نیرنگستان/گوناگون
گوناگون[۱]
بچه که تازه بدنیا میآید در هنگام گرفتن ناخنهای او یا باید پول در کفش بگذارند که متمول بشود و یا قلم بدستش بدهند که صاحب قلم گردد.
اگر زن آبستن مرده به بیند چشم بچهاش شور میشود.
اگر زن آبستن را در موقع وضع حمل تا ده روز تنها بگذارند جن زده یا دعائی میشود.
اگر بچه ناخوش بشود و بهیچ داروئی معالجه نشود آنوقت تشخیص میدهند که بچه جن زده یا دعائی است و باید او را پیش دعا نویس برند تا برایش عزایم بخواند.
هر گاه زنی که وضع حمل کرده داخل حمام شود و زن زاج دیگری نیز در همان موقع داخل حمام شود هر کدام دیرتر از حمام خارج شوند خود و بچهاش ناخوش خواهند شد مگر اینکه او هم همان زن را در موقع دیگر غافل گیر کرده از او زودتر از حمام خارج شود.
شیر زن بچهدار را اگر در جای کثیف بریزند شیرش خشک میشود. پس باید آنرا در آب روان و یا در گوشهٔ سایه که آفتاب نمیگیرد بریزند.
ناف بچهٔ تازه بدنیا آمده را در سوراخ موش بگذارند آن بچه موذی خواهد شد.
اگر کسی بخواهد بچهاش پا بگیرد و نمیرد یکدست جامه از بچه زنی که چندین بچه زائیده و هیچیک نمردهاند بگیرد و به بچهاش بپوشاند آن کودک بزرگ میشود و نمیمیرد.
اگر کسی خردههای نان میان کوچه را جمع کند بچهاش نمیمیرد.
اگر بچه را در طاقچه بگذارند عمرش کوتاه میشود و یا لاجون و لاغر میماند.
پشت گردن بچه را نباید بوسید چونکه بداخلاق و لجباز میشود.
اگر یکدست بچه را ماچ بکنند دست دیگرش را نیز باید ببوسند وگرنه بچه ناخوش میشود.
وقتیکه بچه بخودش میپیچد باید گیاهی که به پیچک معروف است دنبالش کنند.
گهواره خالی را اگر تکان بدهند گوش بچه درد میگیرد.
شیر پستان خود بچه را بخودش بدهند خوش آواز میشود.
هنگامیکه بچه زیر پستان غرغر میکند و شیر میخورد میگویند: «ممه لال است» زیرا اگر نگویند بچه ناخوش میشود.
بچه که بالا پائین بشود (شکمروش پیدا کند و قی بکند) عود و سلیم نر و ماده را بهم می بندند و روی بام سوت میکنند.
هر کس مهرهٔ مار همراه داشته باشد نباید بالای سر بچه چلگی برود زیرا که بیوقتی میشود[۲].
بچه که چیز از پدر و مادرش بدزدد خدا خندهاش میگیرد.
دایه عام که پستان دهن بچهٔ سید بگذارد پستان او به آتش جهنم نمیسوزد.
بچهای که سر هفت ماه بدنیا بیاید در هر کاری شتاب زده است و عجله میکند[۳].
اسم بچه را که بخواهند عوض بکنند آش میپزند و دستهای را دعوت میکنند و بعد اسم او را عوض میکنند.
اگر بچهای که بدنیا میآید بدحال باشد جفت او را روی آتش میاندازند بچه بحال میآید.
دندونی ـ وقتیکه دندان بچه تاول میکند برای او برسم خیرات «دندانی» درست میکنند باین ترتیب که از بنشنها عدس، نخود، گندم پوستکنده، ماش، لوبیا قرمز و لوبیا چشم بلبلی را از هرکدام چهل دانه میشمارند و علاوه بر آن هر مقدار دیگر که بقدر وسع پزنده باشد توی دیگ میریزند و با کمی آب آنرا میجوشانند و مثل پلو دم میکنند گاهی روغن و پیاز داغ هم بهآن اضافه میکنند (همهٔ اینها را خود پدر و مادر بچه میدهند و مثل آش نذری نیست که برایش گدائی بکنند) و از آن جلو کبوتر امامزاده هم میریزند[۴].
