنامه حزب کارگر است دولت انگلستان هم اطمینان دارد تا انتخابات آینده و تا وقتیکه وضع فوق العاده‌ای پیش نیاید برای اجرای مواد برنامه حزب باید بکوشد و مسلماً توفیق هم حاصل می‌نمایند. ولی وقتی جناب آقای ساعد برنامه به مجلس می‌دهد خودش هم می‌داند که مقصود رفع تکلیف و انجام تشریفات است زیرا نه برنامه او اساس عملی و منطقی دارد و نه او در فکر اجرای مواد آن می‌باشد و نه اکثریت موظف و متشکلی در مجلس هستند که معتقد به مواد برنامه ایشان باشند به همین جهت رای اعتمادی هم که ایشان یا سایرین می‌گیرند آن معنی را نمی‌دهد که برنامه آقای ساعد خوب است زیرا اگر اکثریت مجلس اجرای یک برنامه را لازم بشمارد فقط با دولتی موافقت می‌کند که موظف به اجرای مواد آن باشد اما در دوره‌های قبل بارها دیده‌ایم که هردولت برنامه جدید با مواد جدیدی به مجلس داده‌است. برای اثبات عرایضم اگر آقایان اجازه بدهند الان از آقای ساعد خواهش می‌کنم که یکبار حتماً کلیات مواد برنامه خودشان را از حفظ بگویند … اگر توانستند من تمام حرفهای خود را پس می‌گیرم این حرفی را که خودشان زده د. این مطالبی که خودشان گفته‌اند اگر خودشان پشت این تریبون آمدند و این برنامه را توضیح دادند و یکی یکی را توضیح دادند بنده عرضی ندارم. بنده الان می‌روم می‌نشینم تا آقا بیایند و توضیح بدهند.

بنابراین دولت و مجلس هیچ کدام توجه ندارند و کراراً در ادوار مختلف مجلس از طرف آقایان نمایندگان گفته شده‌است که برنامه دولتها همیشه خوب است زیرا هیچ دولتی اعلام نمی‌کند که من قصد از میان بردن آزادی یا لخت کردن مردم یا گرسنه نگاهداشتن آنها را دارم ولی عملاً تمام دولتها کارشان همین بوده‌است که عرض شد. چون تشکیلات حذبی در ایران نیست میان مردم و هیئت حاکمه یک فاصله بسیار عمیق و خطرناکی بوجود آمده‌است که اگر چشم نزدیک بین و معیوب زمامداران ما این حفره خطرناک را نبیند و بخواهد منکر آن شود تیزبینان خارجی از لندن و واشنگتون و مسکو آن را براء العین مشاهده می‌کند و همشان متفق القولند که دولتها و هیئت حاکمه ایران کوچکترین ربط و تماسی با ملت خود ندارند اگر این مسئله سبب وحشت ما نشود و خواب خرگوشی مجال بیداری به ما ندهد ولی دنیا بگران این شکاف عمیق و خانه‌های مخروب ماست عدم رضایت مردم و فقر و فاقه بیحدو حصر عدم لیاقت هیئت حاکمه ایران در رفع این نواقص موجب می‌شود که رادیوی امریکا و رادیوی شوروی هردو بیک لحن از هیئت حاکمه ما انتقاد کنند و هر دو کشور ما را تهدید به انقراض و زوال نمایند جمعی از نمایندگان ـ آنها حق ندارند رئیس ـ آقای آشتیانی زاده برنامه یک موادی درش هست باید روی آنها صحبت بفرمائید.

آشتیانی‌زاده ـ این مقدمه‌است بعد به مواد می‌رسیم. اگر در مملکت ما دولت و قوای حاکمه اجازه می‌دادند و احزاب به معنای واقعی تشکیل می‌شد و مردم بسته به سلیقه و طرز تفکر خود راه خویش را انتخاب می‌نمودند و انتخابات ایران جنبه خوبی پیدا می‌کرد و بجای ما کسانی روی این صندلیها می‌نشستند که نماینده تشکیلات حزبی باشند و یا خود ما از طرف آن تشکیلات مامور می‌شدیم و با یک برنامه نطالعه شده و منظم کار می‌کردیم و مردم در خارج یعنی در میان توده مردم پشتیبانی می‌کردند و دولت باتکای مجلس منظم و با مسلک و جمعیت حزبی متشکل به اصلاحات می‌پرداخت قول شرف می‌دهم ک در مدت دو سه سال تمام ایت خرابیها اصلاح می‌شد. بنده دیشب نخوابیدم و از ساعت ۱۲ اینجا بودم خدمت آقای دهقان بد هم نگذشت (خنده حضار) و نارضایتیها از میان می‌رفت ولی خودپرستی و نفع طلبی عده‌ای محدود مانع از انجام این تنها وسیله سعادت مملکت است و آنقدر مستغرق چند نقطه ببخشید چون آقای رئیس فرمودند که کلمه زدو بند را نگوئیم. اینقدر مستغرق بند و بست و مداخل و جیب پرکردن می‌شوند که ناگهان سیل بنیان‌کن انقلاب ریشه همه را براندازد (شوشتری انشاءالله پیش نمی‌آید) افسوس می‌خورم که زمامداران ما حتی فرمایش اعلیحضرت همایونی را هم از یاد می‌برند که با صراحت هرچه تمامتر فرمودند: اگر ما خود دست به اصلاحات نزنیم و تحول ایجاد نکنیم تحول از پائین و انقلاب همه را دچار مخاطره خواهد کرد این حرف شاه بود کلام‌الملوک الکلام و کمن تعجب می‌کنم که دولت آقای ساعد حتی بمنویات شاه هم توجهی نمی‌فرمایند ذکر این حقایق شاید بگوش خیلی سنگین بیاید ولی تصور نمی‌کنم کسی که انسان باشد، شرف داشته باشد، ایرانی باشد و این همه بدبختیها و مخاطسرات را ببیند و تصور کند به انکار حقایق و اغفال مردم می‌شود جلو سیل بنیان کن نارضایتیهارا گرفت یک عده انگشت شمار که سران چند فامیل بزرگ و متنفذ را در ایران تشکیل می‌دهند برای استقرار حکومت خودشان هر نهضت مترقی را از میان می‌برند هر کسی اظهار وجود کند و بخواهد از صمیم قلب مفید به حال مملکت باشد سرش را می‌کوبند نه خودشان لیاقت اداره امور این مملکت را دارندو نه بدیگران مجال این کار را می‌دهند، شنیدم بعد از کودتای ۱۲۹۹ عامل کودتا درمقابل سئوالی که از او شده بود اظهار داشته‌است که صرفنظر از مسائل خارجی کودتا در ایران فقط برای یک امر واقع شد وآن عدم لیاقت کسانی بود که زمام امور مملکت را در دست داشتند و نمی‌توانستند کتاری بکنند و نمی‌خواستند دیگران زمام امور را به دست گیرند، کودتا شد تا حکومت از چنگال آنها بیرون کشیده شود و دسته نو و جوان و تازه نفسی سرکار بیایند و امتحان شایستگی خود را بدهند و دادند عده‌ای آمدند نه ادعای پدربودن مشروطیت را داشتند و نه پسرخاله آزادی بودن را اینها سرکار آمدند و اداره کردند بنده البته ۲۰ سالش را معتقدنیستم ولی اقلا ۱۵ سال این مملکت با یک روش عاقلانه و با یک حکومت مقتدر که این حکومت موجب اصلاحات پردامنه‌ای شد هم مملکت راحت بود و هم ملت راحت بود حالا بنده نمی‌خواستم مداح آن حکومت باشم چون حمل بر تملق می‌شود ولی یک حقایقی که در نزد همه روشن است نباید مکتوم گذاشت و چشم پوشی کرد و آن این است که در دوره ۱۵ سال سلطنت اعلیحضرت فقید یک اصلاحات اساسی در این مملکت به عمل آمد اصول و روشی ایجاد نمود که حکومت و عناصر حکومت نو و تازه نفس بودند البته مرحوم مستوفی الممالک با مرحوم مشیرالدوله پیرنیا ازرجال این مملکت بودند از رجال صالح و وطن پرست و سالم بودند اما عده‌ای تازه آوردند آنها سرکار نشسته ویک کارهای مهمی را انجام دادند، حالا ما چسبیده‌ایم با وضعیت فعلی دنیا با این بحران خطرناک و عجیب و غریب برجال قبل از شهریور، بررجال قبل از دوره مرحوم فتحلیشاه، اگر سی سال پیش عقب ماندگی اجتماع ایران مجال یک تکان شدید عمومی را نمی‌داد و برای جبران عدم لیاقت زمامداران متوسل بکودتا شدند امروز که جامعه ملت دارای رشد کافی شده‌است و دهاتی و شهری از حقایق امور مستحضر هستند عدم لیاقت هیئت حاکمه ما، یک نهضت مخوف‌تر و خطرناکتری که جنبه عمومی و اجتماعی دارد جبران خواهد شد، آقایان نمایندگان بگذارید این حقایق تلخ از پشت تریبون مجلس به سمع هیئت حاکمه ایران که ما هم سهمی از افتضاحات آنرا داریم برسد اجاز بدهید آنچه دنیا درباره ما می‌گوید و حقایقی که ما را احاطه کرده‌است اظهار شود ما نمی‌توانیم مثل کبک سربه زیر بکنیم و از دنیا و ملت خود توقع داشته باشیم افتحضاحات ما را نبیند، محال و ممتنع است هر چه توی اطاقها بنشینیم هر چه توی سالنها بنشینیم هرچه سمبل بکنیم به اصطلاح امروز فایده ندارد، اینجا می‌بینید گرسنگی مردم را، می‌بینید فقر عمومی را شما آقا یک امورات پیش پا افتاده را نمی‌توانید اداره کنید، تفنک و توپ و سرنیزه دارید هفته‌ای ۱۵ روز هم که حکومت نظامی دارید هیچکاری را نمی‌توانید انجام بدهید همه اش اعلامیه و نطق و خطاب و از این حرفها اصلا معلوم نیست چه منظوری دارید؟سرنوشت وحشت آور وفلاکت بار حکومت کومین تانک باید برای زمامداران ما درس عبرتی باشد، عدم لیاقت، فساد، رشاء، خودپرستی، سیاست استتارو اغفال، گرسنگی، فقر و فاقه بیحد و حصر مردم کاری بسر زعمای کومین تانک آوردند که امروز دربدر ممالک جهان هستند و میلیاردها دلار کمک نقدی و تجهیزات آمریکا نتوانست جلو این سیل بنیان کن نه ضت مائوتسه تونک را بگیرد آنقدر دستگاه چیانکایچک نالایق بود که امریکا یعنی بزرگترین حامی او اعلام کرد که کومین تانک در میان کثافات افتضاحات خود غرق می‌شود و هر کس بخوا هد به کمک او بشتابد در این باطلاق فرو خواهد رفت… (زنگ رئیس)

