مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۸


روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ اسفند ۱۳۲۸ نشست ۸

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۴۸۲

مدیر سیدمحمد هاشمی

شنبه ۲۷ اسفند ماه ۱۳۲۸

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۸

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۸

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه بیست و یکم اسفندماه ۱۳۲۸

فهرست مطالب:

  1. تصویب صورت مجلس
  2. قرائت نامه تودیع مقام ریاست
  3. اعلام نتیجه آراء کمیسیونها
  4. تصویب یک فقره اعتبارنامه
  5. نطق قبل از دستور آقایان: دکتر جلالی – تیمورتاش – اردلان- ابریشم کار
  6. بقیه مذاکره در برنامه دولت
  7. تقدیم بودجه ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی
  8. بقیه مذاکره در برنامه دولت
  9. موقع و دستور جلسه آینده – ختم جلسه

مجلس ساعت نه و چهل دقیقه صبح به ریاست آقای دکتر معظمی (نایب رئیس)تشکیل گردید.

به هیچ وجه نمی‌تواند جز آن نظارت قانونی که دارد برای حسن جریان کار، مداخله‌ای داشته باشد و اگر در آنجا تذکری دادم برای این بود که دولت این نظارت خودش را خوب بود اعمال می‌کرد تا صندوق لواسانات به این صورت کثیف در نمی‌آمد و نظر دیگری نداشتم حالا هم باید انجمن اظهار نظر کند و مجلس روش قضاوت کند.

- قرائت نامه تودیع مقام ریاست

ویرایش

۲ - قرائت نامه تودیع مقام ریاست نایب رئیس – تذکر راجع به صورت جلسه در صورتی است که یک اشتباهی باشد والا به عنوان اعتراض به صورت جلسه نمی‌شود نطق دیگری کرد (صحیح است) نامه‌ای از آقای رئیس مجلس که در فرودگاه لطف کرده‌اند به عرض آقایان می‌رسد (به شرح زیر قرائت شد) بیست و یکم اسفند ماه ۱۳۲۸-مجلس مقدس شورای ملی، چون در نتیجه شدت کسالت به حکم ضرورت و به موجب تجویز پزشکان مسافرت ناگهانی برای معالجه پیش آمد با استفاده از تعطیل ۲۵ روز مجلس شورای ملی بارو پا عزیمت می‌نمایم و متاسفانه میسرنشد با فرد فرد آقایان همکاران عزیز تودیع کنم، لذا بدینوسیله تودیع نموده و از صمیم قلب توفیق آقایان نمایندگان محترم را در راه انجام وظایف ملی از خداوند مسئلت می‌نمایم. رضا حکمت

- اعلام نتیجه آراء کمیسیونها

ویرایش

۳ - اعلام نتیجه آراء کمیسیونها

نایب رئیس – گزارشی راجع به بقیه کمیسیونها رسیده که به عرض مجلس می‌رسد. اردلان ـ قبل از دستور بنده اجازه خواسته بودم.(گزارش کمیسیونها به شرح ذیل قرائت شد)

ریاست محترم مجلس شورای ملی، نظارت استخراج آراء کمیسیونها پارلمانی در جلسه ۲۸/۱۲/۱۷ کمیسیونهای امور خارجه، فرهنگ، کشور، کشاورزی را استخراج و قرائت نموده اینک نتیجه آن را به عرض می‌رساند.

کمیسیون امور خارجه حائزین اکثریت – آقایان: تیمورتاش - ناصرذوالفقاری – اعظم زنگنه – اقبال – رفیع – عامری – دکتر سیدامامی – مخبرفرهمند – ملک مدنی – شکرائی – ابتهاج - حسن اکبر - دکتر طاهری – دکتر هدایتی – حاذقی – خسرو قشقائی – موقر - حکیمی.

کمیسیون فرهنگ حائزین اکثریت – آقایان: صدرزاده – دکتر کاسمی – گنابادی – حاذقی – دکتر معظمی – دکتر سیدامامی – محسن طاهری – دکتر علوی – دکتر نبوی – صفوی – ناظرزاده – ثقه الاسلامی – دکتر مجتهدی – سلطان العلماء – رضوی شیرازی – خاکباز – فرهودی – حکیمی.

کمیسیون کشور حائزین اکثریت – آقایان: قاسم فولادوند – محمد ذوالفقاری – مرتضی حکمت - قبادیان – ابتهاج – مسعودی – دکتر نبوی – دولتشاهی – ثقه الاسلامی- عرب شیبانی – ناظرزاده – ملک مدنی – رضوی شیرازی – دکتر کیان – قرشی – شوشتری – سرتیب‌زاده – محمود محمودی.

کمیسیون کشاورزی حائزین اکثریت – آقایان: ظفری – برومند – خاکباز – تولیت – محسن طاهری – فقیه‌زاده – گودرزی – غضنفری – خسرو قشقائی – قهرمان – قرشی – مرتضی حکمت – ابریشم کار – حمیدیه – امیری – قراگوزلو - محمود محمودی – کوراغلی – گرگانی.

قبادیان – بنده اعتراض به صورت جلسه داشتم.

رئیس – بفرمائید.

قبادیان – عرض کنم در کمیسیون نظام در غیبت بنده آقایان رای گرفته بودند در صورتی که کمیسیون بودجه تشکیل شده بود و بنده هم چون عضو آن کمیسیون بودم منتظر استخراج آراء آن کمیسیون بودم باده نفر آقایان منتظر ۸ نفر دیگر از آقایان نمایندگان که در خارج بودند نشده و بر خلاف مقررات مجلس رای گرفته بودند در صورتی که از این اطاق به آن اطاق بنده را کسی خبر نکرد خواستم اعتراضم را به کمیسیون و طرز عمل کمیسیون بکنم

- تصویب یک فقره اعتبارنامه

ویرایش

۴ - تصویب یک فقره اعتبارنامه

نایب رئیس –در صورتی که اعتراضی وارد باشد به عرض مجلس می‌رسد گزارشی راجع به انتخابات مشگین شهر است که بوسیله مخبر کمیسیون قرائت می‌شود. آقای دکتر نبوی مخبر شعبه. بفرمائید (اعتبارنامه آقای ابوالحسن حکیمی) (شرح ذیل قرائت شد) پرونده انتخاباتی خیاو (مشگین شهر) حاکیست که در تاریخ ۱۳۲۸/۱۰/۱۵ از طرف فرماندار جهت تشکیل انجمن مرکزی نظارت انتخابات از طبقات ششگانه دعوت به عمل آمده و پس از تعیین اعضاء اصلی و علی البدل و تشکیل شعب فرعی و انتشارآگهی در کلیه حوزه‌ها از تاریخ ۲۲ دیماه تا تاریخ ۲۶ دی اقدام به توزیع تعرفه و اخذ رای شده پس از استخراج و قرائت آراء، آقای ابوالحسن حکیمی باکثریت ۶۴۶۲ رای از مجموع ۶۵۵۰ رای ماخوذه به نمایندگی از حوزه انتخابیه خیاو انتخاب و چون در مدت مقرر شکایتی به انجمن واصل نگردیده بود در تاریخ ۱۶ بهمن ماه ۲۸ اعتبارنامه بنام ایشان صادر شده‌است. شعبه اول پس از رسیدگی به پرونده مزبور و عدم وصول شکایت در موعد مقرر صحت انتخابات خیاو و نمایندگی آقای ابوالحسن حکیمی را تایید و اینک گزارش آن تقدیم مجلس شورای ملی می‌گردد.

نایب رئیس – اعتراض آقای قبادیان وارد نبود برای اینکه تعداد اعضاء کمیسیون نظام ۱۲ نفر است و ۱۰ نفر از ۱۲ نفر حاضر بودند (صحیح است)

- نطق قبل از دستور آقایان: دکتر جلالی – تیمور تاش – اردلان – ابریشم کار

ویرایش

۵ - نطق قبل از دستور آقایان: دکتر جلالی – تیمور تاش – اردلان – ابریشم کار

نایب رئیس – چند نفر از آقایان اجازه نطق قبل از دستور خواسته‌اند دستور جلسه هم برنامه دولت است با اینکه وقت تشکیل جلسه قبلا به اطلاع دولت رسیده‌است معهذا حضور ندارند و باید در آتیه رعایت کنند که سروقت حاضر باشند (صحیح است) آقای دکتر جلالی بفرمائید.

دکتر جلالی – بنده وقتی صورت جلسه مطرح بود تقاضا کردم ولی توجه نشد یک ایرادات کوچکی در بعضی عبارات و جملات بنده بود که با اجازه آقای رئیس اجازه می‌دهند که به تندنویسی تذکر بدهم و اصلاح بکنند قبل از اینکه وارد در موضوع صحبت قبل از دستور شوم می‌خواستم از استقبال و پذیرائی شایان و بی نظیری که ملت دوست و برادر ما پاکستان از اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نمودند مورد «تقدیس و تشکر» مجلس شورای ملی و قاطبه ملت ایران می‌باشد موضوع دیگری که بنده می‌خواستم به عرض مجلس شورای ملی برسانم و آن این بود که متاسفانه در این مملکت همانطوری که در دفعه گذشته عرض کردم مواردی که باید توجه بشود و حق را به جای خودش انجام بدهند نمی‌شود آقای ساعد یا آقایان دیگر متاسفانه وقتی در رادیو یا سایر مجامع صحبتی می‌کند آنها را در دستگاه ضبط صدا ضبط می‌کنند و ده، ۱۵ دفعه گوش مردم را از تین حیث به زحمت می‌اندازند ولی متاسفانه صحبتهای مجلس ابداً نباید در رادیو گفته شود و حتی دستور صریح داده‌اند که از ذکر مفصل صحبت نمایندگان خودداری کنند روز نامجات هم به علت اینکه متاسفانه شاید مقدور نمی‌شود برایشان که صحبتهای مفصل را ضبط کنند آنطوری که باید صحبتها رادر روزنامه‌ها نقل نمی‌فرمایند ما تمنا داریم از روزنامجات، رادیوی ما در این وضعیت است و جنای آقای ساعد دستور فرموداه‌اند راجع به مجلس صحبتی نشود (صفائی – رادیو دولتی است موضوعی ندارد که راجع به مجلس حرفی زده شود) صحبتهای مجلس را طوری نقل بفرمایند که جمله ایی نیفتد و اگر نقصی در بعضی قسمتهایش می‌بینند بهتر است که به صحبت کننده مراجعه بفرمایند یا از تند نویسی بگیرند برای اینکه در صحبتهای گذشته بنده جملاتی بود که بنده مقدمه‌اش راگفتم ولی آن قسمت را که نتیجه گرفتم متاسفانه درروزنامه‌ها نبود و این البته برای این که ذهن عموم را مشوب می‌کند صورت خوبی ندارد البته در صورت جلسه امروز خیلی چیزها بود که حذف شده بود ولی آن قسمتهای اساسی بود. موضوع دیگری که بنده می‌خواستم عرض کنم این بود که در جلسه گذشته راجع به دانشکده پزشکی صحبت کردم و آنهم ناشی از همین اصل که عرض کردم شده‌است برای اینکه آن قسمتی را که من تشکر کردم از خدمات رئیس دانشکده پزشکی و بعضی از افراد دانشکده که حقیقت زحمت می‌کشند برای دانشکده ابداً در روزنامه‌ها درج نشده و این موجب گله همکاران من شده‌است و حال آنکه من خودم که در آن دانشکده هستم حق این است که بیشتر از آقایان احترام کنم حالا می‌خواستم خدمت آقایان عرض کنم که من در دفعه گذشته آنقدر که باید از آنهائی که خدمت می‌کنند ذکر کردم مخصوصاً رئیس دانشکده را ذکرکردم و این قسمت در صورت مجلس هم منعکس است، ما تمنا داریم از روزنامه‌ها که این موضوع را توجه بفرمایند، رادیو هم اگر جناب آقای ساعد اجازه بفرمائید صحبتها را همانطور که در مجلس می‌شود منتشر کنند و یا اینکه در مجلس شورای ملی دستگاه ضبط صدائی باشد که بتوانند صحبت را عیناً نقل کنند.

فرامرزی ـ اجازه می‌فرمائید آقای رئیس که بنده راجع به این موضوع یک توضیحی بدهم.

نایب رئیس ـ نطق قبل از دستور است و نوبت آقای تیمورتاش است.

