وحشی بافقی (غزلیات)/هنوز عاشقیو دلرباییی نشدست
هنوز عاشقیو دلرباییی نشدست | هنوز زوری و زور آزماییی نشدست | |||||
هنوز نیست مشخص که دل چه پیش کسیست | هنوز مبحث قید و رهاییی نشدست | |||||
دل ایستاده به دریوزهی کرشمه، ولی | هنوز فرصت عرض گداییی نشدست | |||||
ز اختلاط تو امروز یافتم سد چیز | عجب که داعیهی بیوفاییی نشدست | |||||
همین تواضع عام است حسن را با عشق | میان ناز و نیاز آشنایی نشدست | |||||
نگه ذخیرهی دیدار گو بنه امروز | که هست فرصت و طرح جداییی نشدست | |||||
هنوز اول عشق است صبر کن وحشی | مجال رشکی و غیرت فزاییی نشدست |