وقایع اتفاقیه/۱۸
رُوزنامه وقایع اتفاقیّه بتاریخ پنجشنبه پنجم شهر شعبانالمُعظّم مطابق سال تنکوزئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ هیجدهم هر کس در طهران طالب نُسخه ازین رُوزنامها باشد در بازار در دکان میرسیدکاظم بلورفروش فُروخته میشود |
قیمت یک نسخه دهشاهی سه ماه شش هزار ششماه دوازده هزار سالیانه بیست و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسه پادشاهی
اُردوی همایون
موافق خبر آخر که از اُردوی همایون بدارالخلافه رسید موکب فیروزی کوکب اعلیحضرت شاهنشاهی در بلوک ساوه تشریف داشتند و اراده دارند که از ساوه مَنْزِلْ بمنزل به بروجرد تشریففرما شوند و ده روز در بروجرد توقُّف خواهند فرموُد و از آنجا بجهة اوّل ماه رمضانالمبارک بدارالسّلطنه اصفهان نزول اجلال خواهند فرموُد
در روزنامه سابق در باب خرابی سیلْ در قزوین نوشته شده بود نظر بأینکه اعلیحضرت پادشاهی و اُمنای دولت علیه رفاه و آسودکی عموم رعایا را همیشه منظور دارند و اکر ضرر و خسارتی بأۤنها وارد بیاید تدارک آنرا بر ذمّهٔ دولت علیّه لازم میدانند لهذا در اوقات توقف موکب همایون در قزوین فرمایش شد که در باب سدّ راه سَیْل رسیدکی شود معلُوم شد که از سلاطین ماضی در قدیمالایّام سدّی بجهة دفع سیل بسته بودهاند و خاکریز این سد را در جلو درّهها و رودخانها بطوری بسته بوُدهاند که آب سیل بشهر نمیآمده و از کنار شهر میکذشت و قریب سی چهل سال میشود که سَیْلی در آن ولایت نیامده و بأین سبب کسی چندان اعتنائی به استحکام سدّ مزبور نکرده بوُد و بمرور ایّام بعضی از جاهای او شکسته و خراب شده بوُد و قزوین به باغات خوُب خصوص تاک انکور مشهور است و این سَیْل که درین اوقات آمده از انطرف شهر که کذشته سوای خرابی که به شهر رسانده به بعضی از باغها چنان کِل و لای پر کرده که سرپارهٔ درختها و تاکها نمایان بوده و مابقی در زیر خاک و کل سَیْل مانده بوُده اعلیحضرت شاهنشاهی مقرر فرمودند که مهندسین و معماران بازدید و براوُرد تعمیر و درست کردن سدّ مزبور را نموده مقرر شد که بطریق مُحکم و مضبوط بسته شود و خراجات آن هر قدر میشود از دیوان اعلی داده شود که بعد ازین آنجا از خرابی سیل محفوُظ و خلق از این تشویش اَیْمَنْ باشند و اینمعنی سبب مزید شکرکذاری و دعاکوئی اهالی و اعیان و اشراف و رعایا و سکنهٔ قزوین کردیده دانایان فرنکستان در خصوص سَیْل اینمعنی را ملاحظه کردهاند که ولایتی که درخت و جنکل نداشته باشد بعضی اوقات سَیْل پرزور در آنجا میآید و سایر اوقات دیکر خُشک و بیآب میماند بخلاف ولایتی که بیشه و جنکل و اشجار دارد رطُوبت آب را در خود ضبط میکند و نکاه میدارد و چونکه اکثر ولایت ایران بیجنکل و درخت است سیل زیاد میشود و بعضی اوقات هم بیآبی میکشد و در بعضی جاهای ایران پادشاهان قدیم رفع این بلیّه را کردهاند و در ساختن بندها زیادی آب سیل را نکاهداشتهاند که بکار زراعت مصرف نمایند مانند بند قُهْروُد و بعضی بندهای دیکر اینولایات البتّه اعلیحضرت پادشاهی و اُمنای دولت علّیه که به رعیّتپروری و رفاه حال عموم خلق اوقات مصروف دارند در خصوص ساختن چنین بندها که از جملهٔ اعمال خَیر و ثواب و نعمت بزرک بجهة خلق است سعی جمیل مبذول داشته و خواهند داشت
دارالخلافه طهران
