وحشی بافقی (غزلیات)/هست هنوز ماه من چشم و چراغ دیگران
هست هنوز ماه من چشم و چراغ دیگران | سبزهی او هنوز به از گل باغ دیگران | |||||
خلق روان به هر طرف بهر سراغ یار من | بیهده من چرا روم بهر سراغ دیگران | |||||
رسته گلم ز بام و در جای دگر چرا روم | با گل خود چه میکنم سبزهی باغ دیگران | |||||
من که میسرم شود صافی جام او چرا | در دل خود کنم گره درد ایاغ دیگران | |||||
وحشی از او علاج کن سوز درون خویش را | فایده چیست سوختن از تف داغ دیگران |