| | | | | | |
|
الاهی از میان ناپسندان بر کران دارش |
|
ز دام حیلهی مردم فریبان در امان دارش |
|
|
صدای شهپر شاهینی از هر گوشه میآید |
|
تذرو غافلی دارم مقیم آشیان دارش |
|
|
خدایا با منش خوش سر گران داری و خرسندم |
|
نه تنها با من و بس ، با همه کس سرگران دارش |
|
|
پدید آرد هوس از عشق با مردم جفا کاری |
|
نمیخواهم بر این باشد ، خداوندا برآن دارش |
|
|
تغافل کیش و کین اندیش و دوری جوی و وحشی خوی |
|
عجب وضعیست خوش یارب همیشه آنچنان دارش |
|
|
زمان اول حسن است و هستش فتنهها درپی |
|
الاهی در امان از فتنهی آخر زمان دارش |
|
|
خدایا فرصت یک حرف پند آمیز میخواهم |
|
نمیگویم که با وحشی همیشه همزبان دارش |
|