رئیس - اینها رابطی ببر نامه ندارند از موضوع بحث خارج نشوید راجع خارج از ممالک دیگرصحبت نفرمایید در همین برنامه صحبت بفرمایید طوری نشود که از بحث در برنامه خارج شوید ماده ۸۶ آیین نامه را رعایت بفرمایید.

آشتیانی‌زاده ـ این مقدمه‌است چون این برنامه هم جنبه سیاسی دارد هم جنبه اقتصادی دارد و هم جنبه جغرافیایی و تمام اصلاحات درش گنجانده شده من چند ماه پیش که در پاریس بودم روزنامه‌های فرانسه از ایران بنام چین دوم آسیا یادمی‌کردند. وقتی من به یکی از نویسندگان معروف فرانسوی که بصیرت کافی و شناسائی کامل در امور شرق دارد اعتراض کردم گفت اعتراض شما مانع از رؤیت حقایق نمی‌شود کاری کنید که یک تحول اساسی در کشور شما پیدا شود و بالنتیجه سرنوشت شما تغییر پیدابکند. امروز صدها هزار مردم آذربایجان و خراسان و خوزستان و کرمان گرسنه و برهنه‌اند، در به در شهرها و بیابانها هستند. گرسنگی، فقر سبب مهاجرت دسته جمعی آذربایجانیها به تهران و گیلان شده‌است، در اردبیل دسته دسته مردم از تیفوس و گرسنگی می‌میرند اخبار وحشت‌آوری از نقاط جنوب می‌رسد که موی براندام هر آدم با حس راست می‌کند، عدم لیاقت دستگاه به قدری است که به قول وزیر مشاور در همان وقت که مردم تبریز و خوی و اردبیل دسته دسته از گرسنگی می‌مردند و کوچ می‌کردند، انبارهای غله آذربایجان پربود و رؤسای ادارات مشغول مکاتبه بودند که چگونه قفل انبارها را بازکنند. خطر بیکاری و بحران اقتصادی به حدی رسیده‌است که اگر اقدام عاجل نشود ممکن است صورت خطرناکی پیدا کند صدها هزار مردم گرسنه در تهران و سایر شهرها در پی کار ومعیشت هستند، کارخانه‌های نساجی ایران یکی پس از دیگری تعطیل می‌شود، سیل بی حساب اجناس بیهوده و بیمصرف امریکائی بازارهای ما را انباشته‌است، در مدت یکسال ونیم اخیر به موجب اخبار جراید متجاوز از پانصد نفر براثر استیصال خودکشی کرده‌اند، یک خبری درروزنامه کیهان دیدم که کسی ازبدبختی انتحار کرده بود و چیزهائی نوشته بود و در ذیل آن یکی دو سطر یه زبان و اصطلاح خودش نوشته بود از بسکه دنیا برزخم کرد خودم را کشتم (صاحب جمع – عاشق بود)(خنده نمایندگان) خوب بنده و شما هم عاشق باشیم همه گرسنه‌های این مملکت عاشقند، عاشق یک تیکه نان هستند آقای صاحب جمع، چند هزار نفر متمول و ثروتمند وجود دارند که بهتر از هر میلیونر آمریکائی زندگی می‌کنند. (کشاورز صدر – چند هزار نفر نیستند کمتر هستند) شیرازه زندگی مردم به کلی از هم گسیخته طبقه متوسط که اساس هر جامعه غیر کمونیست امروزی را تشکیل می‌دهد در ایران به کلی نابود شده‌است و درمقابل ملیونها فقیر و لخت و گرسنه این چند هزار ثروتمند و متمول وجود دارد، این بدبختیها را نمی‌شود با بوق و کرنا، باسرور و تصنیف از میان برد، نمی‌شود باآهنگ مارش مردم را سیر کرد، با اعلامیه پرتشر و تهدید مردم به حبس و شکنجه نمی‌توان جلو بیکاری را گرفت، با سرنیزه و پلیس فقط برای مدت محدودی قدرت جلوگیری از نارضاتیها میسر خواهد بود. رفع این بدبختیها لیاقت لازم دارد، عرضه و اراده می‌خواهد جلب اطمینان و اعتماد مردم شرط اول آن است به آلودگی و مسخرگی با اعلامیه و حرف این دردها درمان نخواهد شد، من اعتقاد دارم که دستگاه پیرو پوسیده حاکمه فعلی ایران لیاقت نجات مملکت را از وضع کنونی ندارد و اگر مجال بیک دسته تازه نفس و سالم و صحیح‌العمل جوان ندهد و اگر در راه پیشرفت یک تحول اساسی ایجاد اشکال کند بدون تردید کمونیزم خواهد کرد. پس باید با صدای بلند گفت که نه تنهامسئول اوضاع فلاکت بار امروز مملکت هیئت حاکمه کنونی ایران است بلکه موجد و مسبب هر خطری که در آینده مملکت را تهدید نماید زمامداران فعلی مملکت خواهند بود در میدان پرخطر سیاست امروزی ایران و صحنه هرج ومرج و مغشوش اوضاع اجتماعی و اقتصادی این مملکت جزپهلوانان جوان و پرنفس کسی نمی‌تواند کاری از پیش برد. آقایان جلو پیشرفت جوانهای بااستعداد جوانهائی که از طبقه متوسط از توده مردم بیرون آمده‌اند و لیاقت همه کاری را دارند بازبگذارید استعداد آنها را نکشید آنها را مایوس نکنید زیرا اگر مایوس شدند این قوای فعال و جوان و تازه نفس به جبهه مخالف خواهند پیوست و ساعت سقوط مملکت را نزدیکتر خواهند نمود. بگذارید مردم متشکل شوند احزاب سیاسی پابگیرد مردم خودشان علاقمند به اصلاح امور و سرنوشت خویش شوند راه اصلاح و چاره دردها را خودشان پیدا کنند و مانند تمام ممالک جهان هر حزبی که توانست اعتماد اکثریت مردم را به خود جلب کند مسئولیت را بدست بگیرد و با یک برنامه مخصوص و معین شروع به اصلاحات کند تا هم مملکت از این فلاکت خلاص شود و هم حفره میان مردم و هیئت حاکمه پرشود و هم مشروطیت به معنای خودش در ایران مستقر گردد. اینکه زمزمه می‌شود که علاج بدبختیها تشکیل یک حکومت قوی و نیرومند است حرف بسیار صحیحی است ولی تصور می‌کنم در معنای قدرت و نیرومندی سوء تفاهمی حاصل شده باشد. امروز دیگر آن دولت را نیرومند نمی‌گویند که رئیس آن قدرت حبس و شکنجه و آزار مردم را داشته باشد دولت قوی دولتی نیست که سرنیزه را بی پروا به شکم مردم فرو کند، دولت قوی دولت تروریست و خونخوار و قلدر معنی نمی‌دهد بلکه دولت قوی دولتی است که متکی بیک اکثریت ثابت حزبی باشد و آن حزب هم حزب واقعی اکثریت مردم باشد. یک چنین دولتی دیگر برای اصلاح امور اقتصادی احتیاج به استقراض از جانب و دست گرفتن کاسه گدائی ندارد. این حکومت به کمک و بر اثر علاقه مندیمردم یکی پس از دیگری موانعی را برمی‌دارد، مشکلات خارجی را حل می‌کند، در مقابل اجانب فروتن و توسری خور نیست زیرا زور ملت پشت سر اوست. یک چنین دولتی قادر نیست فاصله‌های طبقاتی را از میان بردارد، عدالت اجتماعی را در کشور مستقر کند و یک ایران آزاد و نیرومند بسازد که هیچ نوع تهدید و افسانه‌ئی قادر به تزلزل کردن ارگان آن نباشد. تذکار این اصول کلی که بنظر من یگانه راه علاج کشور از بدبختی‌های کنونی است پیش از عنوان مخالفت من با دولت آقای ساعد لازم بود و با توجه به این اصول آسان تر می‌توانم مطالب خود را بگویم و تفهیم کنم. اما راجع به دولت آقای ساعد عرض می‌شود که یک عادتی دارد، خزیل عیار یکی از بزرگان و رجال متمدن اسلامی است در جواب هارون یک عبارتی دارد که خیلی عبارت رسائی است می‌گوید وقتی بود آنچه می‌کردند ریا می‌کردند و اکنون به آنچه نمی‌کنند اینهم برنامه‌است من نمی‌دانم چطور آدم می‌تواند یک چنین برنا مه‌ای بیاورد به مجلس آنهم بعد از ۱۷ ماه زمامداری، بعد از ۱۷ ماه اتومبیل سوارشدن و گردش کردن و حقوق گرفتن و تفریح کردن و هر کاغذی را پشت سر هم امضاء کردن بعد هم این برنامه را آوردن به مجلس و گفتن اینکه من تازه می‌خواهم شروع کنم این ۱۷ ماه آزمایش بود که ببینم حقوق خوب می‌توانم بگیرم، اتومبیل خوب می‌توانم سوار شوم، لقب نخست وزیری می‌توانم داشته باشم، حالا بعد از این مدت تصمیم گرفته‌ام یک کارهائی بکنم آن هم کارهائی که اصلا قدرتش را ندارم، آقای ساعد ۱۷ ماه است بایران حکومت می‌کنند. بنابراین ما با یک دولت نو و تازه‌ای که از امروز می‌خواهد امور را در دست بگیرد سروکار نداریم، دولتی از ما رای اعتماد می‌خواهد که یک سال و نیم و مخصوصاً چند ماه در غیاب مجلس شورای ملی زمامدار امور مملکت بوده‌است، خوب و بد خود را در این مدت نشان داده یا سستی و عجز خویش را به نحو احسن در معرض آزمایش و مطالعه افراد این مملکت گذاشته‌است پس وقتی ما می‌خواهیم راجع به دولت ایشان بحث کنیم از مواد برنامه یعنی الفاظ و کلماتی که ایشان برای پوشاندن معایب خود مورد استفاده قرارداده‌اند حرف می‌زنیم، این برنامه را شاید قدری هم مفصلتر جناب ایشان ۱۷ ماه پیشتر همین مجلس قرائت کردند و مجلس هم رای اعتماد داد و هیچ مانعی هم در کار ایشان نبود:

صبح بدبختانه یک تیری صدا کرد اعلیحضرت همایونی که بقاء و سلامت وجودشان بر تمام ایرانیها نعمتی است بحمدالله تیر تاثیری نکرد و خطر گذشت ولی آقای ساعد از این تیر بهره‌برداری کردند، این اکسیلواتاسیون از تیرخوردن شاه ایشان کردند آنرا بگیر، آن را به بند، آن را بزن، گفتیم آقااینها چکارکردند گفتند اینها همه شاه را تیر زدند، هر که صبح از خانه‌اش می‌آید بیرون این آقا می‌فرستاد او را می‌گرفتند و می‌گفتند که اینها همه ضارب اعلیحضرت همایونی هستند، اعلیحضرت تیر خوردند و خود بنده هم یک نطقی در این مجلس کردم بعد از این واقعه دعوت کردم اعلیحضرت شاه را که خودشان زمام امور را در دست بگیرند و یک تکان شدیدی به این مملکت بدهند، چون شاه برای خاطر آقایان تیرخورده بودند، خودش که شاه بود و کاری نداشت شاه را برای خاطر بنده و جنابعالی تیرش زدند، حق هم این بود که اعلیحضرت شاه بر سر کارها سوار بشوند و دست به یک اصلاحات اساسی و پردامنه و موثری بزنند ولی ایشان آمدند و افتادند جلو و گفتند ما هستیم، دولت ما هست، کارها را اداره می‌کنیم، اصلاحات شروع می‌شود روزنامه‌ها را دادند بستند و همه را خفه کردند مردم را گرفتند، گفتیم خوب حالا دیگر شروع کنید اصلاحات را حالا موقعش است بعد باز با یک اعلامیه دادند، اینجا هم سر آقایان را گرم کردند به موضوع انتخابات، باسواد رای بدهد، بیسواد رای بدهد ما هم حقیقت عصبانی شده بودیم خیال می‌کردیم موضوع حقیقت دارد، مبارزه‌ای در گرفته بود بین ما و دارو دسته جناب آقای سردار فاخر آنها می‌گفتند باسواد، ما می‌گفتیم بیسواد، می‌گفتیم همه ملت همه مردم، دوره تمام شد و گفتند انتخابات چیست حالا ببینم یک طوری می‌شود (خنده نمایندگان) به جای بحث در برنامه فعلی دولت ایشان آیا بهتر نیست که از آقای ساعد بپرسیم دراین مدت کدام قدم اصلاحی را در مملکت برداشته‌اید؟ کدامیک از مواد برنامه خودتان را اجرا کرده‌اید؟ کدام وعده شما درست بود که اکنون انتظاردارید مجلس قول شما را قبول کند؟ هنر شما در این مدت به جز تولید بیکاری شکستن چرخهای اقتصادی کشور، ایجاد قطحی و گرسنگی، خفه کردن آراء، عدم لیاقت در حفظ امنیت و مهمتر از همه نمایش افتضاح آور نفت چه بوده است؟ نسبت به حیات پادشاه مملکت در حکومت شما سوء قصد شد و شما که لیاقت حفظ نظم و جلوگیری از اینگونه حوادث را نداشتید و می‌بایست فوراً استعفاء می‌کردند از مخاطره حیاتی اعلیحضرت سوءاستفاده کردید و حفظ موقعیت خود را مستحکم نمودید کابینه انتخابات است، دولت انتخابات است، حالا ۱۵ تا انتخابات دیگر هم هست و من شنیده‌ام که گاهی بعضی از آقایان ذات مقدس شاه را به منظور اعمال اختیاراتی که ملت ایران به اعلیحضرت به منظور انحلال مجلسین داده مشوب کرده می‌گفتند که اینها را بریزیم دوربروند ما هستیم در صورتیکه اختیاراتی که به اعلیحضرت همایونی تفویض شده اختیاراتی است که فقط در موارد بسیار نادر و شاد بایستی از او استفاده شود، اشغال مملکتی، اعلان جنگی، یادداشت و التیماتومی، نه هر که دارد شمشیر حرب باید ساخت، نه هر که دارد پازهر زهر باید خورد، نه هر که هرچه توانست گفت باید گفت، نه هر که هرچه توانست کرد باید کرد، آقای ساعد اختیاراتی که شما دارید.(زنک رئیس)

رئیس ـ آقای آشتیانی زاده شعر آخرکه خواندید خودتان هم رعایت کنید در حرفهای خودتان (خنده نمایندگان)

