وحشی بافقی (غزلیات)/آن مستی تو دوش ز پیمانهی که بود
آن مستی تو دوش ز پیمانهی که بود | چندین شراب در خم و خمخانهی که بود | |||||
ای مرغ زود رام که آورد نقل و می | دام فریب آب که و دانهی که بود | |||||
روشن بسان آتش حسنت می که شد | شمعت زبانه کش پی پروانهی که بود | |||||
آوازهات به مستی و رندی بلند شد | افشای آن ز نعرهی مستانهی که بود | |||||
وحشی چه پرسش است که شد با که آشنا | خود گو که او به غیر تو بیگانه که بود |