در پایتخت طهران درین هفته خبری نیست که قابل نوشتن باشد کلّ مردم از خاص و عام در مهد امن و امان آسوده مشغول دعاکوئی دولت جاوید مُدت علیّهاند از جُمله اتفاقات تازه این است که شخصی پارسال در شمیرانات قاطری با بارش کم کرده بود بعد از آنکه از پیدا کردنش مأیوس شده بود و جستجوی بسیار کرده و نیافته بود بولایت خود رفته شخصی دیکر قاطر را در صحرای باکک شمیران پیدا کرده بود و با بارش بعالیجاه محمودخان کلانتر سپرده بوُدند که نکاهدارد تا صاحبش پیدا شود درین روزها که صاحب قاطر بدارالخلافه مبارکه آمده بعد از آنکه ثابت کرد که قاطر مال اوست و از نشانهای اسباب بار او هم که درست داد صدق حرفش معلوم کردید قاطر را با هر چه در بار داشت بدون کسر و نقصان چیزی باو بتمامه رد نُموده قبض رسیدکی بازیافت نمود
بعضی از مردم در باب بلیط دروازه اشتباه نُموده و معطّل شدهاند لازم آمد که اخبار شود مُهر بلیط دروازها بعالیجاه محمودخان نایب اوّل اجودانباشی سپرده شده است که انچه نوکر و اهل نظاماند بتصدیق مقربالخاقان اجودانباشی و انچه کَسَبَه و رعیتاند بتصدیق محمودخان کلانتر تذکره از عالیجاه مشارالیه کرفته میروند و درین باب از جانب اُمنای دولت علیّه تأکید اکید و قدغن بلیغ شده است که بدون کرفتن یکدیناری و بدون معطلی بلیط داده شود که بجهة نوکر و رعیت در کرفتن بلیط زحمتی نباشد
اُمور قشونی
کلّ اهل نظام متوقف دارالخلافه از توپچی و سرباز همه روزه مشغول مشق میباشند و هیچ روزی بقاعده مقرره از مشق خود تخلف نمینمایند و عالیجاه داودخان سرتیپ در مشق و تعلیم کلّ افواج نظام کمال کوشش و دقت را مینماید
سربازان فوج سوادکوهی را که نوّاب مهدیقلی میرزا فرستاده بودند عالیجاهان میرزا عنایتالله لشکرنویس و محمود خان نایب اوّل اجودان باشی در هفته کذشته سان دیدند
فوج سمنان و دامغان که کمال آراستکی و نظم را دارند موافق قرار مقربالخاقان اجودانباشی در روز سهشنبه عالیجاه میرزا عنایتالله و لشکرنویسان حاضر ساخته و سان دیدند
فوج قدیم و جدید فراهان را نیز که نهایت آراستکی را دارند در روز یکشنبه موافق قرارداد مقربالخاقان مشارالیه لشکرنویسان مزبُور سان دیدند و با کمال نظم بوُدند
سیصد نفر سواره افشار جمعی عالیجاه سلیمانخان که مأمور کرکان بودند در روز یکشنبه ۲۹ رجب روانه شُدند
فوج اخلاص افشار ابوابجمعی قاسم خان که مأمور خراسان بودند در روز پنجشنبه بیست و هفتم ماه رجب روانه شدند
قورخانهٔ مأمور کرکان روز یکشنبه با چند نفر سوارهٔ افشار روانه شدند
اُمُورات تجارتی
چونکه منظور این دولت قویشوکت علیّه در راه انداختن این روزنامها خیر کُلّ اهالی این دولت علیّه است و از آنجا که بعضی از تُجّار عریضه باُمنای دولت علیّه نوشته و مستدعی شدهاند که بعضی اوقات قیمت اجناس تجارت دارالخلافه و سایر امورات داد و ستد تجارتی درین روزنامها نوشته شود و از جانب اُمنای دولت علیّه حکم شده است که کاهکاهی بقرار استدعای آنها مباشرین روزنامه قیمت این اجناس را بنویسند لهذا قیمت اجناس مرقومه موافق تفصیل ذیل نوشته شده و بعد ازین هم ماه بماه نوشته خواهد شد
مال فرنکستان
چلواری سفید اعلی یکتومان و سه هزار عدد سیاقی |
پارچهٔ کُلی کمعرض و سفرهدار یکتومان و چهار هزار و پانصد عدد سیاقی |
بدل کُلی نیم خاص اعلی نه هزار دینار عدد سیاقی |