فرامرزی ـ من صحبت نمی‌خواستم بکنم راجع به روزنامه‌ها می‌خواستم عرض کنم که این ترتیب نمی‌شود باید در مجلس دستگاهی باشد که بتواند برساند.

نایب رئیس ـ یکی از آقایان که اسم نوشته‌اند برای نطق قبل از دستور نوبت خودشان را به شما بدهند در غیر این صورت مقررات اجازه نمی‌دهید، آقای تیمورتاش بفرمائید.

تیمورتاش ـ متاسفانه جناب آقای ساعد و هیئت دولت تشریف ندارند، همانطور که آقای رئیس فرمودند وقت جلسه هم اخطار شده‌است ولی هنوز تشریف نیاورده‌اند و بنده عرایضم را به طور خیلی اختصار عرض می‌کنم موقعی که نوبت صحبت در برنامه دولت به من رسید خیلی مفصل خواهم گفت ملی خوشبختانه یا متاسفانه برای آقایان همکاران در مخالفت با دولت آقای ساعد بربنده سبقت جستند که نوبت بنده به یازدهم رسید، با اینکه ساعت ۶ صبح هم بود به هر صورت حالا به طور اختصار از قدمهای اول دوره شانزدهم مجلس شورای ملی می‌پردازم، تصور می‌کنم با اوضاع کنونی دنیا ما باید در مرحله اول خودمان بدانیم که به کجا می‌رویم، چه می‌خواهیم و هدف ما چیست اگر خود ما این را ندانیم مشکل می‌دانم که باری از دوش این ملت ایران برداریم خواه نا خواه بیاناتی که در اینجا می‌شود رسمیت دارد و این مجلس و این تریبون باید مرکز ثقل کشور باشد و متاسفانه مثل لینکه بعضی اوقات حرفهائی اینجا می‌زنیم که متوجه به تاثیرات بعدیش نیستیم و باز هم بدبختانه دشمنان ایران از آنها بیشتر از خود ما استفاده می‌کنند (خسرو قشقائی – بزرگترین دشمن ایران دولت ساعد است) و بنده هم در مخالفت با دولت آقای ساعد مخالفم ولی نه به این حدی که فرمودید (فرامرزی –صحیح است) عرض کنم اخیراً خیر بلکه از دیرزمانی است که فرمولی در این کشور هست که می‌شود اینطور خلاصه کرد که خاطر مبارک آسوده باشد (بهادری – این متداول است) معمولا این فرمول نسبت به سیاست داخلی ما اعمال می‌شد به این معنی که مامورین دولت و مصادر امور معمولاً می‌گفتند خاطر مبارک آسوده باشد و تصور می‌کردند که با این ترتیب تمام مشکلات امور را حل می‌کنند خوشبختانه امروز شخص اول مملکت یعنی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی خودشان خوب واقف هستند بر وضعیت خطیر این کشور در کنسر دنیائی بدلیل خودشان اولین کسی هستند که واقعاً تمام رنج راه و زحمت سفر را به خودشان هموار می‌کنند و گاهی در لندن گاهی در واشنگتن گاهی در کراچی و واقعاً می‌خواهند نشان بدهند که ما هم باید وارد جریان اینها باشیم بلکه می‌خواهم بیشتر عرض کنم اعلیحضرت همایونی هستند که ناقوس خطر را به صدا در آوردند و چنانچه آقایان محترم که شرفیاب بودند ملاحظه کرده‌اند فرمودند اگر مجلس، اگر دولت، اگر ملت ایران بخواهد واقعاً همتی به خرج ندهد و کاری از پیش نبرد در این دوره سند بی لیاقتی خودش را امضاء کرده‌است (صحیح است) بنابراین خیال می‌کنم ایشان شخصاً خیلی خوب واقف باشند و بدانند که خاطر مبارک آسوده باشد در جریان فعلی مملکت معنی و مفهومی ندارد عرض می‌شود من می‌دانم آقایان خوب توجه دارند به اینکه جنگ بین المللی دوم چه تاثیرات شگرف و عمیقی در دنیا بوجود آورد و چه بسا اصول و قوانینی که در سابقاً جزء لوازم زندگی یک ملتی بوده بعد واقعاً باین معنی که می‌خواهم عرض کنم شاید وسعت نظر بیشتری وجود آورده باشد و لغات آن مفهوم‌های قبل از جنگ خودش را از دست داده‌است و تا اندازه‌ای امروز همکاری، همفکری، تشریک مساعی و تشریک منافع یک مفهوم خیلی بسیط تری به خودش گرفته و در دنیای کنونی می‌شود گفت که کلمه استقلال به آن مفهوم خیلی متعصبانه قرن نوزدهمش را ازدست داده‌است به دلیل اینکه دنیا احساس می‌کند که احتیاج به همکاری با هم دارد. دنیا می‌بیند که هیچ کشور و ملتی نیست که به تنهائی و خودی خود بتواند بر مشکلاتی که در پیش دارد فائق بیاید بنابراین همکاری یک مفهوم خیلی بسیط تر و بزرگتر و واقع تری به خودش گرفته‌است، در اینجا صحبت از هزار فامیل به میان آمد گفتند که اصلاً همان فرمول خاطر آسوده باشد دنیا به بهترین وجهی برای ایران می‌گردد و ما هم برتمام مشکلات فائق آمده‌ایم و هیچ مشکلی دیگر در پیش نداریم حتی از این بالاتر گفتند که کمونیسم در این کشور وجود ندارد من می‌خواهم ادعا کنم که کمونیسم در این کشور هست به دلیل اینکه بی عدالتی، فقر، مسکنت، بیچارگی، بدبختی اینها همه عناصری هستند که کمونیسم را در همه جای دنیا بوجودآوردند و بدبختانه در این کشور هم اگرما دوای عاجلی برای اینکار نکنیم بوجود می‌آورند (صحیح است) آقایان این فایده ندارد که ما بیائیم در پشت این تریبون و بگوئیم که دنیا خوبست، که ما راحت هستیم، ما مرفه هستیم، ما خوب زندگی می‌کنیم به خاطر بیاورید آن روزی را که چرچیل این فاتح جنگ دوم مهام امور انگلستان را در دست گرفت و انگلستان را فاتح و پیروز کرد اولین پیامش این بود که من جز اشک و خون و آه برای شما هیچ ندارم ولی یک چیز دیگر هم گفت، گفت من این اراده را دارم و ملت انگلیس این اراده را دارد که بر مشکلات فائق بیاید، امروز هم فایده ندارد، آقایان که ما بنشینیم و بگوئیم دنیا خوبست و ما آب گوارا می‌نوشیم ما بیائیم این جا و بگوئیم بد است، بد است، بد است و این اراده را داریم که خوبش بکنیم و آن چیز را که از گذشت از فداکاری، از خود گذشتگی که باید بروز بدهیم برای این کار قدرت و جرات و شهامت این را داشته باشیم که بکنیم اگر به ما گفتند که همه چیز خوبست من از شما سئوال می‌کنم کدام دولت است که می‌خواهد به شما کمک بکند، کدام دولت است که بخواهد با پشتیبانی خودش رفع این محظورات را از شما بکند ولی اگر گفتند که ما نیازمند هستیم به کمک شما و این کمک شما را در عالم استقلال خودمان می‌خواهیم آن وقت است که دولتهای دنیا و کسانی که خواهان رفاه و آسایش توده‌ها هستند به شما کمک خواهند کرد نکته دیگری که باید عرض کنم این است امروز کشورها دو نقش دارند یکی نقش ملی خودشان و دیگری نقشی که در کنسر دنیائی بازی می‌کنند، ما نقش ملی خودمان را چنانچه نشان دادیم عمل خواهیم کرد و در مقابل هرگونه تجاوز جزاینکه سر تسلیم فرود نیاوریم و جان خودمان را فدا نکنیم چاره دیگری نداریم و این کار را خواهیم کرد زیرا ایران و ایرانی در اعماق قلبش ایران دوست است والا قادر نبود تاریخ مشعشع خودش را حفظ بکند (یک نفر از نمایندگان – به استثناء یک چند نفری که فرار خواهند کرد) ما آنها را ایرانی نمی‌شناسیم آنها را پارازیت‌ها و زالوهای ایران می‌دانیم و بیان من هم در مورد همان زالوها است (صفائی – ولی منافع خودشان را بیشتر از همه می‌برند) خوب شما قدرت داشته باشید جلوی منافع آنها را بگیرند این نقش ملی ما است که در مقابل هرزورو تجاوزی فقط جان خودمان را در دست بگیریم و سینه مان را سپر بکنیم این کار را من یقین دارم اکثریت ملت ایران، قاطبه ملت ایران خواهند کرد چون آنهائی که فکر فرار می‌کنند و می‌روند خیلی معدود هستند ولی یک نقش دیگر هم ایران دارد آن هم اهمیت جغرافیائی و اهمیت سیاسیش در دنیا است شما بروید و بگوئید اگر شما واقعاً می‌خواهید که ایران و موقعیت سیاسی و جغرافیائی ایران کمک شما باشد باید به این مملکت کمک کنید، دست تکدی دراز نکنید (صحیح است) بگوئید باید کمک کنید زیرا شما به ما احتیاج دارید و برای موقعیت ما است که ما را می‌خواهید (صحیح است) و اما ضمناً‌هم بگوئید که دیگر ایران رمقی ندارد (صحیح است) بگوئید اشغالگری شما بگوئید شما این مملکتی را که پل پیروزی نام نهادید اینها کمر این مملکت را خورد کرده‌است و دیگر خون در عروقش نیست شما اگر بخواهید واقعاً باین کشور رمق بدهید باید بدون شرط، بدون چون و چرا به این کشور رمق بدهید، کمک بکنید آقایان اگر مریض خیلی سخت باشد اول بهش خون تزریق می‌کنند قبل از اینکه بدانند چه عملی باید با او بکنند خون تزریق می‌کنند تا رمقی در او ایجاد بکنند غیر از این است آقای دکتر؟ (اشاره به آقای دکتر طبا) (دکتر طبا – از نقطه نظر فنی کاملاً صحیح نبود) ولیکن از نظر اصول صحیح است باید اول رمق داشته باشد که بتواند بگوید چه دردی دارد این خون باید به این کشور تزریق شود ولی بدون چون و چند بدون اینکه بگویند این را می‌خواهید چه بکنید، چه نکنید آقایان از ملت دوست و همسایه مان ترکیه سرمشق بگیرید ببینید در اثر سیاست روشن، در اثر مردکار بودن ودر اثر ادراک سیاسی چطور توانسته‌است از هرگونه کمکی بهره مند شود و هنوز هم خودش را انگاژه نکرده و نگفته من تا کی با شما هستم ولیکن می‌گوید که موقعیت من ایجاب می‌کند که به من کمک کنید اینها فقط یک دولت مقتدر و قوی می‌خواهد بدبختانه تصور نمی‌کنم که جناب آقای ساعد از عهده انجام این نقش بربیایند (صحیح است) اگر فرصت صحبت در برنامه دولت به من رسید دولت مقتدر و قوی را هم تفسیر خواهم کرد و عرض خواهم کرد که منظور من از دولت قوی چیست بیش از این فعلاً عرضی ندارم. نایب رئیس ـ آقای اردلان اردلان ـ جناب آقای وزیر دارائی در جلسه چهارشنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۲۸ مطلبی فرمودند از لحاظ اهمیت در مجلس سنا که بنده مجبور شدم این موضوع را در اینجا بحث کنم برای اینکه اگراین صحبت به زیان کشور تمام نمی‌شد بنده فرصت داشتم در موقعی که برنامه دولت جناب آقای ساعد مطرح می‌شود آن را عرض کنم ولی می‌ترسم اولاً‌نوبت به بنده نرسد و این قضیه بماند تا بعد از تعطیل عید و این فرصت از دست برود و آن این بود که جناب آقای وزیر دارائی در بیانات خودشان فرمودند که در دوره گذشته برای اجرای برنامه ۷ ساله، لایحه‌ای به مجلس شورای ملی داریم جهت نشر اسکناس و این لایحه معوق ماند و از مجموع بیاناتی که در مجلس سنا فرمودند اینطور استنباط می‌شد که این لایحه و اجازه نشر اسکناس برای اجرای برنامه ۷ ساله یک امر ضروری است از مخالفین سرسخت این لایحه در دوره گذشته بنده بودم و دلایل بسیارروشن و صحیحی داشته و دارم که ما در این چندسال اولی که حداقل دو سال یا سه سال که می‌خواهیم برنامه ۷ ساله را اجراکنیم به هیچ وجه احتیاجی به نشر اسکناس جدید نداریم و صحبت نشر اسکناس به عقیده شخص بنده و با مدارک و ارقامی که الان به عرض آقایان میرسانم موجب این می‌شود که اساساً برنامه هفت ساله اجرا نشود (صحیح است) (خسرو قشقائی – حالا هم نمی‌شود) آقایان نمایندگان محترم توجه بفرمایند که هزینه زندگی با تمام تدابیری که دولت می‌گوید اتخاذ می‌کنم باز هم پائین نیامده و بلکه بالاتر می‌رود وقتی بر قم نگاه بکنید می‌بینید اگر هزینه زندگی را در سال ۱۳۱۵حد وسطش را شاخص هزینه کل ۱۰۰ قراربدهیم در آبان ۹۳۵/۱۳۲۸ است یعنی بیش از نه برابر زندگی گرانست و در تمام مدتی که متفقین در ایران بودند و قشون آنها در ایران بود زندگی در حدود همین پایه بود و بین ۹و۱۰ برابر بود بنابراین از سال ۱۳۲۱ به بعد این هزینه زندگی هیچ وقت پائین نیامد مسلماً این یک دلیلی دارد آقایان نمایندگان محترم توجه بفرمائید در سال ۱۲۹۶ یک قحطی در ایران به وجود آمد قیمت همه اجناس رفت بالا، برنج که در حدود پنج ریال بود به ۳۰ ریال رسید ولی سال بعدش آمد پائین چرا از سال ۱۳۲۰ به این طرف هزینه زندگی که رفته بالا پائین نمی‌آید لابد یک دلیلی دارد جستجو بکنید، و در برنامه اگر به بنده فرصت رسید در این خصوص مفصل بحث خواهم کرد ولی چیزی را که در مقدمه عرض خودم عرض کردم این بود که ما احتیاج به انتشار اسکناس جدید نداریم شما تصور می‌کنید که یک فردی امروز با یک چمدان پر از اسکناس که در حدود پانصد هزار ریال باشد برود در یکی از کافه‌های شهرتهران بخواهد این را در ظرف چند ساعتی که در آنجا هست خرج بکند این برایش مقدور نیست، رستوران گنجایش این اندازه خرج را ندارد هر قدر سفارشی بدهد هر قدر شیرینی و چای و هرچه در آن رستوران باشد باز هم پول او زیاد می‌آید ما در کشوری زندگی می‌کنیم که در حدود سی کرور جمعیت دارد یک عده از افراد این مملکت که اکثریت این کشور را تشکیل می‌دهند در کارهای کشاورزی هستند که ما اگر بخواهیم آنها را از پشت گاوآهن برداریم، برعده بیکاران کشور افزده‌ایم بنابراین ما در حدود افراد بیکاری که در این کشور داریم باید یک کارهای تولیدی به تدریج بکنیم اگر شما بخواهید در آن واحد چندین کارخانه قند در ایران نصب بکنید و بکار بیاندازید در آن واحد راهها را بسازید، در آن واحد سدها را بسازید در عمل می‌بینید که آقا مقدور نیست این کارها را باید به تدریج انجام شود بتابراین ما در آن سالهای اولی که می‌خواهیم برنامه ۷ ساله را شروع بکنیم احتیاج به این اندازه پول نداریم و این صحبت نشر اسکناس جز اینکه هزینه زندگی را ببرد بالا کار دیگری نمی‌کند آن کارگری که ۳۵ ریال بر آورد کردیم که در انجام برنامه ۷ ساله به هر عمله‌ای ۳۵ ریال بدهیم و اجرا بکنیم مزد عمله می‌رود بالا و تمام برآورد ما را به هم می‌زند، تمام نقشه ما را به هم می‌زند حالا بنده یک ارقامی را برای آقایان می‌خوانم خواهش می‌کنم که این ارقام را توجه بفرمائید. در زمان سلطنت رضا شاه پهلوی کارهای اقتصادی بزرگی در این مملکت شد، یک فعالیت اقتصادی بسیار زیادی همه آقایان به خاطر دارند که ما جاده‌ها، پلها، ساختیم در تمام سواحل شمال مهمانخانه‌ها ساختیم، سربازخانه‌ها ساختیم، جاده چالوس ساخته شد، کارخانه حریربافی جالوس و بهشهر وارد شد، کارهائی که خود دولت کرده من جمله کاربزرگی که شد راه‌آهن سرتاسری ایران را کشیدیم در ۲۳ مهرماه ۱۳۰۶نخستین گلنک ساختمان راه‌آهن زده شد و در چهارم شهریور ۱۳۱۷این دو خط شمال و جنوب به هم وصل شد در ظرف مدت ۱۱ سال مطابق صورتی که بنده از کتابخانه مجلس شورای ملی بدست آوردم ۲/۱۸۸/۳۳۴/۲۲۰ ریال مجموع خرج این راه‌آهن شده یعنی حد وسط خرجی که فقط برای راه‌آهن شده ۲۰۰میلیون ریال است، پرکارترین سالها را در سنوات گذشته بسنجید سال ۱۳۱۵ است که در عین این که فعالیت اقتصادی در تمام ایران شده، راه‌آهن ساخته می‌شد و موجودی پول ما در بانک ملی ایران نودونه میلیون و ششصد و چهل و هفت هزار و دویست و سی ریال بود یعنی ما در بانک ملی ایران خودمان به اندازه نصف پولی که راه‌آهن هم بسازیم موجود نداشتیم، معهذا ما راه‌آهن را می‌ساختیم، کارخانه حریربافی چالوس در جریان ساختمان بود تمام این کارها را می‌کردیم، امروز ببینیم چقدر پول داریم، امروز در خزانه بانک ملی ایران در ۱۵ بهمن ۱۳۲۸ در خزانه بانک یک میلیارد و ۷۹۴میلیون ریال پول داریم یعنی ۱۷ برابر آنچه که ما در سال ۱۳۱۵ در خزانه بانک ملی ایران پول داشتیم امروز پول داریم معهذا فعالیت اقتصادی ما این است، ما در آن تاریخ راه‌آهن می‌ساختیم، این همه راه شوسه می‌ساختیم این همه کارخانجات دولتی وارد می‌کردیم، امروز ۱۷ برابر آن روز پول داریم یعنی اگر ما بخواهیم این فعالیت اقتصادی را که در آن سالها داشتیم حالا هم شروع بکنیم می‌بینیم پول به اندازه کفایت داریم اینها یک ارقام خیلی صحیح و برجسته ایست که نمی‌شود منکرش شد البته وقتی که این ارقام را مقایسه می‌کنیم یک مطلبی را باید در نظر بگیریم و ببینیم که یک تومان امروز ارز شش نسبت بگذشته چقدر است، نسبت به سال ۱۳۱۵ چقدر است من در عرایضم عرض کردم که امروز هزینه زندگی ۹ برابر بیشتر است یعنی با ۹ تومان پول، ماامروز می‌توانیم کاری را انجام بدهیم که در ۱۳۱۵ با یک تومان پول می‌توانستیم بکنیم بنابراین اگر نه برابر ۱۳۱۵ در خزانه بانک ما پول بود ما می‌توانستیم تمام آن فعالیتهای اقتصادی که در سال ۱۳۱۵ انجام شد و بنده توضیح دادم امروز همان کارها را انجام بدهیم ولی عوض ۹ برابر ما ۱۷ برابر پول داریم بنابراین پول برای چه می‌خواهیم چیزی را که ما باید جستجو کنیم و بدست بیاوریم او اعتماد مردم است بدستگاه دولت و آن را باید بدست بیاوریم در شهریور ۳۲۰ یک پنج ریالی می‌دادید یک من برنج می‌دادند امروز باید لااقل ۶/۷ برابر آن را بدهید که یک من برنج بدهند بنابراین مقدار اسکناس تاثیر ندارد چیزی که تاثیر دارد ارزشس اوست، قوه خرید اوست بنابراین این فرمایشی که جناب آقای وزیر دارائی می‌فرمایند من می‌ترسم که باز یک لایحه جدیدی بیاورند اینجا و هزینه زندگی را خدای نکرده باز ببرند بالا بدون اینکه کوچکترین قدم مثبتی برای برنامه هفت ساله برداریم و این یک بهانه ایست خدای نکرده ما باید کوشش کنیم اعتماد مردم را به دست بیاوریم، مردم به دستگاه دولت اعتماد بکنند آن وقت خواهیم دید که به اندازه کافی ما پول داریم احتیاج به نشر اسکناس جدید نداریم حالا یک مقایسه کوچکی به آقایان بفرمایند در سال ۱۳۱۵در دست مردم ۸۱۳ میلیون ریال پول بوده یعنی ۹۹ میلیون ریال دست بانک و ۸۱۳ میلیون ریال دست مردم که جمع آن ۹۱۲ میلیون ریال بود، امروز دست مردم ۶میلیارد پول موجود است یعنی مطابق تقسیمی که بنده کردم ۷ برابر و نیم آنچه که در سال ۱۳۱۵ در دست مردم پول بود امروز در دست مردم است، در دست دولت که بانک ملی ایران باشد ۱۷ برابر و در دست مردم هفت برابر و نیم برابر این احتیاجی نیست که ما امروز بیائیم باز یک مقدار اسکناس جدید بیاوریم و هزینه زندگی را ببریم بالا و تمام دستگاههای اقتصادی را به هم بزنیم ما باید دنبال یک چیز برویم و آن این است که اعتماد مردم را به دستگاه دولت به دستگاه قوه حاکمه زیاد کنیم و چیزی که هست همین است که هست و اگر نوبت بنده هم رسید عرض خواهم کرد حالا جناب آقای دکتر معظمی می‌فرمایند که یکربع وقت بنده تمام شده‌است به هرحال این یک مسائلی است که وقت بسیار می‌خواهد که انسان تمام را بگوید و مقایسه کند اگر از اول به کسی بگویند فقط ۱۵ دقیقه وقت داری می‌بینید که اگر همین صورت را بخواهد نخواند ۱۵ دقیقه وقت می‌گیرد، بنده عرض خودم را خاتمه می‌دهم خواستم که به جناب آقای وزیر دارائی، آقایان وزراء که تشریف دارند از قول بنده عرض کنند که یک لایحه‌ای به مجلس در دوره گذشته آوردید مجلس شورای ملی عالماً و از روی فهم و دانسته که بنده از مخالفین بودم مخالفت کرد و بصلاح مملکت نبود و تصویب نشد و بعد هم یک نفر متخصص از بلژیک رئیس الوزرای سابق خواست آمد، گزارش داد که در حال حاضر نشر اسکناس جدید ضرورت ندارد حالا این چه مطلبی است که در مجلس سنا می‌فرمایند آخر این چه بدبختی است در این مملکت آقایان دیگر بنده بیش از این عرضی ندارم.

