وحشی بافقی (غزلیات)/نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم
نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم | آن خط غلامی که ندادیم دریدیم | |||||
در دست نداریم بجز خار ملامت | زان دامن گل کز چمن وصل نچیدیم | |||||
این راه نه راهیست عنان بازکش ای دل | دیدی که درین یک دو سه منزل چه کشیدیم | |||||
مانند سگ هرزه رو صید ندیده | بیهوده دویدیم و چه بیهود دویدیم | |||||
وحشی به فریب همه کس میروی از راه | بگذار که ما ساده دلی چون تو ندیدیم |