وحشی بافقی (غزلیات)/با غیر دوش اینهمه گردیدنش چه بود
با غیر دوش اینهمه گردیدنش چه بود | و ز زهر چشم جانب ما دیدنش چه بود | |||||
آن ناز چشم کرده سر صلح اگر نداشت | از دور ایستادن و خندیدنش چه بود | |||||
اظهار قرب اگر نه غرض بود غیر را | از من ره حریم تو پرسیدنش چه بود | |||||
گر وعدهی وصال نبودش به دیگران | بی وجه تند گشتن و رنجیدنش چه بود | |||||
وحشی اگر نبود زما یار ما به تنگ | بی موجبی به جنگ رسانیدش چه بود |