بعد از آنکه پوست ختنه را جدا کردند آنرا نخ میکشند و بگردن بچه می آویزند و پس از هفت روز آنرا جلو خروس میاندازند.
عیادت زن در موقع وضع حمل تا ده روز خوب نیست مگر اینکه چادر یا چادر نماز روی دوشش بیندازند یا اینکه بچه را به اطاق دیگر ببرند.
اگر کسی چشم بشود «زمه» زاج سفید را بدور سرش میگردانند و دعای مخصوصی بخوانند آنوقت آنرا روی آتش میاندازند اگر بشکل چشم بشود او را چشم کردهاند و خوب میشود و اگر بشکل نامنظمی باشد جنزده شده و اگر بشکل چهارپایهای بشود میگویند میمیرد و این تابوت اوست بعد زمه را آب میکنند و پیشانی و کف دست و کف پا و سینهٔ او را خال میکنند و سپس آب را در کاسهای ریخته یکی آنرا میبرد سر کوچه میریزد برمیگردد و سلام میکند یکی از اهل خانه میپرسد از کجا میآئی؟ میگوید: از خانهٔ دشمن، میپرسد: چه میکرد؟ جواب میدهد: جان میکند. میگوید: الهی جانش برآید!
در موقع مسافرت اگر سید باریک سیاهی با مسافر مصادف شود سفر او خوب نیست و بر عکس مصادف شدن با قرشمال برایش میمنت دارد.
وقتیکه مسافر بساعت خوب حرکت میکند اگر دوباره برگردد خوب نیست و باصطلاح اهالی دهات خراسان چپیک میشود و چپیک شدن خوب نیست.
وقتی که مسافر حرکت میکند اگر پشت سر او آب و جو بریزند زود برمیگردد.
اگر یکی از اهل خانه در سفر باشد و یک قسم کلاغ که در خراسان معروف به «کلنجدک» است بالای آن خانه صدا کند خبر خوش از مسافر میآید[۵].
هرگاه باران نیاید در دهات خراسان بچهها دسته راه میاندازند و کلهٔ خری را بسر چوبی قرار داده دم خانهها میبرند و میگویند: «کلهخر هیزم بخر» و بدین طریق مقدار زیادی هیزم جمع میکنند و در سر کوهی کله خر را آتش میزنند تا باران بیاید.
در خراسان هرگاه بخواهند باران نیاید (قرآن را زنجیر میکنند) طلسم مخصوصی را با قرآن و موی سگ و گربه و نان و فضلهٔ انسان در آب میریزند که باران بند بیاید. و اگر طلسم چهل «ص» را بدیوار بچسبانند همین خاصیت را دارد.
در مازندران صبح زود که از خانه بیرون میآیند هرگاه بزن بربخورند بدیمن است.
عیادت ناخوش در شب چهارشنبه و یکشنبه برای مریض آفت است.
هر کس روز شنبه پول بدهد تا آخر هفته پول از جیبش خارج میشود و بر عکس هرگاه روز شنبه پول بگیرد تا آخر هفته پولدار است.
مهمان که شب چهارشنبه وارد میشود نامبارک است، همچنین شب جمعه اگر مهمانی برود بد است چون شب جمعگی خانه را میبرد.
در خراسان شب چهارشنبهٔ آخر صفر باید پلو بپزند و بالای خانه آتش برافروزند و تفنگی خالی بکنند و در کوزهای سپند و نمک و پنبهدانه و جو پیشرس (ولگار) و آب کنند و از پشت بام بزمین زنند.
شب ۱۲ شعبان یا اول برات حلوا میپزند و برای آمرزش مردگان بگدا میدهند و شب دوم روغنجوش و شب سوم در هر یک از دالانهای اطاقها فتیلهٔ روغنی یا شمع روشن میکنند چون مردگان در آن شب بدیدن خانههای خودشان میآیند.