آشتیانی زاده ـ یعنی میفرمائید حرف نزنم، هژیر را کشتند و از مرگ او دستگاه شما برای مستقر شدن خود سوءاستفاده کرد، یعنی حکومت نظامی را اعلام نمودید و دهانها را بستند و قلمها را شکستید هر خطری که پیش بیاید شما استفاده می‌کنید، اینها شانس است، اینها بخت است، اقبال است، (خنده نمایندگان) آقای ساعد مرد خوش اقبالی هستند خیلی اقبالشان بلند است حالا هم شاید یکی دوسال باشند هی مخالف اسم بنویسند که بیایند اینجا مخالفت کنند ولی بعد به شما ورقه سفید می‌دهند می‌آیند یک ساعت صحبت می‌کنند بعد آقا کمال آن حقه را می‌آورد توش رای بریزند باز در می‌آید ورقه سفید، ورقه سفید و می‌گویند این کار را عرض کردیم گفتند می‌شود آن یکی را هم فرمودند انجام می‌دهیم بعد هم با سلام و صلوات نخست وزیر هستند، بعد هم انتخابات پیش می‌آید حکومت شما هم که حکومت انتخابات الکسیون حکومت تخصصی در انتخابات (خنده نمایندگان) با همه این مکافات هرکه را نگاه کنید ناراضی است این حیف است که آدم باز با این وضعیت بیاید در مجلس و دولت معرفی کند، فرمول پیدا کند که اعلیحضرت حالا تشریف بردند صبرکنید تا تشریف بیاورند وقتیکه تشریف آوردند درستش می‌کنید چند تا وکیل را راضی می‌کنید بعدهم آقا تشریف دارند تا کی تا حضور حضرت حجت به قول خوانندتان خواستید با مفسدین مبارزه کنید، حزب توده را غیرقانونی اعلام گردید و تشکیلات علنی و ظاهری آنها را مبدل به سازمانهای مخفی نمودید، درصورتیکه پیش از این اقدام به کنترل اعمال آنها بسیار آسان بود چنانکه بارها اتفاق افتاد که وقتی روزنامه شان توقیف می‌شد دیگر فعالیت تبلیغاتی آنها محدود می‌گردید ولی امروز مرتباً روزنامه مردم منتشرمی‌شود، کتاب منتشر می‌کنند و تمام دستگاه شهربانی شما با همه فعالیتها موفق نشده‌است جلوگیری از انتشارات آنها بکنند (محمد علی مسعودی – صحیح است) حزب توده قوی تر شده برای اینکه شماها خیال می‌کردید زدید و بستید و تمام شد نه آقای قوی شده برای اینکه شما آقا هیچکاری را انجام نمی‌دهید اینها به مردم وعده می‌دهند که اگر آمدیم همچومی‌کنیم شعرهم برای مردم نمی‌خوانند (فقیه‌زاده – بولایات پرداخته‌اند شب روزنامه مردم می‌اندازند درخانه‌ها) این سوء سیاست و سوء تدبیر شما باعث شد که هم افراد این حزب عصبانی تر و جدی تر شوند و هم تشکیلات ایللگال و انقلابی بشود حالا اگر پس فردا آمدند و آقایان را آویزان کردند خوب جناب آقا، جناب اجل بودند ولی ما چه گناهی کرده‌ایم که آویزان بشویم (خنده نمایندگان) حقیقت گریه دارد. (امامی خوئی – شمانترسید شما را عفو می‌کنند) شاید من و شما را از راه دیگری عفو بفرمایند (امامی خوئی – اگرمسلمان باشند مارا نمی‌کشند) اشتباه شما در این بود که خیال می‌کردید اگر حزب توده غیرقانونی اعلام شود هیچکس در مملکت وجود نخواهد داشت که با اقدامات شما و با افتضاحات هیئت حاکمه ایران مخالفت کند. درصورتی که امروز به شما ثابت شده‌است که تمام مردم ایران از شما و دستگاه شما ناراضی هستند (صحیح است)و اگر حزب توده به صورت غیرقانونی هم فعالیت دارد فقط از همین عدم رضایت عمومی استفاده می‌کند، مردم ناراضی هستند وقتی هیچ کاری نکردید، وقتی همه اش وعده دادید و عمل نکردید هرکس بگوید اینطور می‌کنم بی فایده‌است تمام فتنه هائی که در ایران برخاسته از عدم لیاقت هیات حاکمه بوده‌است. آن کاری که دولت نمی‌توانسته بکند، مردی پیدا میشده و میگفته من می‌کنم مردم کم کم دنبالش می‌رفتند و کم کم دولت را ساقط میکرده‌است شما اصرار می‌کنید خوب است، انشاءالله خوب است، مامریضیم شما باید بمی‌رید یا اصلاحاتی بکنید که چند صباحی بمانند. زور که نمی‌شود که آدم خودش بداند و همه بدانند که از قامت هیئت دولت کاری ساخته نیست و هی بگوید انشاءالله درست می‌شود، انشاءالله درست می‌شود.

رئیس ـ آقای آشتیانی زاده این دفعه به شما تذکر می‌دهم بیانات خودتان را درست بفرمائید.

امینی ـ مقصودشان مردن سیاسی بوده‌است.

آشتیانی زاده ـ بله، مردن طبیعی که خیلس مشکل است (خنده نمایندگان)شما به جای اینکه رضایت مردم را فراهم کنید وسایل معیشت عمومی را تامین نمائید سعی کردید بازور سرنیزه با حکومت نظامی بافشار برافراد مختلف مردم عدم لیاقت خودتان را جبران کنید ننگین ترین مظالم استبدادی که در هیچ دوره‌ای سابقه نداشته‌است شما مرتکب شده‌اید شما از مردم سلب آزادی کردید هر کسیکه از حکومت فاسد شما رضایت نداشت با یک گزارش مجعول به او تهمت زده یا کنارش گذاشتید و بزندان انداختید (خسروقشقائی – بعضی را هم تبعید کرده‌اند) انتخابات دوره ۱۶ به وسیله مداخله مامورین دولت به صورت ننگین ترین انتخابات ایران در آمد. کارافتضاح انتخابات بواسطه مداخله دولت به جائی کشید که انجمن نظارت مجبور شد برخلاف قانون انتخابات تهران را ابطال کند اقدامات شما مسبب شده که برای منتخبین مجلس در هرشهری صدنفر مخالف بتراشند(صحیح است) هرجاکه انتخابات شده سی تا کاندید قبلاً‌بوده و ۴۵ نفر هم بعداً‌پیدا شده و به همه وعده داده‌اید که بله درست می‌کنیم اینها همه تشدید شده و مملکت را بهم زده‌است چندین صف مختلف در مقابل یکدیگر صف کشیدند برعلیه یکدیگر زد و خورد می‌کردند، انتخابات این دوره خراب تر از دوره گذشته بود، در دوره چهاردهم هم همینطورها بود بهتر نبود، ولی مبارزه در این دوره بیشتر شد ولی نمی‌دانم چه فکری ایشان داشته و روی چه اصلی این رویه را آغاز نموده که همه را راضی نگاهدارد می‌خواهید هم وجیه المله باشید و هم دیکتاتور. این عملی نیست یا…. بایدوجیه المله بود رفت نشست کناردعا خواند و خطبه خواند بمردم وعده روز قیامت داد یا اینکه دیکتاتور بود آمد سرکار و گرفت وزد و گفت همین است که هست هر که حرف بزند دهنش را خورد می‌کنم (صفائی شق ثالثی هم دارد و آن اینکه طبق قانون عمل کند)راجع به ایشان صحبت می‌کنم. شما کاری کردید که علیه مجلس شانزدهم پرونده بسازند. شما مردم را با مجلس طرف کردید زیرا می‌خواستید مجلس را ضعیف کنید و نقشه‌های شیطنت بازی که از مدتها پیش طرح شده‌است به موقع اجرا بگذارید. شما در این مدت هفده ماه حکومت خاکستری تیره رنک خود با سیل بیکاران و گرسنه‌های مملکت چه کرده‌اید کدام قدم اصلاحی را برداشتید. کدام سدرا ساختید. کدام کارخانه را دایر کردید. جز اینکه باظاهرسازی و مردم فریبی همواره صورت حق به جانب به خود داده و با مواعید پوچ و دروغ. دو کارخانه قند سازی که سه سال پیش خریداری شده هنوز نتوانسته‌اید به راه بیندازید؟ مردم را فریب دادند. سیاست اقتصادی شما که بر پایه اضمحلال بنیه مالی کشور است آنقدر به صادر کنندگان خارجی مجال داد که بازارهای ایران را پر از لباس کهنه و بادکنک و مسواک و اسباب بازی کنند تا از یکطرف سیل ثروت مملکت به طرف خارج جاری شود و از طرف دیگر کارخانه‌های نساجی ایران یکی پس ازدیگری تعطیل شوند. روابط خارجی مملکت مادرزمان تصدی شما به مراتب تیره تر از زمان پیش شده‌است. مذاکرات بازرگانی میان ایران و شوروی که با بوق و کرنا از طرف شما اعلام شد به کدام نتیجه رسید؟ روابط سیاسی ما با دولت شوروی چگونه است؟ ما می‌خواهیم در جوار کشور شوروی زندگی آرام داشته باشیم. همانطور که اعلیحضرت همایونی فرمودند هدف ما ایجاد حسن مناسبات با همسایگان ایران می‌باشد. شما کدام قدم مثبت را در این راه برداشتید؟ روابط ما با دولت انگلستان به هیچ وجه روشن نیست. موضوع نفت که یک امر تجارتی و ساده‌ایست شما به صورتی در آوردید که یک سوء تفاهم بزرگ میان ایران و انگلستان ایجاد گردید شما آنقدر بد بازی کردید و آنقدر سوء نیت و غرض از خودتان نشان دادید و طوری وانمود کردید که زیر فشار دولت انگلستان ناچار بر این اقدامات هستید که مردم ایران باانگلستان دشمنی پیدا کنند. شما کاری کردید که موضوع نفت پیراهن عثمان برای مشتریان بازار شهرت شود. طوری عمل کردید و به صورتی مجلس را در آخرین ساعات خود تحت فشار گذاشتید که تمام مردم ایران تصور کردند یک دسیسه خطرناکی از طرف یک دولت خارجی برای این کار شده‌است در صورتیکه بعداً‌عملاً معلوم شد. این هنرها مخصوص به خود شما و دولت ابد مدت شما بوده‌است که برای خوش رقصی و خوش خدمتی آن خیمه شب بازی را علم کردید زیرا بعد از معوق ماندن لایحه نفت نه آسمان خراب شد و نه سقفی فروریخت نه اعلان جنک دادند و مسلما ملت انگلیس استقامت مردم ایران را در حفظ حقوق خود بیشتر از شما میستاید. چنانکه جراید مهم انگلستان با صراحت هرچه تمام تر این مطالب ار نوشتند و ای کاش که شما به اندازه یک روزنامه انگلیسی دلتان به حال مملکت بیچاره و فقیر می‌سوخت. روابط ما با امریکا به صورت مضحک و عجیبی در آمده‌است. آقای ساعد که با آمریکا ئی‌های مقیم تهران خیلی دوست هستند از دوستی ایشان فقط این استفاده را کردند که کشور ما را مفت و مجانی تسلیم بلوک غربی کنند سایر افراد هیئت حاکمه هم در این چند سال باین کار کمک کرده‌اند از ترس چندتا مرغ شل، چندتا درخت انگور، خود را مفت به دامن امریکا انداختند در صورتیکه ایران از این اکازیون استفاده‌های عظیم ممکن بود ببرد. ابله که در چه افتد، گوید که بیگناهم پس نیست ای برادر، این ابلهی گناهش ما خودمان کردیم ودر عوض، تبسم مردمان سرمایه دار و راضی و خوشگذران تهران را تحویل گرفتند. با این هنرنمائی کاری کردند که در تاریخ سیاست ایران بیسابقه بود. تمام ممالک دنیا که امروزه جزء بلوک غربی هستند تا وقتی پول- وسائل کافی – اسلحه و مهمات نگرفتند یعنی لااقل قیمت خودشان را دریافت نداشتند اعلان دشمنی باجبهه ضدآمریکائی و اعلان همبستگی بابلوک غربی نکردند. چیز غریبی است که در مقابل خطرات مهمه‌ای که سیاست آقای ساعد و دولت ایشان متوجه مملکت ماکرده‌است ما فقط نطق و مقاله‌های جراید آمریکا را باید تحویل بگیریم. آقای ساعد: این سیل دلارهائیکه به ما وعده می‌دادید کجاست؟ این کمکهای مهمی که آمریکا برای آبادانی کشور ماکرده‌است کو؟ دویست و پنجاه ملیون دلار قرضه بانک بین المللی چه شد؟ آمریکا ملیاردها دلار به یونان و ترکیه کمک مالی و اقتصادی کرده‌است. برای هند و چین و اندونزی و کره جنوبی ملیاردها دلار کمک تخصیص داده‌است در صورتیکه هیچ یک از آنها همجوار و هم مرز شوروی نیستند. کدام ملت بدبخت و زمامدار بی خردی است که به عشق یار موهوم خود را به قهر چاه بیندازد تامار بگیرد؟ کدام دولت بی هنری است که مملکت را مفت و مجانی در مقابل سیل مخاطرات سیاسی و نظامی قراردهد. شما که لیاقت نداشتید لااقل برای سیرکردن شکم این گرسنه‌های بدبخت کمک از مملکتی بگیرید که ملیاردها دلار به ممالک دیگر کمک می‌دهد تاملحق به جبهه شوروی نشوند. چرا ایران را دست بسته مخاطرات کردید اگر خطری متوجه مملکت بدبخت مابشود چه جواب خواهید داد؟ این سیاست اگر مبنای اطاعت از اوامر بیگانگان نداشته باشد جزساده لوحی و بی مغزی چه نامی دارد؟