نایب رئیس – آقای کهبد

کهبد – بنده یک عرضی دارم راجع به اقتصادیات کشور که چون یک تلگرافاتی هم آقای ابریشم کار دارند که وضع اقتصادیات خراب شده‌است و اشکالاتی برای صادرات کشور فراهم شده‌است نوبت خودم را به ایشان می‌دهم.

نایب رئیس ـ آقای ابریشم کار

ابریشم کار- عرایض بنده در اطراف اقتصادیان این کشور است بنده مطالبی زیادی داشتم ولی جناب آقای رئیس فرمودند یک ربع بیشتر وقت صحبت ندارید عرض کنم موضوع وزارت اقتصاد ملی بنده بطوریکه اطلاع دارم در کشورهائیکه یک کشورهای زنده‌ای هستند که هیچوقت دچار بحران اقتصادی نیستند اینها دارای وزارت اقتصاد ملی هستند، بطوریکه شهربانی در هر شهری مراقب امنیت آن شهر است وزارت اقتصاد ملی باید مراقبت امنیت اقتصاد کشور را بکند. اقتصاد کشور ما دچار بحران شده و اگر یک قشون اجنبی هجوم به کشور ما آورده باشد من بدتر می‌دانم من متاسفم نمی‌توانم اینجا صحبت کنم ولی از جائی که خوب برهمه آقایان معلوم بوده‌است که ما اوضاع‌مان بد است در اطراف بدی اوضاع هم صحبت کردن یک چیز زایدی است ولی این مطالبی را که بنده اسم بردم از وزارت اقتصاد ملی یعنی این وزارت اقتصاد ملی که کاپیتان ببخشید ناخدای کشتی اقتصاد ما است من نمی‌دانم چه کرده ولی آنقدر می‌دانم که تمام صادرات خوزستان از کنجد، بزرگ، کتیرا و خرما همین خرمائی که سالی ۲میلیون دلار از امریکا پول به این کشور می‌آورد الان موجود است و امسال هیچ چیز صادر نشده تمام آنها موجود در انبارها است به طوریکه شنیدم پسته سیرجان و دامغان و رفسنجان و فرش کرمان و خشکبار آذربایجان که بنده آنجا را دروازه ایران می‌دانم دیده‌ام چه خشکباری از آذربایجان صادر شده‌است حالا هم مانده‌است در انبارالبته بازرگان باید بازار پیدا کند ولی وضعیت تهیه بازار روی اوضاع دنیا و بعکس فرضاً امریکا پسته ما را نخرد نمی‌شود در دریا ریخت کشورهائی هستند که از حیث ارزی دچار اشکال هستند ولی ما می‌توانیم یعنی وزارت اقتصاد ملی می‌تواند یک معاهداتی معاملاتی، پیمان‌هائی ببندند در مقابل این اجناس جنس بیاورد خوب یک حساب دو دو تا چهار تا است می‌گویند چرا ما دچار بحران شده‌ایم شما یک پوست گاو میش را آب پرکنید تا بعد از ظهر قطره قطره از او بچکد هیچ ازش نمی‌ماند ما در سال ۱۳۱۸ بیست و پنج هزار تن خرما بنده صادر کردم آمار گمرک هست ببینید از سال ۱۸ تا ۲۱ و ۲۲ چه ارزی وارد این کشور شده‌است من دیروز رفتم این را تحقیق کردم صادرات مال در سال ۲۸ فقط در حدود ۸ میلیون پوند ارز صادراتی داشتیم آقا به خدا من تعجب می‌کنم ۸ میلیون پوند ارز صادراتی در مقابل میلیاردها واردات چطور می‌خواهید ما سر پا بمانیم، چطور ما بتوانیم اظهار حیات کنیم، این چطور می‌شود من نمی‌فهمم من از نظر اینکه حرفه‌ام بازرگانی است من ناگزیرم به آقایان وکلا عرض کنم که شما وکلای شهرستآنها هستید بیائیم محض الله برگردیم پشت سرمان را ببینیم که ما از کجا انتخاب شده‌ایم اینهائی که مارا انتخاب کرده‌اند اینها چکار می‌کنند وضعیتشان چیست تمام محصولشان الان آمده، ما هیچ چیز نداریم باید گفت که ما امنیت اقتصادی نداریم، امنیت فقط آن نیست که خانه‌ها محفوظ باشد یا طرق و شوارع محفوظ باشد امنیت اقتصادی اینست؟ من خیال نمی‌کنم که پشتوانه هرکشوری یا ثروت هر کشوری یک حساب جاری باشد که ۱۰۰ هزار تومان پول توی بانک داشته باشد یا خیال بکنید من ده تا عمارت دارم اعتبار هرکشوری فعالیت در صادرات است پول بیاید به کشور والا من چند من اسکناس در بانک داشته باشم والله اینها رامن در مقابل یک من آهن برایش ارزش قائل نیستم، برای اینکه ما صادرات باید داشته باشیم در مقابل واردات من پاداشهائی کرده بودم ولی اینجا عرض نمی‌کنم ولی استدعای بنده اینست چون شنیده‌ام آقای دکتر نصر مرد عالی رتبه‌ای هستند به همین سبب اسم از وزارت اقتصاد ملی بردم البته ایشان هم بسمع مبارکشان خواهد رسید ولی خواستم عرض کنم که وزارت اقتصاد ملی یک کشتی است که ته‌اش سوراخ است اول این کشتی را تعمیر بکنید و ببینید تکلیف چیست بعد شروع بکنید که بروند ساحل نجات، در خوزستان امروز می‌گویند پول هست، شرکت نفت هست، پول خرج می‌کند نمی‌دانم کمیسیونر هست بنده می‌توانم ثابت کنم که خوزستان فقیرترین جاها است، الان شرکت نفت دارد پشت سرهم کارگرهایش را جواب می‌کنداگر این شرکت نفت خوزستان پایمال قشون اجنبی بود، مالیاتی که خوزستان می‌دهد، هیچ جا نمی‌دهد، بنده می‌توانم ثابت کنم ولی وقت نیست الان توی این بحرانی که مردم بدبخت بیچاره افتاده‌اند شرکت نفت شروع کرده‌است به بیرون کردن کارگرهایش بنده حالا نمی‌خواهم معترض بشوم که اگر یکی پانصد تومان حقوق دارد ۴۵۰ تومان شرکت به او جنس می‌دهد پنجاه تومان آخر ماه پول به او می‌دهد – من البته اهل خوزستان هستم و گفتن این مطالب ممکن است باعث رنجش عده‌ای بشود ولی من هیچ اعتنائی ندارم و این حرفها را می‌زنم به پشتیبانی ملت خوزستان که مرا وکیل کرده (خسرو قشقائی – تمام ملت ایران را بفرمائید)اسم بردم از همه جا هم بردم ولی چون از سیاست اطلاعی ندارم اما راجع بفن خودم می‌توانم راجع به قسمت بازرگانی صحبت کنم و ثابت کنم که ایران، آذربایجان، خراسان، هیچ تفاوتی برای من ندارد (صحیح است)همه‌اش یکی است چون از خوزستان آمده‌ام و اطلاعات من زیادتر است راجع به خوزستان باید آنجا را شاهد بیاورم که آقایان بدانند قضیه از چه قراراست، این است که قضیه جواب دادن کارگران شرکت نفت خیلی تاثیر به اوضاع اقتصادیات خوزستان دارد، البته باقی آن بسته به نظر دولت است چون بنده نمی‌خواهم برای اینکه اساساً میل به تنقید ندارم خوب همیشه اصلاح طلب بوده‌ام و امیدوارم اوضاع رو به اصلاح رود، اما چیزی که خیلی خیلی مورد نظر بود همین موضوع صادرات است بنده که عرض کردم نسبت به صادرات می‌خواستم عرض کنم که محصول خیلی بد بود و از این هم بدتر اما چیز بدتری که می‌خواستم عرض کنم یک موضوع …… حالا آقای رئیس تذکردادند که وقت نزدیک با تمام است، امیدوارم ساعت خراب باشد (خنده نمایندگان) عرض کنم این موضوع را بنده با نزاکت عرض کنم امسال عده زیادی زوار مشرف شدند به کربلا امیدوارم که زیارت همه قبول باشد شاید خود بنده ۳۸ مرتبه رفته باشم در تمام مدتی که مسافرت کردم با دعوت نامه مسافرت نکردم هروقت رفتم یا ارز داشتم تذکر هم گرفتم رفتم و این مسافرت‌های با دعوتنامه را استدعا می‌کنم ببینید برای یک عمل مستحبی مرتکب چند فعل حرام می‌شوند تذکر گرفتن دروغ دعوت نامه دروغ صد تومان پول به همراه دارم دروغ، آقا با صدتومان پول می‌شود به عتبات رفت و برگشت مردم از این جور چیزها یاد می‌گیرند که یک عملیات نا مشروعی را انجام بدهند بنام اینکه ما می‌خواهیم برویم به عتبات و آنهم اگر تذکره آزاد به مردم داده شود خوب همه بروند به عتبات و اگر دولت صلاح نمی‌داند یک کسی به عتبات برود اصلاً تذکره ندهد و اگر صلاح می‌دانید این دعوت نامه برای چیست؟ یکی دیگرموضوع کارخانجات است کارخانجات اصفهان و خوزستان روبه اضمحلال است من هرجا این صحبت را کرده‌ام می‌گویند ای بابا کارخانجات بردند، خوردند چه کردند بنده هم می‌گویم بردند، خوردند غارت هم کردند اولا نظیر این کارخانجات را دولت هم وارد کرده‌است بهترین کارخانجات، کارخانجات دولتی است آیا عایدات اینها را کسی دیده در سالهای بعد از شهریور آیا عایدات اینها مثل عایدات کارخانجات مردم بوده عایدیش کجااست حسلب و کتابی در کارنیست (یکنفرازنمایندگان- می‌برند و می‌خورند) خوب اگرمی‌برند و می‌خورند پس بردن و خوردن برای صاحبان کارخانجات عیب نیست ولی اگر از طرف دیگر این کارخانجات مالیات هم می‌دهند کارخانه‌های خوزستان را هم اسم می‌برم یکسال از مالیات هائیکه داده هفتصدهزار تومان چکش را بنده خودم امضاء کرده‌ام برای مالیات خیلی‌ها داده‌اند این مالیاتها از طرف ملت ایران داده نشده؟ این‌ها باید ازبین برود اینها باید بخوابد والله بالله این کارخانجات در موقع جنگ هم خدماتی کرده پارچه یکه ازانگلستان یک متر نمی‌آمد این کارخانجات به ما پارچه داده‌اند آقایان تمام اهل حساب، اهل فضیلت هستید بازرگان بد، کارخانه‌چی بد، همه اینها بد، اما کی باید اینها را اصلاح بکند. کی باید اینها را درست بکند، بنده عقیده‌ام این است که کارخانجات پول ملت ایران است باید به این کارخانجات کمک کرد، اگر این کارخانجات ازبین رفته ثروت ملت ایران از بین رفته‌است بنده بیش از این عرضی ندارم انشاءالله ساعت هم درست است.

- بقیه مذاکره دربرنامه دولت

ویرایش

۶ - بقیه مذاکره دربرنامه دولت

نایب رئیس – برنامه دولت مطرح است آقای نخست وزیر هم اطلاع داده‌اند به مناسبت کسالت امروز نتوانسته‌اند در مجلس حاضرشوند آقای ارباب

