وحشی بافقی (غزلیات)/خوش آن روزی که زنجیر جنون بر پای من باشد
خوش آن روزی که زنجیر جنون بر پای من باشد | به هر جا پا نهم از بیخودی غوغای من باشد | |||||
خوش آن عشقی که در کوی جنونم خسروی بخشد | جهان پر لشکر از اشک جهان پیمای من باشد | |||||
هوس دارم دگر در عشق آن شب زندهداری ها | که در هر گوشهای افسانهی سودای من باشد | |||||
خوش آن کز خار خار داغ عشق لاله رخساری | جهانی لاله زار چشم خون پالای من باشد | |||||
مرا دیوانه سازد این هوس وحشی که از یاری | مهی را گوش بر افسانهی شبهای من باشد |