اگر کسی روز عاشورا نان شیرینی بپزد و در مجالس عزا بخواهد بخورد خون خواهد شد.
اگر زنی سه یا چهار مرتبه روز چهارشنبه بحمام برود شوهرش میمیرد.
ناخن گرفتن و رختشوئی در روز چهارشنبه بد است روز جمعه نباید رخت شست چون آبهای روز جمعه همه رو به بهشت میرود و نباید کثیف بشود.
گوشهٔ سفره بنشینند برکت کم میشود.
چراغ را نباید بشکل مثلث گذاشت.
هر کس چهل و یک شنبه پیاز بخورد حاجی میشود.
جمعه نباید پیاز خام خورد چون فرشته نمیآید بالای سر آدم.
اگر کسی دیگ یا ظرف سیاهی را از همسایه بعاریه بگیرد و آن را بخواهد شب رد بکند نباید قبول کرد بخصوص که در خانه ناخوش هم داشته باشند. همچنین گرفتن آب و آتش نزدیک غروب از خانه دیگر بد است و نباید گذاشت که این دو آخشیج را که روشنائی خانه است از منزل خارج کنند.[۶]
نمک روی زمین بپاشند دعوا میشود.
اگر نزدیک غروب از بقال بخواهند نمک بخرند باید بگویند: طعام بده و کلمهٔ نمک را بزبان نیاورند والا بقال نمک را نمیدهد.
در شب نباید ایستاده آب خورد.
وقت تحویل دست نباید بقلیان زد.
دست زیر چانه زدن بدبختی میآورد. چنباتمه نشستن نکبت میآورد.
کسی که برادرش زنده است نباید چشم گوسفند را بخورد.
کسیکه تا چهل روز گوشت نخورد مسلمان نیست باید بیخ گوشش اذان گفت.
هر کس آب در اجاق (دیگدان) بریزد جنزده میشود.
اگر سر جاروب را بسوی آسمان بگیرند دعوا میشود.
مگس سگ روی هر کس بنشیند پولدار میشود.
تار عنکبوت بند ساعت شیطان است.
هر کس پینه دوز (حشره کوچکی که باین نام معروف است و غالباً در میان انگور یاقوتی دیده میشود) بخورد پیشباز گرگ میرود.
اگر در سر سفره نان یا آب بگلوی انسان گیر کند یکی از خویشان او گرسنه است، اگر پاره نانی راست قرار گیرد مهمان میآید. اگر ظرفی تکان بخورد یکی از اهل خانواده خیال قهر دارد و بروایت دیگر روح بهشتی در سر سفره حاضر است.
اگر کسی تنها باشد و بترسد چهار مرتبه «واللّٰه خیر حافظاً و هو ارحمالراحمین» را بخواند و بدور خودش فوت کند همهٔ بلایا و اجنه از او دور میشوند.
اگر گرد باد سخت بانسان مصادف شود بگویند: «اعوذ باللّٰه من الشیطان الرجیم» فوراً گردباد فروکش میکند.
اگر کسی میان درگاه بایستد و دستهایش را بدو طرف در بگذارد دعوا میشود برای اینکه دعوا نشود باید دستهایش را سه بار بهم بزند.
در موقع الو کردن اگر از میان الو زبانههای آتش صدا کند و فرفر نماید میگویند کسی غیبت انسان را میکند.
هنگامیکه ابزار کار گاه «تون» پارچه بافی را بخواهند عوض کنند در صورتیکه هنوز یکی دو گز بیش بافته نشده باشد اگر از اهل خانه آن کرباس یا پارچه را ببرد یا ناخوش میشود و یا میمیرد لذا باید یکنفر بیگانه اینکار را انجام بدهد.
لولههای پنبهای (گاله) را که زنها برای ریشتن آماده میکنند باید حتماً تا شب جمعه تمام شود و اگر گالهای بروز شنبه بیفتد برای اهل خانه بداست.
گاو داران شیر یا ماست را به کسیکه بخواهد آن را برای مرهم روی زخم بکار ببرد نمیدهند و میگویند این امر سبب کم شدن شیر گاو میشود.