امریکائیها حتی حاضرنشدند چندصدتن گندمی که به ما می‌دهند هدیه کنند. تا دینار آخرپول آن را وصول کردند اسلحه هائی که به ما دادند از ما دلار گرفتند و در مقابل دوچین دوچین مستشاران امریکائی را با حقوق‌های کمرشکن استخدام می‌کنیم سه سال است که می‌گویند این مستشارها برای مطالعه خرابی اوضاع اقتصادی ایران می‌آیند و در نتیجه گزارشاتشان امریکا دست به جیب سخاوت خواهد کرد و ایران رشک بهشت برین خواهد شد. ولی ما در این مدت چیزی جزپرداخت حقوقهای هنگفت به آقایان مستشاران ندیده‌ایم. (یکی از نمایندگان – بعدازاین هم نخواهید دید) یعد از تمام این سروصداها. بعداز تمام تبلیغات دولت امریکا و بلندگوی ایرانی آنها تازه معلوم شده‌است که اگرکنکره امریکا تصویب کند به عنوان اصل چهارم برنامه ترومن مبلغی که در حدود یازده ملیون دلار است به ایران خواهند داد. آقا، مگرماگداهستیم؟مگرمامعطل یازده ملیون دلارهستیم که آمریکا صدقه به مابدهد؟ چرا لیاقت ندارید از سرمایه‌های موجود استفاده کنید؟ چرا جلوی گمرکات خودتان را سد نمی‌کنید تاده برابر این یازده ملیون دلار آشغال و کثافات امریکائی وارد بازارهای ایران نشود؟دردنیای امروز مردم با ده میلیون دلار برای بچه‌های خود عروسی می‌کنند. پس چرا چشم بسته ایران را براهی انداختند که با شکم گرسنه و بدن برهنه سیربلا و مدافع منافع صاحبان وال استریت بشود؟ این خداوندان دلار کدام کمک اقتصادی را به ما کردند؟ نفع این سیاست غلط در مقابل مخاطراتی که متقابلاً دارد برای ما چه بوده است؟ ممالکی مثل ایران و در موقعیتی نظیر موقعیت جغرافیائی ما محال است تا میلیاردها پول نگیرند خود را متمایل بسیاست امریکا نشان دهند. آنها معامله می‌کنند برای هر حکومت ۵۰ هزار دولار می‌گیرند شما از ترس چندتا درخت مملکت را مفت تسلیم کردید. اقلا از ترکیه سرمشق بگیرند. چهارصدمیلیون دلار تاکنون امریکائیها به ترکیه هدیه کرده‌اند. دولت ترک مفت و مجانی خود را به دامان آنها نینداخته‌است. و هرروز بهانه تازه‌ای برای دریافت کمک جدیدتر می‌آورد اثر توسعه سیاست آمریکا در ایران فقط تیره تر شدن روابط ایران و شوروی و خشم و کینه شدید زمامداران همسایه شمالی نسبت به ما شده‌است. اگردولت ساعد از هول حلیم خود را به دیک نیانداخته بود و سیاست یک طرفه را اعلام نمی‌کرد امروز آمریکائیکه به ما التماس می‌کردند که در مقابل تمایل سیاسی نسبت به آنها، به ما کمک‌های سرشار بکنند. من نمی‌دانم موفقیت این نیرنک خطرناک سیاسی را در ایران باید حمل بذکاوت و هوش و زبردستی سیاستمداران خارجی کرد یا ساده گی و بی مغزی سیاستمداران ما. این بیلان مختصر عملیات هفده ماهه زمامداری آقای ساعد بود که به عرض آقایان رساندم. خوب حالا میفرمائید باعلم و اطلاع از این افتضاحات و این خسارات‌های کمرشکنی که از لحاظ داخلی و خارجی دولت آقای ساعد به مملکت ما آورده‌است یکباردیگر کلید مملکت را به دست ایشان بسپاریم که خدمات ناقص خود را تمام کنند و فاتحه بی الحمد برای مملکت و ملت ایران بخوانند؟ آقای ساعد. اگر شما مرد لایق و هنرمندی هستید هنرنمائی‌های شما در این هفده ماه برای نسل فعلی مملکت کفایت می‌کند. سال‌های سال خواهد گذشت و ملت ایران موفق به جبران صدماتی که شما بر او وارد آورده‌اید نخواهد شد. آیا خجلت آور نیست کسی که مسبب این بدبختی‌ها بوده‌است در کمال جسارت ازنو داوطلب زمامداری شود؟ شما با کدام رو و با کدام اعتبار جرات می‌کنید تقاضای رای اعتماد نمائید؟ مگرماهیت شماوزراء شما در ظرف این چند روز عوض شده‌است مگر هفده ماه شما آقایان بدون مانع ورادع بدون وجود مجلس بدون بازخواست مصدر کارنبودید. چه هنری نشان دادید که به پاداش آن امروز تقاضا دارید آقائی و بزرگواری شما را تصدیق کنیم و زمام اختیار این ملت بدبخت را به دست شما بسپاریم. آقایان وزیرانی که جناب آقای ساعد به مجلس معرفی کرده‌اند به جزیکی دونفرشان سالهای سال است که در همین مشاغل مستقربوده‌اند اگرهنری داشتند که تاکنون بمنصه ظهوررسیده بود از این امامزاده هائی که خودکان ساخته‌ایم و ماهیت هرکدامشان را می‌دانیم چه معجزی می‌توان انتظار داشت؟ یوسف کنعان من، برده دل و جان من برده دل و جان من، یوسف کنعان کمن یک مثالی دارم لازم است به عرضتان برسانم. یکی از اهالی برلن خانه‌ای ساخت و خواست خانه خود را افتتاح کند دوستان خود را در خانه دعوت کرد و ناهاری ساخت و مهمانی کردا وخانه را افتتاح کردند و زینت تمام شد و هریک از رفقا و مهمانان اظهار نظری کردند ولی همه گفته بودند که این خانه دوعیب بزرگ دارد یکی اینکه مطبخش دود می‌دهد و دیگراینکه مبرزش بو می‌دهد هرکس اظهارنظری کرد یکی می‌گفت ستونش خراب است یکی می‌گفت معماری که در این قسمت متخصص است، درست می‌کند، مهمانی و شام تمام شد و رفتند سالی براین ماجرا گذشت. روزی دریکی از خیابانهای برلن صاحب خانه با یکی از مهمانان آنروز برخورد کرد، گفت احوال شماچطوراست گفت خوب هستم بعدگفت آن خانه تان وضعش عوض شد آن دو عیب مهم را رد کردید؟ گفت کدام دوعیب؟گفت آنکه مبرزش بومی‌داد و مطبخش دود می‌کرد. گفت یک کاری کردیم، خیلی چیزها می‌گفتند و متخصصین آمدند و یک چیزهائی گفتند و مطالعات زیادی هم شد و بالاخره خودمان یک «سلوسیونی» پیداکردیم، یک راه حلی پیدا کردیم، حالا آن کاری که در مبرز می‌کردیم در مطبخ می‌کنیم و آن کاری که در مطبخ می‌کردیم در مبرز می‌کنیم. هیئت حاکمه ایران هم همینطور است آن وزیر کشاورزی بود این وزیر کشور. بعد عوض می‌شود و کابینه همینطور سیر می‌کند و به جائی نمی‌رسد. همه آقایان می‌دانند که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی چه هنگام مسافرت امریکا و چه هنگام شرفیابی نمایندگان فرمودند که باید اراضی زراعتی ایران میان زارعین تقسیم شود:ملک مدنی اعلیحضرت همایونی خلاف شرح نمی‌توانند همچو حکمی بدهند. آقای آشتیانی زاده حق ندارید چنین صحبت هائی بکنید کسی نمی‌تواند توی این مملکت خلاف قانون شرح حرفی بزند)یا دولت آقای ساعد خود را منصوب از طرف اعلیحضرت همایونی می‌دانند یا نمی‌دانند. اگرمنصوب از طرف اعلیحضرت نیست مجلس هم که ایشان را انتخاب نکرده‌است پس چه مقامی ایشان را باین سمت معرفی نموده است؟ اگر دولت ایشان دولت اعلیحضرت همایونی است پس چرا نباید این نقطه نظر مهم شاه مملکت را ماده اول برنامه دولت قرار بدهد: چرا تقسیم اراضی میان زارعین نباید سرلوحه برنامه دولت باشد؟ (محمد علی مسعودی – منظورشان خالصجات بوده‌است خالصجات را اعلیحضرت فرموده‌اند و درست هم فرموده‌اند) آیا دولت آقای ساعد فرمایش اعلیحضرت را قبول ندارد و با آن مخالف است؟اگر اینطور است خوب است آقای ساعد تشریف بیاورند پشت تریبون مجلس و بگویند که امراعلیحضرت را قبول ندارند (همهمه نمایندگان – زنک رئیس) (یکی از نمایندگان – اعلیحضرت چنین چیزی نفرمودند) (فقیه زاده – الناس مسلطون علی اموالهم وانفسهم و تامل فی اموال) اگر اینطور نیست پس چرا این موضوع مهم رالابلای جملات بی معنی مخفی کرده‌اند و به صورت گنک و مبهمی در ضمن زوائد برنامه گنجانده‌اند: تقسیم اراضی زراعتی میان زارعین که صاحبان حقیقی املاک مزروعی هستند شرط و قید لازم ندارد تمام مملکت معتقد باین حقیقت هستند و شخص اول مملکت نیز صریحاً نظریه خویش را بیان داشته‌اند. اگر دولت راست می‌گوید باید به صورت یک ماده صریح و قطعی تقسیم اراضی را در صدر برنامه خود بگنجاند. ثانیاً‌برای عوام فریبی در قسمت اصلاحات کشاورزی و ملی متذکر شده‌است ((منع کشت تریاک و تبدیل زراعت آن به محصولات دیگر)) ائلا معلوم می‌شود که هنوز آقایان نمی‌دانند که تریاک را نمی‌کارند بلکه خشخاش است که کشت می‌کنند و تریاک شیره خشخاش می‌باشد.