شِلَه کلی یک تومان و چهار هزار عدد سیاقی |
چارقد اقا بانوی شطرنجی دوازده هزار و پانصد عدد سیاقی |
جور صدرس همه جوره عدد سیاقی |
چیت جور بانوی عریض هفت هزار عدد سیاقی |
آغبانوی الوانبندی واژه ناخوانا و غیره چهار هزار و پانصد عدد سیاقی |
چلواری خام دوازده هزار و پانصد عدد سیاقی |
امیرکان عریض سیزده هزار عدد سیاقی |
شله جودانه اعلی پانزده هزار عدد سیاقی |
چیت طلائی هشت هزار عدد سیاقی |
چیت کلی دو تومان و دو هزار عدد سیاقی |
چیت چارسوی واژه ناخوانا همه جوره هشت هزار و پانصد عدد سیاقی |
لابانوی سفید چهار هزار عدد سیاقی |
متقال ماهوتی دوازده هزار عدد سیاقی |
متقال وسط نه هزار دینار عدد سیاقی |
چیت نوظهور همه جور هفت هزار و ده شاهی عدد سیاقی |
قلمکاری و شبنم بدل شش هزار عدد سیاقی |
قند ارس چهارهزار و پانزده شاهی عدد سیاقی |
چیت یک رنک پنجهزار عدد سیاقی |
چیت دو رنگ عدد سیاقی |
این اجناس بوعدهٔ چهار ماهه است عدد سیاقی |
مال هندوستان
قلمکار طیاره توپی شش ذرع و نیم دو تومان عدد سیاقی |
قلمکار مدرس توپی شش ذرع و نیم دو تومان و پنجهزار عدد سیاقی |
قلمکار مدرس شش ذرع و نیمی چهار تومان عدد سیاقی |
سفید جکرنات نازک توپی هجده ذرع هجده هزار عدد سیاقی |
شلهٔ ماهوت واژه ناخوانا ذرع چهار تومان عدد سیاقی |
ناتور اعلی شاکرده واژه ناخوانا عرض توپی پانزده هزار عدد سیاقی |
ناتور عریض اندر عریض توپی واژه ناخوانا یکذرع واژه ناخوانا عدد سیاقی |
پاچوری ناتور رنککرده واژه ناخوانا توپی عدد سیاقی |
واژه ناخوانا دوازده تومان عدد سیاقی |
شکر کونی سنک شاه پنجهزار و پنج شاهی عدد سیاقی |
شکر ریز سنک شاه شش هزار و پانصد |
قهوه بوزن سنک شاه پنج هزار و پنج شاهی عدد سیاقی |
فلفل بوزن سنک شاه پنج هزار و ده شاهی عدد سیاقی |
عدد سیاقی |
در باب مال خراسان چونکه تجارت خراسان اکثرش در شال مشهدی است که در خود آن شهر بافته میشود و جوره بجوره بتفاوت است و تا دیده نشود و تفصیلش بقلم نمیآید و لکن درین روزها تجارت شال مشهدی و کشمیری قدری کساد است دو دسته قافله از خراسان آمده یکی از سمت قاینات و یکی از راه مشهد مُقدس و از دو طرف تخمیناً سیصد شتر بار داشتهاند و بحمدالله راههای آن سمت بسیار امن است و ابریشمی که از راه طبس و خراسان میآید ابریشم اعلی است یکمن سنک شاه که دو من هشت عبّاسی است بده تومان است و این ابریشم مانند ابریشم باب شعرباف رشتی و بهتر از ابریشم باب تجارت است و داد این ابریشم بیشتر به بنبائی هندوستان میشود
سایر ولایات
عالیجاه محمّد ولیخان بیکلربیکی استراباد بجهة دفع طایفهٔ ضالهٔ ترکمانیه در یکفرسخی شهر که قریه تازه میسازند با سه هزار کس از سواره و پیاده و چهار عرّاده توپ نشسته است و در دوازدهم ماه رجب یک نفر ترکمانرا که مُدّتها در آنجا هرزکی میکرده و مشهور بوده است کرفتهاند و بحکم عالیجاه مشارالیه در آتشخانهٔ نظام سیاست شده
اُسرائی که ترکمانان از کنار دریای مازندران از اهل آنجا برده بودند چهارده نفر را صحیحاً سالماً آورده به محمد ولیخان بیکلربیکی استراباد دادند و چند نفر هم هست که قرار است بیاورند