ارباب – بنده مقدمه اصل سیزده قانون اساسی رابرای برادران ارجمند، مخبرین جراید که مربوط به طبع مذاکرات مجلس است قرائت می‌کنم، مذاکرات مجلس را روزنامجات می‌توانند به طبع برسانند بدون تحریف و تغییر معنی تاعامه ناس از مباحث مذاکره و تفضیل گزارشات مطلع شوند مطالبی که اینجا گفته می‌شود خیلی دیده شده که یا تحریف شده یا مفهوم واقعی خود را ازدست داده‌است از جمله راجع به ادارات نگهبانی و ژاندارمری که در جلسه پیش بنده اینجا صحبت کردند مربوط به فرماندهان دسته نگهبانی و ژاندارمری کرج تذکری دادم که اختلافی دربین اینها است و در روزنامه‌ها طوری دیگر نوشته شده بود مفهموم درج مطلب در روزنامه این است که فرماندهان کل ژاندارمری نسبت به مکان با هم دعوا کرده‌اند خواستم این قسمت را تصحیح کنم که ابهام و اشتباهی باقی نماند اما بعد مطلبی که راجع به نگهبانی و ژاندارمری مجال نشد در جلسه پیش تمام کنم این است که این دو تشکیلات چنان چه جهات فنی اجازه بدهد یکی بشود و به جای بیست هزار نفر که چهار هزار نفر ژاندارم و ۱۶هزار نفر نگهبان است هفده هزار نفر بشود که حقوق آن سه هزار نفررا بدهند که آن هفده هزار نفر تا کمکی هم شده باشد به آنها، و شاید امنیت کشور بدون اختلاف نظر مفیدتر باشد و نیز ناگزیرم در اینجا یک حقیقتی را به عرض آقایان برسانم یکی از دوایری در مدت کوتاهی بدون سروصداتصفیه شده‌است اداره نگهبانی است، افسرانی که انجام وظیفه می‌کنند در آن اداره اکثراً خوب و همه جا مردم از آنها راضی هستند و تقویت این اداره را به نام یک نفر ایرانی از جناب آقای وزیر جنگ خواستارم در جلسه پیش عرض کردم من موافق دولت هستم و موافق مشروط و شرط موافقت را هم عرض کردم که توجه به مشکلاتی است که در سالهای اخیر تدریجاً ایجاد شده‌است تا اینکه دولتی وارث آن وضعیت شده‌است به مناسب روز سازمان یک تذکری مربوط به یکی از شعبات سازمانها می‌خواهم عرض کنم همه آقایان مستحضر هستم که کانون کارمنشعب از سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که مدتی است تاسیس شده‌است و عده‌ای از افراد خیر اوقات خود را بدون دریافت دیناری کارمزد و حقوق صرف اداره این کانون می‌کنند با نهایت تاسف اطلاع پیدا کردم که شهرداری به این کانون آب نمی‌دهد، اداره آمار حاضر نیست به افرادی که جمع آوری کرده‌اند شناسنامه بدهد که ناچار شده‌اند شناسنامه داخلی ترتیب داده‌اند و در خود کانون شناسنامه صادر می‌کنند به نام حسن و حسین وغیره که اگر آنجا حسن آمده بود اشتباه نشود، دبستانی دارد که گویا وزارت فرهنگ هم متاسفانه معلم نمی‌دهد، خوبست دولت به این قبیل موسسات عام المنفعه توجهی بکند. حتی پیشنهاد می‌کنم از این دهات خراب خالصه را که نزدیک تهران است خوبست باین کانون واگذار کنند تا باغیان و زارع و گل کار تربیت کند با اصول فنی اما اصل موضوعی که در اول دوره پانزدهم مورد تقاضا بود و یکی دومرتبه هم تذکر دادم موضوع امنیت قضائی است در کشور و قطع تماس مامورین در امور مردم چنانچه این دو اصل اصلاح شد اطمینان داشته باشید صدی پنجاه بدبختی‌های این مملکت اصلاح خواهد شد باز برای رفع هرگونه تعبیر خلاف واقعی ناچار به تذکر این حقیقت هستم که جناب آقای دکتر سجادی که در راس قوه قضائیه فعلا قرار دارند شخصاً مردی هستند مورد علاقه اغلب آقایان و بنده که بسیار به ایشان علاقه دارم زیرا در دوره خدمات دولتی ایشان در صفحه کارهای ایشان یک نقطه تاریک بنده سراغ ندارم اما وضع دادگستری ما خیلی بداست امنیت قضائی نیست هیچکس امنیت ندارد در این کشور حتی خود جناب آقای دکتر سجادی هم امنیت ندارند چون ما وارد زندگی مردم هستیم و می‌دانیم و این موضوع را هم باز نگفته نگذارم که در وزارت دادگستری قضات شریف پاکدامن و قانعی هم وجود دارند که در کمتر از سازمآنهای ما نظیر این اشخاص پیدا می‌شوند اما خوب در اقلیت هستند و وضعیت درست نیست دستگاههای هم آهنگ نیست و با نبودن عدالت اجتماعی بنده معتقدم ناشی از ضعف قوه قضائی است آن مطلب دامنه بسیاری که بیان من قادربادای حق مطلب نیست مضافاً باینکه وقت هم کافی نیست یکی از تشکیلاتی که به اساس امنیت قضائی لطمه زده به عقیده بنده این دادگاههای اختصاصی است این کاپیتولاسیون داخلی است این یعنی چه؟که یک عده‌ای در یک دادگاه خاصی محاکمه شوند یک جمعی در یک دادگاههای عمومی اگر یک ماموری در اقصی نقاط این کشور متهم به گناهی شد که ارتباط بامامورین دولت داشت بایستی سیصد فرسنگ راه بیاید تهران و شش مته، یکسال در اینجا سرگردان بماند تا عاقبت معلوم شود که بی گناه بود یا گناهکار در جائی که دادگاههای عمومی در تمام کشور در نقاط مرکزی بسط دارد لازم نیست که یک عائله‌ای بیچاره بشوند همان در محل محاکمه می‌شوند اگر گناهکار بود مجازات می‌شود گناه داشت تبرئه می‌شود معایب دیگری که دارد این است که هرکاری را بخواهند نشود در این مملکت یک پرونده پیدا می‌کند و می‌رود دیوان کیفر کارکنان دولت و دیگران را هم مایوس می‌کنند نظیرهمان شرکتی که برای برق تهران تاسیس شد جناب آقای ابتهاج اینجاهستند گویا ایشان شهردار بودند جمعی حاضر شدند سرمایه بدهند شرکتی تاسیس کنند که برق تهران را تامین کند اینها که به یک همچو کار عام المنفعه‌ای می‌خواستند دست بزنند قبل از اینکه به نتیجه برسد همه را به دیوان کیفر کارکنان دولت کشیدند همه هم استعفا کردند یا ادارات دولتی که امور حیاتی مردم را در دست گرفته‌اند با داشتن تمام وسایل ارز و راه‌آهن و پول موجود در بانک ملی نتوانستند قند و شکر این مردم را تامین کنند در حالی که در دنیا هیچ محدودیتی برای فروش قند و شکر نبود یک عده تاجر آبرومند را بردند دیوان جزاو بااین که دلیلی هم پیدا نکردند شجاعت این را هم نداشتند که یک قرار منع تعقیب عاقبت صادر کنند آقایان یک تاجری که در دنیا اعتبار دارد سروکار دارد وقتی در رادیوها گفته شد وقتی در جراید نوشته شد که این مجرم است اعتبار او طوری لطمه می‌بیند که اعتماد آن اعتبار در عمرش برای او مشکل است آیا با این وضعیت کسی حاضر است بیاید سرمایه خود را صرف دستگاههای تولیدی کند البته اطمینان لازم است یکی دیگر از این دستگاههای اختصاصی دادگاه اختصاصی دارائی است این هم یکی از عوامل بدبختی این مملکت است بایستی که هرکس دولت مدعی او شده و متاسفانه دولت مدعی همه هم هست کیست که از ادعای دولت معاف باشد او را نمی‌دانم باید برود و در دادگاه اختصاص دارائی هر چه آقای وکیل دولت پیش نویس کدئ البته همه شان خیر ئ، اکثرشان آن قضاوت رای صادر می‌کنند یک نفر کارمند دارائی رااز مازندران فرستاده‌اند در راس دادگاه اول دادگاههای دارائی که مقدرات مردم را تعیین کند بنده از جناب آقای وزیر دارائی از جناب آقای وزیر دادگستری استدعا می‌کنم احکامی را که در این مدت کم این مامور صادر کرده‌است اشخاص را مثل آقای سید محمد امامی که در دیوان کشورهستند این قبیل عناصر قضائی را مامور کنند این احکامی را که صادر کرده‌است ببینند اگراحکامی راکه صادر کرده‌است منطبق با موازین قضائی هست بنده اینجا می‌آیم م تشکر می‌کنم و استدعا می‌کنم تشویقش هم بکنند (صفائی – اسمش چیست؟) می‌رمیرانی (پیراسته –آقامی‌رمیرانی قاضی است) بنده می‌گویم رسیدگی بکنند اگر قضاوت آن صحیح است بنده از ایشان تشکر می‌کنم (صفائی – جوان خوبی است) جوان خوبی است طیاره بلد نیست بسازد جوان خوبی است قضاوت را نمی‌داند (صفائی – مازندرانی است آقا) عرض کنم قاضی باید قوی و شجاع باشد قاضی همینطور که مصون است بایستی تحت تاثیر هیچ قدرت و شخصی واقع نشود عرض کردم برای مثال عرض کردم، زیرا از این حرفها زیاد است اکر این قاضی خوب بود از ایشان تشویق کند اما اگر احکام او منطبق باموازین قانونی نیست فکرنکند که یک عائله‌ای را بدبخت کرده‌است اهمیت ندارد به امنیت و اساس این کشور لطمه نزنید آقا همین جزئیات است که مانع است هرکسی دست بکار اجتماعی مولود همین وضعیت‌ها است بنده یک چیزهائی را اطلاع حاصل کردم که اجازه می‌خواهم توجه بفرمائید ببینید یک جا چقدر دقیق است کارها و یکجا چقدر مورد بی اعتنائی است حسن محمد سوزن بان راه‌آهن در دیماه ۱۳۲۲ موقعی که واگون‌های هیزم از مازندران به ایستگاه راه‌آهن می‌رسد و بوسیله چرخ به شهر حمل می‌گشت این آدم در کنار جوی خیابان یک تکه هیزم که از چرخ گویا افتاده بود پیدا می‌کند و برمی‌دارد و به خانه‌اش که در گودال‌های جنوب شهر است می‌برد پاسگاه نگهبانی راه‌آهن او را تعقیب و استنطاق می‌کنند و معلوم می‌شود که وزن هیزم چهارکیلوگرم است و به قیمت کیلوئی ۵ ریال ۲۰ ریال تقویم می‌شود پرونده کیفری تشکیل می‌شود به دادسرای دیوان کیفر احاله می‌گردد بازرس بعد از استنطاق زیاد قرار کفیل به مبلغ دویست ریال صادر می‌کند متهم از معرفی کفیل عاجز می‌ماند قرار تبدیل به دویست ریال وجه الضمان نقد می‌شود از این بیچاره می‌گیرند پس از آن بازپرس دیوان کیفر در طول چندین سال مشغول جمع آوری ادله می‌شود و قرار مجرمیت حسن فرزند محمد به سرقت یک تکه هیزم به مبلغ ۲۰ ریال صادر می‌گردد آن وقت این اصطلاحات قضائی را آقایان قضات بهتر می‌دانند اضافه می‌کند می‌نویسد اگراین هیزم لقطه محسوب نبود یعنی مالی که در معابر پیدا شده‌است بایستی جاربزنند، اگر صاحبش پیدا نشد که هیچ والا تعقیب شود خلاصه این موضوع چندین سال تعقیب می‌شود در جراید اعلان می‌کنند پیدا نمی‌شود وکیل مسخر تعیین می‌شود در ۱۳۲۸ این حسن تبرئه می‌شود به حکم غیابی حالا ملاحظه بفرمائید آقایان به این عمل چقدر خرج تعلق گرفته اما صحیح است برای اینکه اسم دزدی در قاموس ایران وجود نداشته باشد این حسن سوزن بان باید پدرش در بیاید این حسن سوزن بان که نه خانه دارد و نه هیچ از سوزن بان تا بالا همه گرفتارند البته اگر دادگاه دادگاه خاصی نباشد اینطور افراد گرفتار نمی‌شوند از طرفی مجلس برای آسایش مردم تبصره ۳۰ از ماده ۴ قانون بودجه را تصویب می‌کند ۶ ماه مهلت می‌دهد به کسانی که مزاحم مردم هستند به صاحبان این کوره‌ها یدستگاهی که با صدا و تعقن سلب آسایش مردم کرده‌اند ۶ ماه دولت به آنها و ۶ ماه به دولت مجال می‌دهد که این کار را اصلاح کنید آیا آن قانون اجرا شده‌است که تماس با آسایش مردم دارد یاخیر؟ چرا تبعیض در اجرای قوانین این دستگاهها قائل می‌شوید مردم ناراحتند اعصابشان سالم نیست اقلا شب می‌خواهند یک ساعت بخوابند روز یک قوت لایموتی صرف کنند این توجه را بکند دولت این قانون اگر بیاید اجرا بشود آقایان نگویند مشکل است، این قانون اگر را نمی‌شود اجرا کرد، اگر دولت مجری قوانین است (کشاورز صدر – اینها که مخالفت است) اینها تذکر است این قانون چرا اجرا نمی‌شود چون در زمینه امنیت قضائی بنده عرض کردم البته این استدعا را هم دارم که جناب آقای وزیر دادگستری توجهی بفرمایند که قضات پاکدامن هم تشویق بشوند قضات پاکدامن فرق داشته باشند با غیر از آنهائی که نمی‌فهمند البته همه پاکدامنند ولی یک عده ممکن است شم قضائی نداشته باشند اقلا یک وجه تمایزی در این دستگاه قضائی وجود داشته باشد یک تذکر دیگری دارم که مربوط به خود مجلس است و آن این است که این قوانین که در آخر دوره ۱۵ بعجله از این کمیسیونها دربست تصویب شد، اینها هم قابل تجدید نظر هست و اگر مجلس شورای ملی و مجلس سنا فرصتی به دولت داد اینها را هم اصلاح کند (حاذقی ولی تا تجدید نظر، قانون است و باید اجرا شود) در قسمت اقتصادیات که در برنامه دولت اشاره شده همانطوری که در یک کشوری وجود قشون برای حفظ حدود و ثغور کشور لازم است و مورد احترام هست مبانی اقتصادی هم قابل توجه‌است موضوع موضوع حیاتی است به این موضوع حیاتی توجه شایسته نمی‌شود آقای دکتر نصر وزیر اقتصاد ملی که تشریف ندارند که به مطالبی که عرض می‌کنم توجه پیدا کنند بنده با پدر ایشان سالها دوستی داشتم از تجار محترم ما بودند به فامیلشان ارادت دارم اما خود آقای دکتر تا عمل به ما نشان ندهند آن حسن شهرتی را که دارند بنده نمی‌توانم تصدیق کنم البته مشهور است دکتر مردی است اقتصادی در امریکا موفقیت خوبی داشته‌است می‌گویند کتاب زیاد خوانده‌اند برنامه هم خیلی می‌نویسند اینها به درد این مملکت نمی‌خورد مملکت ما تشنه عمل است شهرت، درد این مملکت را دوا نمی‌کند از همان امریکائی هم که ایشان از آنجا تشریف آورده‌اند مستشارها آورده‌ایم و کاری برای این مملکت انجام ندادند باری از دوش مردم برنداشتند ایشان برای حفظ موفقیت خودشان برای حفظ حسن شهرت خودشان اگر نمی‌توانند کاری کنند که یک فکر دیگری بکنند و اگر توانا هستند که این گره‌های اقتصادی را بگشایند این مشکلاتی را که به عنوان مقررات سالهاست چون تار عنکبوت پا زنجیر عرض کنم به دست و پای این مردم پیچیده باز کنند اینهمه مقررات و مشکلات در امر اقتصادی کمتر جائی از دنیا سابقه دارد با این همه مقررات فرصتی برای انجام کار اقتصادی برای یک فرد یا افراد اقتصادی باقی نمی‌ماند اول دولت توجه کند این تشویب نامه‌های خلق الساعه را یک قدری جلویش را در امور اقتصادی بگیرد غالباً دیده شده که هنوز مرکب یک تصویب نامه خشک نشده یک تصویب نامه دیگر ناقصی صادر شده و تکلیف آدم معلوم نیست کدام را عمل بکنیم؟یک کار اقتصادی که شروع می‌شود اقلا یک سال طول دارد که یک زمینه‌ای را که شروع کرده‌است به نتیجه برسد، آن وقت وسط کار چه بکند؟ می‌شود، این تصویب نامه‌های متناقص یگدیگر باید در آتیه صادر نشود در دستگاههای اقتصادی هم آهنگی وجود ندارد، خاطرم می‌آید چند سال قبل در یک دستگاه دولت پنبه فروخته می‌شد کیلوئی ۱۱ریال، یک دستگاه دیگر دولت پنبه می‌خرید کیلوئی ۵۰ ریال، دستگاهی که می‌فروخت اداره تصفیه بود، دستگاهی که می‌خرید بانک صنعتی بود ده روز هم فاصله نداشت. چرا آن دستگاه از احتیاج این دستگاه نباید اطلاع داشته باشد آمدند اخیراً برای اینکه مال التجاره در گمرکات زیاد نماند انبارداری را یک بر شانزده ترقی دادند. کدام انبار؟همان فضاهائی که زیر آسمان بود این را اسمش را انبار می‌گذارند آن وقت یک جا گمرک می‌گوید که من باید انبارداری بگیرم یکی راه‌آهن می‌گوید من باید بگیرم و غالباً شده که هر دو هم گرفته‌اند. یک جا می‌گوید فوری مرخص کن، یک جا سهمیه نمی‌دهند یک جا پای او را می‌بندند، یک جا هم می‌گویند برو آخر کجای دنیا این وضعیت هست اینهائی که عرض می‌کنم بروید تحقیق کنید شاید خلاف عرض نکنم یک جا مال مردم را حراج می‌کنند یک جا سهمیه نمی‌دهند یک جا انبارداری می‌گیرند یک جا می‌گویند مرخص کنید یکجا حراج می‌کنند اینها همه متناقص همه‌است مردم نمی‌توانند با این وضعیت زندگی کنند.

