وحشی بافقی (غزلیات)/چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی
چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی | اگر سنگین نبودی گوش او فریادها کردی | |||||
کند بیگانگی هر چند گویم شرح غم با او | چه غم بودی اگر خود را به این حرف آشنا کردی | |||||
به اغیار آنقدرها میتوانست از وفا دیدن | چه میشد گر زیادی یک نظر هم سوی ما کردی | |||||
به تنگیم از جدایی کاشکی میشد یکی پیدا | که ما را رهنمایی سوی اقلیم فنا کردی | |||||
اجل گر رحم بر وحشی نکردی شام مهجوری | تو میدانی که غم با روزگار او چها کردی |