وحشی بافقی (غزلیات)/قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ

وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ)
  قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ قدر یاران وفادار ندانست دریغ  
  درد محرومی دیدار مرا کشت افسوس یار حال من بیمار ندانست دریغ  
  یار هر خار و خسی گشت درین گلشن حیف قیمت آن گل رخسار ندانست دریغ  
  زارم انداخت ز پا خواری هجران هیهات مردم و حال مرا یار ندانست دریغ  
  وحشی آن عربده جو کشت به خواری ما را قدر عشاق جگر خوار ندانست دریغ