(خنده نمایندگان) ثانیاً این ماده از برنامه مشترک میان دولت آقای ساعد و تمام دولت‌های بعد از شهریور بوده‌است و یکسال خواستند آن را عملی کنند و سال بعد مجلس پانزدهم شدیداً اعتراض کرد. ولی مقصود من در اینجا مهم تر از این مطلب است. آقایان می‌دانند که دوماه پیش کنفراس بین المللی تریاک در شهر آنکارا تشکیل شد و آقای دکتر علی امینی هم نماینده ایران در آن کنفراس بودند. مقصود اساسی کنفرانس این بود که ایران کشت خشخاش را قدغن کند و امسال محصول تریاک بدست نیتید. این دعوائی است که از سال ۱۹۳۰ تاکنون دولت ایران با کمسیونهای بین المللی دارد و همیشه ایران متعذر شده‌است که موقوف کردن محصول تریاک و کشت خشخاش یک مرتبه برای ما عملی نیست زیرا خسارت هنگفتی از این راه بکشود وارد می‌شود. در کنفرانس آنکارا دعوای دولت ایران و اعتراض سایرین برسر همین مسئله بود. بالاخره آقای دکتر امینی لیاقت به خرج داد و براساس مساعی ایشان که آقای انتظام هم از سازمان ملل متحد تائید کرده بودند کمیسیون بین المللی تریاک قبول کرد که ایران در مدت ده سال سهمیه معینی از تریاک داشته باشد و بعد از ده سال کشت خشخاش را ممنوع کند و قرار بر این شد که ایران در این مدت سالیانه یازده هزار هکتار اراضی تحت کنترل دولت را محدود به کشت خشخاش کند و محصول سالیانه تریاک ایران که به موجب این حساب یکصد و پنجاه تن خواهد بود به بازارهای دنیا صادر نماید. به موجب محاسبه یکی از مامورین عالی رتبه وزارت دارائی قیمت یکصد و پنجاه تن تریاک صادراتی ما با نرخ بین المللی در سال متجاوز ازسه ملیون دلار می‌شود. سهمیه ایران به میزان فوق هنوز قطعی نشده و قراراست در کنفراس آینده که ماه آوریل در نیویورک تشکیل می‌شود تکلیف ایران را روشن کنند. در موقعی که این مذاکرات در جریان است ناگهان ضمن برنامه دولت آقای ساعد یعنی همان دولتی که به نماینده خود دستور داده‌است سهمیه کافی برای ایران تدارک کند موضوع (منع کشت تریاک)باصطلاح اقای ساعد سبز می‌شود؟ از یک طرف نماینده ایران اینجور حرف می‌زند، از یک طرف دولت خودش اینطور عنوان می‌کند. اگر بگوید که دولت نفهمیده که معقول نیست پس باید بگوید دولت فهمیده و حرف خود را پس گرفته‌است. من کار ندارم که ممنوعیت کشت خشخاش خوب است یا بد است. مسلما هر آدم اصلاح‌طلبی می‌خواهد این سم مهلک از میان مردم ما رخت بر بندد ولی اگر دولت یک چنین معتعقدی دارد چرا در یک کنفرانس بین‌المللی دست و پا می‌کند که کشت این محصول در ایران مجاز باشد زیرا در غیر این صورت سالی ۳ ملیون دلار به ما خسارت وارد خواهد آمد. از تذکر این نکته می‌خواهم آقایان را توجه بدهم که یا دولت عوام فریبی می‌کند و برخلاف نیات خود عمل می‌نماید و یا آنقدر دستگاه دولت مغشوش است که کارهای او ابداً ارتباطی با هم ندارند. ببینید چه افتضاحاتی بر اثر این گونه سهل انگاری‌ها در موسسات بین‌المللی برای مملکت فراهم می‌شود. در برنامه دولت فصلی راجع باصلاحات دادگستری وتامین قضایی مردم ملاحظه می‌شود بسیار اسباب تعجب من است که چطور دولت آقای ساعد که قهرمان قانون کشی وحق کشی است چنین ادعایی دارد. در مدت چند ماه اخیر چقدر از مردم منورالفکر این مملکت را بجرم مخالفت با دولت دستگیر کرده و زندانی و یا نفی بلد نموده‌اند؟ امنیت قضایی چطور در مملکتی پیدا می‌شود که هر کس مخالف منویات دولت حرف بزند یا چیز بنویسد فوراً به گوشه زندان کشیده می‌شود و بدون رعایت قانون با او معامله می‌کنند. توقیف وتبعید دکتر مصدق حائری زاده مکی آزاد بجرم آنکه چرا مردم بر خلاف میل دولت به آنها رای داده‌اند دلیل بارز برای اثبات این مدعی است. چیز غریبی است این را ما ندیدیم که یک دولتی اعلام بکند که انتخابات آزاداست مرکز و مغز مملکت هم هست ولی چون تو و او طرفدار من نیستند با نیات من موافق نیستند یک بهانه‌ای پیدا می‌کنم همه شما را حبس می‌کنم و باز هم نتوانند این کار را به پایان برسانند باز هم نتوانند این کار را به آخر برسانند جناب آقای ساعد شما چرا حائری‌زاده رفت هژیر را کشت قاتل هژیر را که گرفتند قاتل مرحوم هژیر راگرفتند و قاتل هم اعتراف کرد که من این مرد را کشتم، من قاتلم مصدق‌السلطنه را از کجا پیدا کردید به او چه ربطی داشت برای اینکه وکیل اول تهران است بنده دو سال و سه سال است که آقای دکتر مصدق را رویت نکرده‌ام ولی می‌ترسم یک روز بنده را هم بگیرند اینکه نمی‌شود با این ترتیب، هیچکس، هیچ اصول و ترتیبی در امورش جاری نباشد سنگ روی سنگ نمی‌ایستد هرکس خواست هر کاری بکند، هر کس استقامت کرداو را می‌گیرند شکنجه می‌کنند زور بهش می‌گویند حبسش می‌کنند این نمی‌شود آقااین ترتیب حکومت مشروطه نیست این حکومت حبشه‌است حکومت حبشه هم اینطور نیست این آرائی که مردم تهران به وکلای اقلیت دادند برعلیه دولت شما است برله آنها نیست علیرغم نفت دولت شما مردم تهران این رجال را انتخاب کردند اینها رای عدم اعتماد شمااست اگر مجلس ایران حقیقتاً بخواهد مطابق میل مردم رفتار کند وکلای ملت باید به شما در اولین مرتبه رای کبود بدهند و شما را برای خاطر مردم از پست خود برانند (اسلامی – صحیح است) دو مرتبه انتخابات کردند مخالف نمره ۱ شد اول، مخالف نمره ۲ شد دوم، مخالف نمره ۳ شد سوم، این آراء را که به آنها ندادند برعلیه دولت شما دادند اگر بنده هم مخالف شما بودم بنده هم وکیل مردم تهران بودم بنده حماقت کردم که موافق دولت شما شدم (‍صحیح است- این حرفتان صحیح است) و همه آقایان هم همینطور (خنده نمایندگان) در آن روزهای که اینجا گرسنه‌ها را سوق داده بودند به این طرف عده کثیری از مردم آذربایجان و بلاد اطراف تبریز با یک وضع خیلی اسف‌انگیزی بیرون مجلس تجمع کرده بودند بنده می‌آمدم به طرف مجلس نزدیک میدان مجلس با یک عده کثیری زن و بچه‌ای برخوردم جلو بنده را گرفتند گفتند آقا شماوکیلید گفتم بلی بعد معلوم شد که اینها خانواده و کسان محکومین حزب توده هستند، گفتند شوهر و برادر و پسر مارا دستبند زدند و تبعید کردند گفتم اینها که محکوم به حبس شدند گفتند خیر یک دفعه تبعید کردند و ما لخت و گرسنه مانده‌ایم دستمان به دامن شما بنده قول دادم که اینجا حرف بزنم راجع به این موضوع و اگر هر مسلک و هر دسته‌ای شدیدتر ازحزب توده هم بود بنده اینجا عنوان می‌کردم برای اینکه قانون باید در مملکت محترم باشد. من در اساس مطلب حرفی ندارم ولی تذکر یک نکته را از نظر حفظ قانون و مشروطیت لازم می‌دانم به موجب اصل دوازدهم متمم قانون اساسی (حکم و اجرای هیچ مجازاتی نمی‌شود مگر به موجب قانون) ماده هشتم قانون مجازات عمومی جناب آقای دکتر سجادی چنین می‌گوید: مجازات جنایت از قرار زیر است:

