وحشی بافقی (غزلیات)/این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست
این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست | آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست | |||||
جانم از غم بر لب آمد، آه از این غم، چون کنم | باعث خوشحالی جان غمین من کجاست | |||||
ای صبا یاری نما اشک نیاز من ببین | رنجه شو بنگر که یار نازنین من کجاست | |||||
دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند | آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست | |||||
محنت و اندوه هجران کشت چون وحشی مرا | مایهی عیش دل اندوهگین من کجاست |