تابوت مرده را پیش از چال کردن سه بار بزمین میگذارند و برمیدارند برای اینکه او را به گور آشنا بکنند.
در بعضی از دهات خراسان اگر شب جمعه پروانه سفید بدور خانه پرواز کند میگویند روح یکی از خویشان بدیدن آمده است. حرف زخمهای بد که بشود مثل سالک، خنازیر و غیره نباید با انگشت روی تن خودشان نشان بدهند چون ممکن است آن زخم را بگیرند.
برای اینکه در بازی برد بیاید قمار باز ها بدستشان میشاشند.
مادر هر کس سید باشد او را شریف میگویند.
بدانههای برنج قسم میخورند و میگویند: بهمین دانههای نشمرده قسم.
اسفند در خانه سبز بشود آوارگی میآورد.
اگر آب روی قبر بپاشند روح مرده تازه میشود.
مرده اگر ثوابکار باشد فرشتهٔ نورانی در قبر باو ظاهر میشود، دستش را میگیرد و او را میبرد به بهشت[۷] و هر گاه گناهکار باشد با گرز آتشین او را بدوزخ میبرند.
معروفست که خانوادهای از ترکهای قجر دارای دم کوتاهی (دمبلیچه) هستند.
هر روز هزار نفر میمیرند و هزار و یکنفر بدنیا می آیند.
چوب خدا صدا ندارد | وقتی بزند دوا ندارد. |
ستاره سهیل اگر بروی دختر بخورد خوشگل و سرخ و سفید میشود و اگر به میوه بخورد خوش مزه و بیمضرت میشود و رنگ میاندازد[۸].
پایان
- ↑ چون در ضمن چاپ مقداری از جمله ها و موضوعها از قلم افتاد و بعضی دیگر تازه بدست آمد لهذا در زیر این عنوان آنها را ضمیمه میکنیم.
- ↑ عقیق یمن نیز همین خاصیت را دارد.
- ↑ اصطلاح: مگر هفتماهه بدنیا آمدهای؟
- ↑ در دهات این خودش غذائی است که آنرا دونی میگویند فقط وقتیکه مخصوص دندان درآوردن بچه درست بکنند این تشریفات را دارد و «دندونی» نامیده میشود.
- ↑ در مازندران همین عقیده را عده بسیاری در مورد یک نوع زاغ دارند که بمازندرانی «غشنیک» نامیده میشود که همان «خوش و نیک» باید باشد.
- ↑
نریزد آب شب را ای برادر که رنج و جرم باشد بیحد و مر نمیباید کشیدن آب از چاه بشب گر غرض باشد ای نکوخواه یکی اهنو بخواند پس کشد آب چراغ آنجا به پیش آرند با تاب پس آنگه برفشاند یا خورد نیز وگر نبود غرض میکن تو پرهیز … فرضیاتنامه داراب پالن ص ۲۰–۱۹
- ↑ در کتابهای زرتشتی بطرز مفصل و شاعرانهای شرح مرده درستکار و گناهکار را در قبر میدهد که درستکار سفیدهٔ صبح چهارم نسیم خوشبو و ملایمی بمشامش میرسد و دختر دلربای درخشانی باو جلوه میکند. روح مرده با تعجب از او میپرسد که کیست او شرح میدهد که من نتیجه گفتار و کردار و پندار نیک تو هستم و برعکس این برای مرده گناهکار اتفاق میافتد (ارداویراژ نامه مینوخرد - دینکرت) آنچه که راجع بمسائل ماوراء طبیعی، زندگی روح پس از مرگ مانند پل صراط (پل چینود) سگی چهار چشم در دوزخ (سگ زرین گوش) و غیره میباشد شباهت غریبی با همین مسائل در نزد زرتشتیان نشان میدهد که بحث آن جداگانه مبحث بیاندازه جالب توجهی خواهد بود.
- ↑
تعلیم معلم بکسی ننگ ندارد سیبی که سهیلش نخورد رنگ ندارد.