۱ - اعدام
۲ - حبس موبد با اعمال شاقه
۳ - حبس موقت با اعمال شاقه
۴ - حبس مجرد
۵ - تبعید. به موجب قانون اساسی و قانون جزا، (تبعید) خود یکی از انواع مجازات است.

بر فرض که مسئولین حذب توده از نظر محکمه نظامی جنایت کار تشخیص داده شده‌اند. همان محکمه نظامی آنها را محکوم به حبس موقت کرده‌است یعنی در حکم محکمه فقط یک نوع مجازات قید شده‌است. چرادولت و شهربانی برخلاف نص صریح قانون و برخلاف حکم محکمه صالحه این اشخاص را از تهران به نقاط دیگر تبعید کرده‌اند؟ (عبدالصاحب صفائی – تبعید نیست تغییر زندان است) شما که از توده‌ای بودن استعفا داده‌اید این حرفها را چرا می‌زنید این حرفها را باید زد این ترس و خوف و وحشت اسباب زحمت مردم این مملکت شده اگر سئوال لازم است باید سئوال کرد اگر استیضاح می‌خواهد باید استیضاح کرد؟ چرا امامزاده می‌سازید؟ شاه با آنتریک و تملق نمی‌ماند بقای شاه بقای ملت ایران است شاه راضی نیست که یکی از پائین‌ترین طبقات مردم و از افراد پست مردم از روی بی قانونی مورد ظلم و جور واقع شوند بنده اطمینان می‌دهم این شاه رئوف است اگر مهربان نبود که لاغر نمی‌شد چطور شده آقای ساعد روز به روز چاق می‌شوند شاه روز به روز لاغر (خنده نمایندگان) امان از دست متملق، امان از دست چاپلوس شما بردارید بخوانید تاریخ خودمان را بخوانید من نمی‌دانم آقای ساعد خوانده‌اند پست‌های سیاسی که ایشان داشته‌اند باید لااقل تاریخ ملت خودش را بداند. در دوره ساسانیان از دست این متملق‌ها این صداهای آمین آنهایی که می‌گویند قربان چاکرم و این کار را درست می‌کنیم این اشخاص مفسدند این الفاظ مبتلا به مملکت بود آمدند بالاخره دستگاه و دهلیز را از بین بردند که سلاطین ساسانی و حکام می‌نشستند اصلاً نه دستگاه بود، نه دهلیز، نه برده، نه برده دار، شاه می‌آمد در بیابان در صحرا روی سبزه می‌نشست و منادی ندا می‌داد هر کس نسبت به شاه حرفی دارد برود بگوید این مال ۱۵۰۰ سال پیش (صفائی – در آن موقع شاه مسئول بود ولی مسئول نباشد که این طور نیست) حالا نمی‌دانم چه حسابی است شاه وقتی به او نزدیک می‌شویم می‌بینیم فوق‌العاده مرد نیکی است، یکی از مردان نیک مملکت است ولی تمام کارها را دولت می‌اندازد بر روی شانه شاه خودشان را کنار می‌گذارند شاه را می‌گذارند جلو، من به دولت می‌گویم این تفسیر نباید بشود من اتاک به هیئت حاکمه می‌کنم هیات حاکمه مقصر است شاه تقصیر ندارد اگر دو سال دیگر همینجور بود شاه تقصیر دارد اگر دو سال دیگر هم بازآمدیم پشت این تریبون یا یک جهنم دره دیگری دیدیم باز وضعیت از این بدتر است آن روز شاه هم تقصیر دارد ولی امروز شاه تقصیر ندارد همان محکمه نظامی آنها را محکوم به حبس موقت کرده‌است یعنی در حکم محکمه فقط یک نوع مجازات ذکر شده‌است چرا دولت و شهربانی بر خلاف نص صریح قانون برخلاف حکم محکمه این اشخاص را از تهران به خارج تبعید کرده‌اند چرا با این کارها وسیله به دست مردم می‌دهد که همه را شریک کنند و قیافه مظلومشان را بهتر و محق‌تر جلو داده چرا می‌خواهد باز یک عده امامزاده بسازید اینها که در تهران حبس هشتند شما که با اینهمه تراق و ترم بااینهمه دبدبه و طنطنه نمی‌توانید ۵۰ نفر را در زندان نگاهدارید چه دولتی هستید، در محبس چند سرباز و مسلسل بگذارید اگرلیاقت نداشته باشید که ۵۰ نفر را در حبس نگهدارید چطور می‌خواهید در این مملکت حکومت کنید چیز غریبی است در مجلس فرانسه ژول موک یک نطقی کرد گفت تنها علاج دفع و ردیشه کن کردن کمونیزم اصلاحات است غیرممکن است که یک زخمی که دارید این را با چاقو درست کنید پوستش را بکنید بگذارید کنار بدتر می‌شود و انفکسیون می‌شود و منجر بفوت شما می‌شود باید دید علاج چیست، رژیم باید گرفت این اقدامات دولت فقط موجب تحریک مردم می‌شود از این اقدامات هیچ نتیجه‌ای مسلماً عاید دولت نخواهد شد ولی ضرر آن مسلما بردوش مملکت خواهد افتاد با همه این‌ها در برنامه دولت هست که دولت قصددارد از عملیات مخالف مصالح کشور جلوگیری کند این از آن مواد کش‌دار است آقای ساعد شما می‌گوئید یا یکی از وزرای دیگر چون من همیشه دولت‌های ضعیف دیده‌ام من همیشه طرف خطابم رئیس دولت است اگر بنا بشود به کسان دیگر آتاک کنم من برئیس دولت آتاک می‌کنم بنده از این به بعد اگر دولتی نمی‌دانم چند سال دیگر از عمر من باقی است اگر دولتی بخواهد مدعی اداره این مملکت بشود بنده همه را از چشم رئیس دولت می‌بینم باید رئیس دولت وزرای خودش را خوب انتخاب کند باید «هموژنیته» و همجنسی بین آنها باشد والا هیچ فایده‌ای ندارد یک وزیری ممکن است خیلی خوب باشد و دیگری هم ممکن است خیلی بد باشد این در اجتماعات خودمانی خیلی خیلی مرسوم است گویا مقصود نویسندگان برنامه از تبلیغات مخالف مصالح کشور تبلیغات کمونیستی باشد والا از صبح تا غروب از طرف خود دولت هزارها تبلیغ ضد مملکتی به عمل می‌آید و اغلب بدون مجازات می‌ماند چنانچه چند روز پیش اداره مالیات بردرآمد اشخاصی را مجهول‌المکان اعلام کرده بود که درصدر آنها آقای دکتر مشرف نفیسی، آقای امیر همایون، آقای نیکپور، آقای نمازی الی آخر و اگر دولت بخواهد که باکمونیزم مبارزه کند مسلمادولت ایران مبتکر و مجتهد این فن نیست.