نایب رئیس ـ آقای ارباب پنجاه دقیقه وقت دارید استفاده می‌کنید؟

ارباب ـ بلی استفاده می‌کنم.

نایب رئیس ـ پس بااجازه آقایان ده دقیقه تنفس داده می‌شود. (مجلس ساعت یازده و پانزده دقیقه به عنوان تنفس تعطیل و مجدداً ساعت یازده و سی و پنج دقیقه به ریاست آقای دکتر معظمی تشکیل گردید)

- تقدیم بودجه ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی

ویرایش

۷ - تقدیم بودجه ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی

نایب رئیس – آقای امینی

امینی – بنده عرضی نداشتم فقط خواستم بودجه سال ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی را تقدیم کنم که امر بفرمائید به کمیسیون محاسبات مجلس ارجاع شود

- بقیه مذاکره در برنامه دولت

ویرایش

۸ - بقیه مذاکره در برنامه دولت

نایب رئیس –آقای ارباب

مهدی ارباب – دنباله مطالبی که در قسمت اقتصادیات عرض می‌کردم یک مساعدتی است که مدتی پیش اداره راه‌آهن اعلان کرد نسبت به صادرات کشور که ۲۵ درصد از کرایه عادی نسبت به کالای صادراتی تخفیف قائل شده‌اند. تصور می‌کنم بعد هم تصویب نامه‌ای صادر شد که این تخفیف را به ۷۵ درصد رسانید به طوریکه اطلاع حاصل کرده‌ام همان بیست و پنج درصد اولیه را که تخفیف قائل نشده‌اند و ضمن عرایضم مناسب می‌بینم توضیح بدهم که عرایضی را که اینجا عرض می‌کنم از نظر حمایت طبقه بازرگان تنها نیست و با نهایت تاسف باید گفت این طبقه حساس کشور وحدت خود را از دست داده و حقوق خود را حفظ نمی‌کنند اطلاع دیگری حاصل کردم که پنجاه میلیون تومان ما به التفاوت فروش گواهینامه‌های ارز را بانک ملی به اختیار وزارت دارائی گذاشته‌است (صحیح است) و حقاً بایستی این پول یا به صادرکنندگان کمک بشود یا از اعتبار این بازرگانان صحیح‌العمل صادر کننده استفاده کنند چون ارتباط مستقیم دارد با صادرات کشور لطمه وارد آورده‌است مالیاتهای غیرمستقیم خارج از حدود مروت و انصاف است. به قماش و پارچه چهل درصد عوارض دولتی تعلق می‌گیرد به عناوین مختلف – شکر کیلوئی ۴ ریال است و نرخ دولتی او ۱۷ ریال است غالباً دیده شده که مردم بدبخت تا کیلوئی سی و چهل ریال هم خریده‌اند از یک کیلو چای ۵۵ ریال عوارض می‌گیرند گذشته از این که مردم طاقت تحمل این عوارض را ندارند این مالیاتهای زیاد باب قاچاق را هم بروی کشور باز کرده‌است وقتی که اینهمه تفاوت با قیمت اصلی وجود داشته باشد صرف می‌کند که پرونده قاچاقچی‌ها یک پایه دیگر اقتصادی ما را متزلزل کنند آن هم با ایمانی که امروز از دستگاههای دولتی سلب شده و هیچکس از یک مامور خدمتگزار صدیق حق شناسی نکرده تا اقلا متکی باشد که اگر روزی مرد یک دستگاهی باشد که عائله او را نگاهداری بکند و مجبور به تامین آتیه نباشد. اما مالیاتهای مستقیم، رویه بنده اینست که در هر دستگاهی اگر عناصر صالحی وجود دارند ذکری هم از آنها بکنیم در ضمن انتقاد به تمام دستگاه تا خوب و بد یکنواخت مورد انتقاد قرار نگیرند. بنده آن چه اطلاغ دارم آقای مولانا که مدیر کل مالیاتهای مستقیم است مرد خوبی است (صحیح است) و تا به حال تخلفی و خیانتی من از او سراغ ندارم. یک عنصر دیگری هم است آقای گودرزنیا که پدر او نماینده مجلس بود سابقاً و این هم تعجب است که فطرتاً پاکدامن است این آقای گودرزنیا مرض درستی دارد در این مملکت (یک نفر از نمایندگان –گودرزنیا خودش وکیل بود) پدر این گودرزنیا که وکیل بود این شخص یک خانه‌ای و امالک بود و شاید راضی نباشد که این اطلاعات اینجا گفته شود این خانه‌اش حراج شد و طلبکارها بردند در حالی که از اگر مثل بعضی از همقطارهایش انجام وظیفه می‌کرد از حالا تا شب عید شاید دویست هزار تومان پول می‌گرفت حالا از این افرادی که اینقدر نادر هستند در دستگاه دولت، مقتضی است که حق شناسی بشود تا دیگران هم تاسی بکنند (صحیح است) تا درستی در این کشور تشویق بشود وقتی که یک آدم درست را تشویق نکردند اگر آدم باوجدانی هم بود راضی نمی‌شود ولی اجبار پیدا می‌کند که نادرست بشود. اما عمل اداره مالیات مستقیم و طرز اداره او به طوری سلب اعتماد کرده که حد وحصر ندارد. هیچکس نیست که هرقدر می‌گویند برود مالیاتش را بدهد و بتواند یک مفاصا بگیرد ازین اداره و تا یک سال بتواند راحت تجارت بکند (اردلان – پس چه تعریفی می‌کنید؟) بنده این قسمت را چون خیلی مفصل است روی مطالب را هم که بنده یادداشت می‌کنم اگر بخواهم وارد بحث بشوم طول می‌کشد و این مبحث را ختم می‌کنم به یک عمل این اداره که قریب دوهزارنفر را برداشته‌اند این کتاب را چاپ کرده‌اند که اینها مجهول المکان هستند (صاحبجمع- این جلد اول است) یکی از مجهول‌المکان‌ها آقای صاحبجمع پدر جنابعالی مرحوم خانبابا صاحبجمع است این که منزلش معلوم است چرا سراغش نرفتند. آقای خانبابا صاحبجمع که چند سال است مرحوم شده خدا رحمتش کند واقعاً مرد خوبی بود حالا اسامی هستند که در خانواده‌های درجه اول این مملکت هستند که هرکسی دراین مملکت زندگانی بکند اینها را می‌شناسند. اینهائی که مودی هستند کارشان به اینجا نمی‌کشد نه به کمیسیون تشخیص و نه به کمیسیون توافق می‌رود نه اینطور آگهی صادر می‌شود حالا آن نکته مورد نظر این است که می‌دانند مکان این‌ها کجاست اما برای جلوگیری از مرور زمان بکنند می‌آیند هم چو چیزی را چاپ می‌کنند بنده می‌خواهم عرض کنم آقایان این دستگاه دارائی مالیات مستقیم با این همه اعضاء زاید چطور در ظرف سه سال اخطاری که باید بکنند و می‌گذارند آن روز آخر سه سال کتاب منتشر می‌کنند، کی باید این کتاب را بخواند؟ (صفوی – قانون هست) قانون هست که سه سال هیچ اقدامی نکنند و بعد کتاب منتشر بکنند؟ به هرحال اگر انجام وظیفه بکنند مجبور نیستند که یک همچو کتابی انتشار بدهند و چون درد را ما می‌گوئیم علاجش را هم باید گفت. ممکن است من درست تشخیص ندهم ولی چه عیب دارد که با ضریب ماخذ پنج سال آخر هر مودی، یک مالیات قاطعی برای هر فردی تعیین کنند؟ شرکتها دفترشان گواهی می‌دهد و احتیاج به تحقیق زیادی نیست و همانطور که سالها گفته شده یک اداره رسیدگی و حسابداری قسم خورده هم که در تمام دنیا معمول است تاسیس بکنند و مالیات مردم را تشخیص بدهند و بگیرند دیگر اینهمه گرفتاری و پیش آگهی و اخطار و کمیسیون تشخیص و کمیسیون توافق و بدبختی، مامور، اخطار و به پروپای مردم پیچیدن، این هم درآمدش کمتر هست و هم زحمت مردم زیاد می‌شود هم حس فعالیت و اعتماد مردم را می‌کشند اگر همانطور که دولتها موظف هستند قانون تفریغ بودجه را بیاورند به مجلس آن وقت می‌بینید که همین ادارات هزینه پرسنلی شان چقدر است و در آمد و راندمان کارشان چقدر است. همانطور که مردم پول برق و تلفن می‌دهند و می‌روند مالیاتشان را هم می‌دهند این همه گرفتاری ندارد. اینجا اسمی از اداره برق بردم، بنده این عرایضی را که می‌کنم استدعا می‌کنم آقایان منت بربنده بگذارند و خوب توجه بفرمایند برای اینکه بنده اهل تظاهر نیستم، شاهنشاه محبوب ما، برادرهای شاه، خواهرهای شاه بعد از شهریور بیست به این طرف تمام هم و وقتشان صرف رسیدگی به آلام مردم است (صحیح است) درد دولتها هم اشخاص خیلی درست زیادندولی در این دولت که به نظر بنده نادرستی نیست، همه درست هستند، حسن نیت هم هست پس چرا وضعیت اینطور است؟همین دستگاه است که مردم را ناراضی می‌کند، مستاصل می‌کند، بیچاره می‌کند، چندی پیش یک افسر عالی مقام با بنده دوست بود آمد منزل من و داستان اداره برق را شرح داد که در ادارات نظامی با مردم اینطور رفتار می‌کنند؟من برای یک چنین تقاضای مشروعی چهار هفته رفته‌ام گفته‌اند بایستی آقای مهندس نجم را ببینی یک پرانتز باز کنم که آقای مهندس نجم راهم من مرد خوبی می‌دانم (صحیح است) اما قادر نیست که این دستگاه خراب را درست کند (دکتر طبا- بسیار مرد خوبی بود اقدامات خیلی اساسی هم کرده‌است) در هر حال بعد از چهار هفته یک مرتبه موفق می‌شود که او را ببیند و دستور هم صادر می‌کند ولی اطاق بعدی تمسخر می‌کند و دستور او را اجرا نمی‌کند، بنده برای دوستی با او وظیفه ملی که به عهده دارم گفتم بنده می‌آیم و رفتم به اداره برق دیدم مثل محکمترین زندان‌های دنیا ساعت ده، دو ساعت به ظهر در آهنین سه تا قفل خورده و مردم گوسفندوار، برده وار پشت این در آهنین ایستاده‌اند، استغاثه می‌کنند ولی راه نمی‌دهند که تو بروند، اتفاقاً بنده را شناختند و در را باز کردند و رفتم تو (کشاورز صدر – آقای ارباب ولی مهندس نجم آدم خوبی است)بنده هم عرض کردم که آدم خوبی است ولی از دستگاه و مشکلاتی که برای مردم ایجاد می‌شود عرض می‌کنم یک دربانی آمد اهانتی هم به بنده کرد ولی بعد هم معذرت خواست که من شما را نشناختم گفتم آقا بنده با فلان سبزی فروش چه فرقی دارم، با فلان کفاش چه فرقی دارم؟ اگر حق داری، به منهم حق داری، اگر حق نداری که حق نداری اینطور مردم را بیچاره کنی خلاصه رفتم دیدم بالا دستگاه عجیبی است تحقیق کردم معلوم شد از ساعت ۱۱ این در بسته باز می‌شود آن وقت مردم که می‌روند باهر اطاقی کاردارند متصدی مربوط در را از تو می‌بندد و کسی نمی‌تواند او را ببیند یا اینکه می‌رود اطاق دیگر و ملاقات نمی‌کند با ارباب رجوع این وضع را ببینید یک اداره کوچک چه مشکلاتی ایجاد کرده (حاذقی – آقای ارباب اینها می‌خواهند تبعیض نشود و روی نوبت به همه بدهند و اینکار خوبی است) بعد تحقیق کردم معلوم شد که این مردم که چند سال پیش ششصد تومان هم مساعده داده‌اند اگر یک کاری دارند هیچکس را نمی‌توانند ببینند بایستی از صبح بروند پشت این در استغاثه کنند، آقایان این اداره دولتی است این اداره‌ای است که باید از ساعت ۸ صبح باز باشد، متصدی پشت میز باشد، جواب مردم را بدهد، اگر کسی تقاضای نامشروع دارد بگوید این تقاضا نامشروع است برو دنبال کارت و اگر مشروع است کارش را انجام بدهد، اینست وضعیت این اداره آن وقت آن بیچاره‌ای که باید نان ببرد خانه‌اش از صبح تا نزدیک ظهر آنجا معطل شده، خفت کشیده، ذلت کشیده، این تقصیر فلان دستگاه نیست این طبعاً از تمام دستگاهها بدبین می‌شود، یک عنصری است که جزء افراد ایرانی است باید جواب مردم را بدهد بگوید آقا حق نداری (افشار صادقی – راجع به شرکت تلفن هم بفرمائید) (بهادری – راجع به فرهنگ هم بفرمائید که آقای وزیر فرهنگ هم با مردم مثل گوسفند رفتار می‌کنند) این دستگاه مثل یک قوای مهاجمی که کشور دشمن را اشغال کرده باشد همان معامله را با مردم می‌کند بعضی از دستگاهها نتیجه این می‌شود که همین دستگاههای کوچک، همین ادارات، همین هائی که تحمیل به جامعه هستند کاری می‌کنند که هرکس خود را مخالف دولت معرفی کند و کاندید انتخابات هم بشود مردم سی هزار رای به او می‌دهند (صحیح است) اینها نشانه و دلیل نارضایتی مردم است (صحیح است) چرا توجه نمی‌کنید البته این راهم اذعان می‌کنم که یک وزارت دادگستری را نمی‌شود شش ماهه از جناب آقای وزیر دادگستری تقاضا کرد که درست کنند این را دو سال، سه سال بایستی کنترات بدهند به ایشان تا درست شود (خنده نمایندگان) (زنگ رئیس) اما در قسمت اقتصادی صحبت می‌کردم، جناب آقای وزیر اقتصاد که از اینجا تشریف بردند پیمان‌هائی بایستی با دول همجوار و با دولی که علائق معنوی با هم داریم ببندند مثل هندوستان و پاکستان که مشکلات بازرگانی ما را از بین بردارد. در امور بازرگانی هم امیدوارم که جناب آقای دکتر در اقتصادی ما یک اصل مساواتی را برقرار کنند که آن کسی که متنفذ هست با آن کسی که سرمایه کم دارد بتوانند یکنواخت استفاده بکنند از یک دستگاه و مزایای این دستگاه و اگر این کار را هم بکنند موجب امیدواری مردم خواهد شد عمل دیگری که در وضع اقتصادی ما خیلی موثر است این است که از محل سازمان برنامه اگر اقتضا بکند یا از یک محل دیگر بایستی که دولت قرض بانک ملی را بپردازد تا بانک ملی بتواند به مردم کمک کند بنده یک شیفرهائی دارم که مصلحت نمی‌دانم عرض کنم که دولت چه مبلغ به بانک ملی مقروض است (اردلان – چاپ می‌شود آقا) و بانک ملی دستش بسته‌است و مماشات می‌کند با مردم در حدود وسایلی که دارد والا وسائلشان را از دستشان گرفته‌اند. در قسمت کشاورزی هم که این موضوع از موضوعات حیاتی است می‌خواهم عرض کنم که هیچ توجه نشده و یک نگرانی بنده دارم، حالا که یک عنصر فعال که از مفاخر جوانان ایران است در راس این وزارتخانه قرار گرفته و آن فعالیت ذاتی و آن انرژی که در ایشان دیده شده کم کم ضعیف شده چون وقتی وسایل فراهم نیست و این تعریفی که می‌کنم موردش را هم باید عرض کنم. بلوچستان از نقاط وسیع و زرخیز این کشور است که از نصف بلوچستان به چاه بهار را کسی نمی‌شناخت که آیا مامور کشوری دارد یا ندارد البته مامورین نظامی می‌رفتند ولی از بلوچستان به چاه بهار کسی نمی‌شناخت که آیا مامور مامور کشوری دارد یا ندارد صدها هزار نفر در این منطقه هستند که برهنه و عور و گرسنه هستند و بهترین غذای آنها ذرت است، اگر بگویم که چه می‌خورند موجب رقت است. جناب آقای علم با اینکه تمام وسایل راحتی برایشان مهیاست و نبایستی تلاش بکنند وچیزی به دست بیاورند به عکس بعضی جوان‌های ما که عایدات ملک پدرشان را بر می‌دارند می‌روند اروپا خوش میگذرانند ایشان در سخت ترین موقع و در آن نقطه‌ای که آتش می‌بارد در آن مرداد حتی به امور راهسازی که جزء وظایف ایشان نبود رسیدگی می‌کردند (صحیح است) یک سوابق تاریخی در آنجا گذارده‌اند و بنده وقتی ایشان وزیر شدند از یک طرف بسیار خوشوقت شدم که شخصیت ایشان ایجاب می‌کرد که ایشان دارای چنین مقامی باشند و از طرف دیگر متاثر شدم که یک منطقه‌ای که داشت زنده می‌شد بعد معلوم نیست چطور بشود و یک چنین سرپرستی ما دیگر نمتوانیم پیدا بکنیم خلاصه دراین امور کشاورزی بایستی که ……جناب آقای علم فرمودند که راجع به ایشان عرض نکنم، چشم. در قسمت کشاورزی بااین بودجه موجود و وسایل موجود اگر اینها را تنها به مصرف دفع آفات نباتی و حیوانی برسانید این خیلی مفیدتر است تا به کارهای مختلف بپردازید والا بایستی یک وزارت کشاورزی اساسی تشکیل داد آقایان در عراق، کشور همسایه ما اگر تشریف ببرند می‌بینم کنار آن شط چه وسایلی هست و چه تسهیلاتی هست برای زارعین و در خوزستان ما هیچ تسهیلاتی نیست، به عکس فرمایشات جناب آقای نجم الملک در مجلس سنا که فرمودند ما تراکتور لازم نداریم و باید با گاوآهن کار کنند (اردلان – هم چه چیزی نگفتند) (یک نفر از نمایندگان – راجع به اشخاص غایب صحبت نکنید) بنده عرض می‌کنم بایستی کشاورزی مکانیزه بشود ایشان عقیده شان را اظهار کردند بنده هم عقیده‌ام را اظهار می‌کنم (اردلان – نگفتم ایشان) بسیار خوب بنده پس می‌گیرم (اردلان – متشکرم) و بایستی که وسایل در همه جا موجود باشد که اگر یک تراکتور یک زارعی در اقصی نقاط این مملکت داشت برای یک پیچ مجبور نشود که شش ماه تعطیل کند و بیاید به تهران آن پیچ را پیدا بکند یا یک مکانیک پیدا بکند اگر یک سازمان‌های اصلی داده شود ایران می‌تواند زنده شود، الان هم زنده‌است ولی روح ندارد، باید روح داشته باشد و در این صورت قادر است که سالی میلیونها تومان صادرات داشته باشد اما وسایل می‌خواهد مثلاً در این برنامه اشاره به تقسیم املاک است بنده در این قسمت نه ملک زیادی دارم و نه دفاعی داشتم اما در یک کشوری که اراضی سیستانش بلامانع و خراب افتاده و مردم حاضرند بروند آباد کنند، مامور دارائی نمی‌گذارد دیگر چه احتیاجی دارد که اراضی مالکین را تقسیم کنند؟ این قدر دایره اراضی و املاک تنگ شده که می‌خواهند ملک مالکین را بگیرند که آن را هم خراب بگذارند و وضع حاضر را هم از بین ببرند بنده عرض کردم که شخصاً دفاعی ندارنم یک خانه هم که دارند بیایند تقسیم کنند من توی این مملکت به دنیا آمده‌ام در هر جا هم که باشم توی این مملکت می‌میرم و با کمال افتخارهم کسب می‌کنم وکالت هم می‌کنم اما از اشکال تراشی مامورین و مداخلت آنها زارع باید راحت باشد. یک زارع که هرروز از این طرف قیافه آن بخشدار را می‌بیند قیافه فلان مامور را می‌بیند، نمی‌تواند کار بکند، زارع باید مشغول زراعتش باشد اینقدر تماس گرفتن با زارع معنی ندارد این کارها را اول اصلاح کنید اراضی بایر اراضی که استعداد زراعت دارد، اراضی زرخیز را کمک کنید به مردم اینها را ازش استفاده کنند اگر کم آمد و جمعیت زیاد بود بروند این اراضی مردم را تقسیم کنند، اما اول کجایش را می‌گیرند؟ اول آخر جریان را می‌چسبند؟از این من چیزی نمی‌فهمم دیگر بانک کشاورزی است که بایستی به مفهوم و معنای حقیقی که مفید باشد به حال کشاورزان یک تشکیلات تازه‌ای باید بدهند، زارع نمی‌تواند با ربح صدی شانزده قرض کند تازه آن هم به حد کافی نیست (فقیه‌زاده – به زارع که نمی‌دهند) به هرکس که می‌دهند بنده عقیده خودم را اظهار می‌کنم در وضع موجود بانک کشاورزی کار بهتری نمی‌تواند بکند و دستش تا آن اندازه باز است می‌کند (فقیه‌زاده – این چه فرمایشی است بندارها نمی‌دهند) بنده یک مطلبی را این جا می‌خواهنم عرض کنم که الان صدای رفقای ما بلند می‌شود اجازه بفرمائید بنده عرضم را بکنم بعد هر فرمایشی دارید بفرمائید و آن موضوع منع کشت تریاک است.

