وحشی بافقی (غزلیات)/خوشست آن مه به اغیار آزمودم
خوشست آن مه به اغیار آزمودم | به من خوش نیست بسیار آزمودم | |||||
همان خوردم فریب وعدهی تو | ترا با آنکه سد بار آزمودم | |||||
ز تو گفتم ستمکاری نیاید | ترا نیز ای ستمکار آزمودم | |||||
به مهجوری صبوری کار من نیست | بسی خود را در این کار آزمودم | |||||
به من یار است دشمنتر ز اغیار | که هم اغیار و هم یار آزمودم | |||||
کسی کز عمر بهتر بود پیشم | نبود او هم وفادار آزمودم | |||||
اجل نسبت به درد هجر وحشی | نه چندان بود دشوار ، آزمودم |