وحشی بافقی (غزلیات)/میان مردمانم خوار کردی عزت من کو
میان مردمانم خوار کردی عزت من کو | سگ کوی تو بودم روزگاری حرمت من کو | |||||
به سد جان میخرم گردی که خیزد از سر راهت | ندارم قدر خاک راه پیشت ، قیمت من کو | |||||
به داغم هر زمان دردی فزاید محرم بزمت | کسی کو با تو گوید درد و داغ حسرت من کو | |||||
چو خواهد بیگناهی را کشد احوال من پرسد | که آن بیخانمان پیدا نشد در صحبت من کو | |||||
مگو در بزم او دایم به عیش و عشرتی وحشی | کدامین عیش و عشرت ، مردم از غم ، عشرت من کو |