وحشی بافقی (غزلیات)/چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی
چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی | نه اگر برای لطفی به بهانهی عتابی | |||||
ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر | چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی | |||||
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری | چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی | |||||
همه خرقهی صلاحم شده خارخار و گل گل | ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی | |||||
بگذار درس دانش که نهایتی ندارد | ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی |