| | | | | | |
|
خوار میکن ، زار میکش، منتت بر جان ماست |
|
خواری ظاهر گواه عزت پنهان ماست |
|
|
چشم ظاهر بین بر آزار است وای ار بنگرد |
|
این گلستانها که پنهان زیر خارستان ماست |
|
|
ترک ما کردی و مهر و لطف بیعت با تو کرد |
|
ناز و استغنا ولی هم عهد و هم پیمان ماست |
|
|
بی رضای ماست سویت آمدن از ما مرنج |
|
این نه جرم ما گناه پای نافرمان ماست |
|
|
بر وجود ما طلسمی بسته حرمان درت |
|
کانچه غیر از ماست دیوار و در زندان ماست |
|
|
تلخ داروی است زهر چشم و ترک نوشخند |
|
لیکن آن دردی که ما داریم این درمان ماست |
|
|
عقل را با عشق و عاشق را به سامان دشمنیست |
|
بی خرد وحشی که در اندیشهی سامان ماست |
|