از دارالعبادهٔ یزد نوشتهاند که از اهل رباط پشتبادام بچند نفر بلوچ که بجهة تاخت و غارت آمده بُودند بهم برخورده و در میانشان جنک شده پنج نفر از بلوچها کُشْته شُده و چهار نفر نیز دستکیر شدهاند یکی ازین چهار نفر جلالالدین نامی است که بسیار شریر بوده و سرکرده آن بلوچها بوده و هنوز آنها را که کرفتهاند بشهر نیاورده بودهاند
احوالات مُتّفرقه
در یکی از روزنامهای انکلیس نوشتهاند که کشتی تجارتی فرانسه در نزدیکی کنار مملکت انکلیس بزمین خورد و چونکه طوفان بُود کشتیبانها ترسیدند و همکی سوار زورقها شده کریختند و بخشکی رفتند مکر یک نفر که بزرکشان بُود و در آن کشتی ماند و بأٓنها کفته بُود که مکریزند هنکام مدّ دریاست و تا چند ساعت دیکر کشتی بالا میآید و بروی اب میایستد و ما میتوانیم کشتی را بسلامت بیرون بیاوریم امّا آنها از خوف کریختند و اوُ را تنها در آنجا کذاشتند وقتیکه بشهر آمدند کشتیبانهای اهل شهر زورقهای خود را به آب انداخته و عقب کشتی مزبور رفتند امّا از آن کشتی اثری نیافتند بعد که معلوم کردند آن شخص تنها کشتی خود را از آنجا بسلامت در آورده است و بجای دیکر برده همه کس تعریف جُرئتْ و جلادت این شخص را میکند که کمال رشادت را کرده است
در یکی از روزنامهای شهر نِیُویارکْ ینکی دنیای شمالی نوشتهاند که از برای اهل آنجا که در سرحدّ مَکْسِکَوْ مینشینند بسیار سخت میکذشت طوایف قدیم آنجا که کُلًّا کذرانشان از کوشت شکار است چونکه در این اوقات بجهة آباد شدن آنولایت شکار جنکلی و دشتی کم شده است از ولایت خودشان بیرون میآمدند و اولاد فرنکیها را که در آنجا آبادی کرده و نشستهاند تاخت و غارت میکردند اسب و کاو و کوسفند و قاطر هر چه بدستشان میآمد میبردند و کاهکاه زن و بچهٔ فرنکیها را هم اسیر میکردند اما در تاختشان قاعده نبود که کسی را بکشند مکر کسی که جنک میکرد و در کُشتن اولا بُدْ میشدند چونکه صلاح خود را درین دیده بودند که آنها را نکُشند که کلّه و حیوانات که جمع نمودند باز بیایند و تاخت و غارت نموده ببرند
دُوراند یکی از اطبای مشهور فرانسه است در کتابش که در طب نوشته است در خصوص نمک باین طور نوشته است که از تحقیق علمای طب معلوم میشود که نمک از جُمله چیزهای لازم است بجهة انسان و کلّ حیوانات در هر ولایت که نمک فراوانست و زیاد استعمال میشود مردمانش تناور و پُرزُور و با ذُکاوت میباشند و ناخوشی چندان در میان آنها نمیشود و در آنولایت که نمک کمیاب است و کمتر بکار میرود و مردمانش پستقد و ضعیف و کمزورند و ناخوشیهای مختلف در میانشان پیدا میشود و از برای اکثر حیوانات هم نمک لازم است و تجربه شده
از جزیرهٔ مَنِّله نوشتهاند که چُون دزدان دریاهای آن سمت درین روزها زیاد شده بودند کشتیهای جنکی دولت هالند که دران سمت بودند بعقب دُزدان رفته بودند در بعضی جزایر کوچک بحر هند شُغل اهل آنجا دزدی و تاخت و غارت بُود کشتیهای مزبور به تنبیه آنها رفته وقتیکه نزدیک شدند اهل آنجا از سنکر که کنار دریا داشتند به اهل هالند توپ انداختند و در توپ انداختن هم بسیار خوب و چابک مثل شلیک سرباز بودند مدتی جنک کردند شش نفر از اهل هالند کُشته و پنج نفر زخمدار شدند اهل هالند خمپاره بمیان سنکر آنها انداخته و توپ بستند و بعضی سنکرهای آنها را کرفتند امّا چُونْ اهل آن جزیره زیاد و پرزور بودند نتوانستند درست تنبیهشان نمایند بجزیرهٔ منله فرستاند که که کشتیهای دیکر و قورخانه بدرقه و سایر اسباب لازمه بجهة آنها بیاورند