| | | | | | |
|
پر گشت دل از راز نهانی که مرا هست |
|
نامحرم راز است زبانی که مرا هست |
|
|
با کس نتوان گفتن و پنهان نتوان داشت |
|
از درد همین است فغانی که مرا هست |
|
|
ای دل سپری ساز ز پولاد صبوری |
|
با عربده سخت کمانی که مرا هست |
|
|
مشهور جهان ساخت بر آواز عزیزش |
|
در کوی تو رسوای جهانی که مرا هست |
|
|
بادیست که با بوی تو یک بار نیامیخت |
|
این محرم پیغام رسانی که مرا هست |
|
|
محروم کن گردنم از طوق دگرهاست |
|
از داغ وفای تو نشانی که مرا هست |
|
|
یک خندهی رسمی ز تو ننهاده ذخیره |
|
این چشم به حسرت نگرانی که مرا هست |
|
|
زایل نکند چین جبین و نگه چشم |
|
بر لطف نهان تو گمانی که مرا هست |
|
|
وحشی تو بده جان که نیاید به عیادت |
|
این یار خوش قاعده دانی که مرا هست |
|