نایب رئیس – آقای ارباب ده دقیقه دیگر وقت دارید.

ارباب – چشم اطاعت می‌کنم، تریاک یکی از اقلام صادرات مهم این کشور است یک کاری بکنید که تریاکی در این مملکت به وجود نیاید (اردلان – تا بکارند مردم می‌کشند) من می‌خواستم ضمناً توجه آقایان و دولت را بوضع کارمندان پست و تلگراف جلب بکنم، کارمندان پست و تلگراف مثل اینست که به قول آقای حائری‌زاده اولاد صیغه دولت هستند و دیگران از اولادان عقدی دولت اینها شب تا صبح کاردارند، دیدید، آقایان حضوری دارید اینها کار می‌کنند و دستشان هم به هیچ ممر انتفاعی بند نیست اقلا ترفیعات و اضافات سال ۱۳۲۷ اینها را که احکام آنها هم صادر شده‌است آقای وزیر پست و تلگراف کمک بکنند که به اینها برسد مخصوصاً جنابعالی خیلی خوب می‌توانید کار بکنید چون یک کمک بسیار خوبی دارید آقای نجومی است آقای نجومی بسیار مرد شایسته‌ای است در آن وزارتخانه (صحیح است) بنده دیگر فقط راجع به احتیاجات بلوچستان می‌خواستم عرض کنم آنهم فهرست وار، وضع شهر زاهدان به عرض آقایان رسیده‌است زاهدان یک مخروبه‌ای شده مردم کسب ندارند، احتیاج دارند در آنجا و شایسته‌است که بانک رهنی تاسیس بشود در آنجا وثیقه بگیرد از مردم و به مردم کمک کند تا مردم علاقمند بشوند، بانک کشاورزی را توجهاتی شده که امیدوارم به زودی شعبه‌اش تاسیس بشود املاک بمپور بایستی بین بلوچهای مستحق تقسیم بشود که علاقه شان زیادتر بشود و فعالیت بکنند که مستغنی بشوند و دولت مبادا یک وقت فکرکند که به بنده و عمر و یزید می‌تواند با یک وسایلی بفروشد بنده تا وقتی که زنده هستم به غیر از بلوچ این املاک به هرکس داده شود فریاد من بلند خواهد شد اسکله چاه بهار یکی از موسسات حیاتی بلوچستان است باید دنباله راه‌سازی گرفته بشود کاوش مخازن بلوچستان مملکت را زنده می‌کند نه تنها یک بلوچستان را، از پرگوئی از آقایان معذرت می‌خواهم.

نایب رئیس ـ آقای پیراسته

وزیر دادگستری ـ اجازه بفرمائید

نایب رئیس ـ بفرمائید

وزیر دادگستری ـ بنده می‌خواستم عرض کنم که برای جواب سئوال آقای کشاورز صدر حاضر هستم.

نایب رئیس ـ آقای نخست وزیر هم شرحی نوشته‌اند که برای جواب سئوال آقای کشاورز صدر حاضرند چون دولت حاضر است اگر اجازه بفرمائید حالا آقای پیراسته صحبت کنند و بعد جلسه آینده در اول جلسه ممکن است بفرمائید آقای پیراسته

پیراسته – بنده می‌خواستم عرض کنم چون وقت گذشته، جناب آقای وزیردادگستری جواب سئوال آقای کشاورز صدر را بدهند و بنده جلسه بعد صحبت کنم.

نایب رئیس ـ نوبت شما است باید استفاده کنید.

پیراسته – بنده قبل از اینکه به اظهاراتم شروع بکنم یادداشتی آقای دکتر طبا نوشته‌اند و خواهش کرده‌اند که به عرض آقایان برسانم بنده عین آن را می‌خوانم، جناب آقای دکتر ملک‌زاده در جلسه دیروز مجلس سنا ضمن نطق خود اظهار داشتند که یکی از آقایان پزشکان نماینده مجلس مبلغی ارز دولتی برای خرید لوازم جراحی از دولت خریداری نمود و با فروش آن در بازار آزاد بیش از ۲۰۰۰۰۰ تومان استفاده نامشروع نموده‌است. چون آقای دکتر ملک‌زاده خود طبیب می‌باشند و یقیناً علاقه کامل به احترام و اصول پزشکی دارند اینجانب جداً تقاضا دارم در صورتی که اطمینان و دلائل کافی در اثبات بیانات خودشان دارند نام این نماینده رابرای اطلاع عموم و مخصوصاً جامعه و کانون پزشکان ایران افشا فرمایند. دکتر طبا عرض دیگر بنده قبل از اینکه بیانات خود را به عرض آقایان برسانم درباره برنامه دولت، راجع به اظهارات آقای ارباب است و مربوط به دیوان کیفر، بنده خواستم عرض کنم ایشان اظهاراتی فرمودند که خیال می‌کنم از آقای ارباب بیش از این نباید انتظار داشت برای اینکه آقای ارباب تخصص و رشته کارشان تجارت است بنابراین نباید انتظار داشت که در مسائل قضائی خیلی وارد باشند ولی من تعجب می‌کنم از آقای ارباب که چرا بدون اطلاع و بدون مطالعه اینجا یک مطالبی را می‌آیند به عرض آقایان میرسانند. یک قسمت از بیانات آقای ارباب راجع به صلاحیت دیوان محاکمات دارائی بود که بنده عرضی ندارم و البته دولت جواب خواهد داد ولی تشخیص اینکه یک نفر قاضی هست یا نیست من خیال می‌کنم به عهده اشخاص ذیصلاحیت باشد نه اینکه اگر یک رایی فرضاً مطابق میل کسی صادر نشد بیایند اینجا و بصلاحیت او اعتراض بکنند اما موضوع دیگر موضوع پروند ه‌ای است که در زمانی که خود بنده دادستان دیوان کیفر بودم تشکیل شده‌است، فرمودند که دیوان کیفرذ بدون دلیل و بدون جهت یک دسته از تجار راگرفت و حبس کرد، البته اگر تجار از حد خودشان تجاوز نکنند باید از آنها حمایت کرد، باید به آنها فرصت داد که کارشان رابکنند ولی تجارت که مصونیت نمی‌آورد، یعنی اگر یک تاجری خدای نخواسته برخلاف قانون رفتار کرد آقای ارباب انتظار دارند که کسی به آنها حرفی نزند، برای اینکه تاجر است. بنده به طور خلاصه عرض می‌کنم و موضوع را چون گذشته‌است نمی‌خواهمتکرار کنم در ماه رمضان بود موضوع شکر خیلی اهمیت پیدا کرده بود و دولت لایق ما نتوانسته بود که شکر را کیلوئی سه ریال بخرد و ۱۷ ریال بفروشد و در نتیجه خود آقایان حتماً اطلاع دارید و شاهد بودید که برای خرید شکر مردم بدبختی که تنها قوتشان شکر بود از سرو گردن هم بالا می‌رفتند و حتی چند چشم کور شد، چند دست شکست که مردم می‌خواهند شکر بخرند. آقای دکتر سجادی وزیر دادگستری فعلی هیئتی را معین کردند که برود رسیدگی کند که چرا اینطور شده و بعد نتیجه بازرسی آن هیئت را به دیوان کیفر محول کردند، بنده هم دادستان بودم چون موضوع مهم بود خود بنده تصدی اینکار را به عهده گرفتم به اتفاق چند نفر از قضات برجسته دیوان کیفر تمام وقتمان را گرفتیم برای اینکه برویم ببینیم آنجا چه خبر است نتیجه امر البته حالا در دادگاه است و بعد معلوم خواهد شد ولی به طور خلاصه این بودکه یک قسمتی مربوط به لیاقت دولت بود و آن این بود که دولت نتوانسته بود شکر را کیلوئی سه قران بخرد و ۱۷ ریال بفروشد حالا چرا این کار را نکرده بود (فرامرزی- آخراین زیاد اجحاف است برای این نکرد) بنده اطلاع ندارم یک قسمت هم مربوط به عملی بودکه دولت با یک شرکت کرده بود، بدون دلیل بدون جهت، بدون هیچگونه مجوزی یک قراردادی که با یک شرکتی کرده بود این را گرفته بود داده بود به یک شرکت دیگری. البته مدعی العلوم وظیفه‌اش این بود که این قضیه را کشف بکند و قاعدتاً برای جلوگیری از تبانی یک دسته‌ای را هم توقیف کرد و بعد هم که بیم تبانی رفع شد مرخص کرد، البته آقای ارباب آنوقت هم همین عقیده را داشتند برای اینکه بنده مراجعه فرمودند و فشار آوردند که این آقایان مرخص شوند، عرض کردم که آقا تا وقتی که بیم تبانی مرتفع نشود و قراری که صادر شده لغو نشود محال است ……

نایب رئیس ـ آقای پیراسته شما برای بحث در برنامه دولت ثبت نام کردید وارد موضوع زاید نشوید.

پیراسته ـ بسیار خوب اما راجع به دیوان کیفر استدعا می‌کنم اجازه بفرمائید دو کلمه عرض کنم بنده و تمام اشخاصی که علاقمند باین مملکت هستند خیال می‌کنم عقیده و آرزویشان این باشد که عدلیه ما آنقدر مجهز باشد که به دیوان کیفر احتیاج نداشته باشد آن روز روز عید ملی است ولی متاسفانه یک جهات و شرایطی است که بنده عرض خواهم کرد موجب بوجود آمدن دیوان کیفر شده‌است و این دیوان کیفر لازم بوده و آن جهاتی که موجب بوجود آوردن دیوان کیفرشده هنوز مرتفع نشده که دیوان کیفر را از بین ببریم و این را هم در موقعش عرض خواهم کرد البته برای اینکه دیوان کیفر صلاحیتش محدودتر شود و به کارهای مهمتر بپردازد بنده موافقم و در موقعش هم عرض می‌کنم بنابراین فعلاً می‌پردازم به برنامه دولت و این جمله معترضه‌ای بود که عرض کردم. بنده نسبت به برنامه جناب آقای ساعد هم از احاظ مواد برنامه و هم از لحاظ مواد برنامه و هم از لحاظ ایراداتی که بصلاحیت بعضی از آقایان وزراء دارم معترضم ولی به تبعیت از نظریات فراکسیونی که افتخار عضویت آنرادارم از ذکر اسامی وزرا خودداری می‌کنم و فقط به ذکر اعتراضاتی که به برنامه دارم اکتفا می‌کنم فقط یک نکته را هم عرض می‌کنم و آن اینست که در این مملکت یک عده هستند که به اصطلاح معروف عاشق حاکم هراتند یا بوجارلنجان، برای اینها فرق نمی‌کند که منبع قدرت کی و چه باشد هرروز به یک رنگ و هرساعت به لباسی در می‌آیند (صحیح است) مثل تعزیه خوآنها برایشان فرق نمی‌کند که نقش کی رابازی کنند اینها هرروز صبح نگاه می‌کنند ببینید قدرت دست کیست و بعد باین منبع قدرت با هروسایلی که فکر می‌کنید سعی می‌کنند نزدیک شوند (صحیح است) این ارباب هم، یعنی باقیماندن این آقا در خدمت این ارباب و ارادتمندی نسبت به ارباب جدید هم تناسب مستقیم به قدرتش دارد، محض اینکه قدرتش کم شد، دومرتبه می‌رود سراغ یک ارباب دیگر