رئیس ـ هت دقیقه دیگر آقای آشتیانی زاده از وقت بیشتر نمانده.

آشتیانی‌زاده – این حرفها هم که زده می‌شود ۴ دقیقه می‌گذرد. پس از دیگران تقلید می‌کند. ببینیم کدامیک از دولت‌های جهان که یکی از کارهایشان مبارزه با کمونیزم است. مبارزه را فقط با سرنیزه – حبس – تبعید – توپ و تشر انجام داده‌اند که سرمشق آقایان قرار گرفته است؟ چند روز پیش نتیجه انتخابات انگلستان اعلام شد و برای اولین بار پس از سی سال حزب کمونیست شکست خورد یعنی در انگلستان حتی یک نماینده هم به مجلس نفرستاد. در صورتی که همه می‌دانیم کمونیستها مانند سایرین در آن کشور از تمام وسائل مشروع بهره مند بودند و مبارزه انتخاباتی هم کردند. حتی یکصد نفر کاندیدا معرفی نمودند و دولت انگلستان هم برای جلوگیری از موفقیت آنها نه سر نیزه به کار برد نه کسی را کشت. نه کسی را تبعید کرد. زیرا انگلیسها بر خلاف ما یا برای مواجهه با یک سیل عظیم بی‌خردانه در مسیر آن و بر خلاف آن جهت حرکت نمی‌کنند بلکه همراه جریان وارد می‌شوند و کم کم از میان آب می‌گذرند و بطرف دیگر رودخانه می‌رسند هنوز جنگ تمام نشده بود که انتخابات مجلس انگلستان شروع شد و حزب کارگر پیروز شد. توده ملت انگلستان احتیاج مبرمی بخ یک تعدیل ثروت عمو می‌داشت. با آنکه چرچیل فاتح جنگ. موجب افتخارمملکت خود بود ولی ملت انگلستان حساب افتخارات او را با حساب زندگی خود مخلوط نکرد. حزب کارگر پیروزشد و برنامه سوسیالیستی خود را اعلام کرد و اجراءنمود بعضی از صنایع سنگین ملی شدند. بیمه اجتماعی عملی شد، جیره بندی شدید هرگونه اختلاف زندگی را از میان برد. فاصله طبقاتی تا حدود زیادی معلوم شد. مالیات سنگین بردرآمدهای زیاد، تعدیل و توزیع ثروت را عملی نمود و یک زندگی مرفه و آسوده برای توده مردم فراهم آورد. کمونیستها پیش از حکومت کارگرها و در جریان حکومت آنها مردم را بر ضد سرمایه‌داری بر خلاف اختلاف طبقاتی تحریک می‌کردند آنها را وعده می‌دادند که حقوق کارگران محفوظ خواهد ماند، بیمه اجتماعی عملی خواهد شد و …. و بسیاری کارهای دیگر که البته آقایان می‌دانند. مردم انگلیس وقتی دیدند که حکومت کارگر همان مقاصد را عملی کرده‌است دنبال کمونیستها نرفتند و کار بجائی رسید که حزب کمونیست در انتخابات این مرتبه سخت شکست خورد. در صورتیکه اگر خداوند عالم یک ذره از اندازه شعور زمامداران ما را در مغز اتلی و موریسن و استافرد کریپس تزریق کرده بود و به جای تهیه وسایل زندگی مردم و جلوگیری از اختلاف طبقاتی و تعدیل ثروت فقط به غیر قانونی اعلام کردن حزب کمونیست و حبس و تبعید و اعدام سران آنها متوسل می‌شدند امروز حزب کمونیست لااقل نصف کرسی‌های پارلمان را به دست می‌آورد. اگر زمامداران ما و دولت آقای ساعد می‌خواهند با کمونیزم مبارزه کنند چه راه بهتری از تهیه وسایل آسایش مردم و تعدیل ثروت و از میان بردن اختلافات طبقاتی در نظر دارند؟ اگر تصور کرده‌اند که مردم گرسنه و برهنه را موعظه پدرانه آقای ساعد هدایت می‌کند و وقتی یک سلک قوی و جالب توجه برای گرسنه‌ها آنها را دعوت به اتحاد و انقلاب کرد برهنه‌های ایران به خاطر گل روی آقای ساعد پشت چشم نازک از میدان به در نخواهد شد و اگر تصور کنند که آنها را با شلاق میترسانند تصور بسیار باطل و سفیهانه‌ای خواهد بود. شما که حزب توده را بستید. شما که هرکس حرف بزند داغ کمونیستی بر پشت او می‌زنید و هر کس طرفداری از گرسنه‌ها کرد او را بلشویک می‌خوانید چرا پس قدمی برای رفاه مردم بر نمی‌دارید تا با آنها بفهمانید که ما در فکر شما هستیم و کمونیست‌ها دشمن شما هستند. اگر تاثیر اقدامات شدید و سفیهانه خود را نمی‌توانند حدس بزنید اقلا از معلمهای خود بپرسید که این خشونتها تا چه اندازه در توطئه کمونیزم موثراست. شما خودتان بزرگترین مبلغ کمونیزم هستید. شما عملا بر مردم یاد می‌دهید که دولت و دستگاه حاکمه هیچگونه پشت وپناهی برای آنها نیستند. شما بیکار را کتک می‌زنید. گرسنه را فحش می‌دهید. رعیت‌های آواره را حبس می‌کنید و لقب شریر به آنها اعطاء میفرمائید و بعد هم می‌گوئید که چشمت کور باید وطن پرست باشی. کدام وطن را دهاتی گرسنه دربدری که تیفوس طفلش را کشته. / گرسنگی زنش را نفله کرده و درد و گرسنگی خودش را به صورت اسکلت در آورده بپرستد؟ وطنی که هر چه درد و غم دارد به سر آن بیچاره می‌خورد کچلی، تراخم، حصبه، تیفوس، سل، گرسنگی و برهنگی، سرمای کشنده و گرمای مرگبار آن سهم رعیت و فعله‌است. باغ و پارک و اتومبیل. زن و بچه تربیت شده. آب جوشانده، بهترین لذایذ آن سهم یک عده ده هزار نفری است.

- موقع دستور جلسه بعد

ویرایش

۶ - موقع دستور جلسه بعد – ختم جلسه

رئیس – آقای آشتیانی زاده تمام شده‌است برای جلسه آینده یک پیشنهادی شده‌است که به طور فوق العاده فردا جلسه باشد

ارباب – اجازه بفرمائید بنده یک توضیحی بدهم یک پیشنهادی داده بودند که جلسه پنجشنبه باشد بنده هم پیشنهاد دادم دوشنبه از لحاظ اینکه اسم نویسی کرده‌اند در برنامه دولت صحبت کنند دولت هم تکلیفش باید معلوم شود چنانچه جلسه به روز سه شنبه قاعدتا موکول بشود و به پنجشنبه موکول نشود بنده پس می‌گیرم

رئیس ـ آقای کشاورز صدر –

کشاورز صدر ـ ما در مجلس شورای ملی و در مجلس سنا یک قراری گذاشتیم که روزهای معینی مجلس شورای ملی و روزهای معینی مجلس سنا باشد آقای ارباب خیلی مرتب باشیم سروقت خودمان روزهای یکشنبه و سه شنبه و پنجشنبه بیائیم.

ارباب ـ بنده پس می‌گیرم اگر سه شنبه باشد

رئیس ـ یک پیشنهادی هم رسیده‌است که پنجشنبه باشد آقای دهقان

دهقان ـ بنده پیشنهاد کردم پنجشنبه باشد برای اینکه کارهای داخلی مجلس و تهیه صورت مذاکرات مجلس و کارهای کمیسیون‌ها مستلزم وقت است و نمی‌شود سه شنبه باشد از این لحاظ بنده پیشنهاد کردم پنجشنبه باشد

ارباب ـ بنده مخالفم.

رئیس ـ آقای ارباب

ارباب – بنده اصولا با این سیره که اول مجلس ما دفع الوقت بکنیم و بکارها نپردازیم موافق نیستم (صحیح است) فعالیت را باید از اول مجلس نشان بدهیم که مجلس کارش بجائی نکشد که بگویند کار نمی‌کند بنابراین تقاضا می‌کنم همان سه شنبه را مقرر بفرمائید.

رئیس ـ جلسه آینده سه شنبه صورت جلسه را هم سعی می‌کنیم حاضر شود (یکساعت بعدازظهر جلسه ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی – رضا حکمت