اظهارات نماینده ایران به نیکلای اول امپراتور روسیه (۱۲۰۸)

اظهارات نماینده ایران به نیکلای اول امپراتور روسیه (۱۲۰۸ خورشیدی)
از مصطفی افشار
این متن به نقل از کتاب سفرنامه‌ای است که میرزا مصطفی افشار، منشی شاهزاده میرزا مسعود مستوفی در مأموریت به روسیه نوشته است. متن ذیل از کتاب تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی است. شاهزادهٔ قاجار به منظور عذرخواهی از سوی دربار قاجار به دلیل قتل الکساندر گریبایدوف سفیر کبیر امپراتوری روسیه در تهران به سن‌پترزبورگ اعزام شده بود. روس‌ها از نماینده ایران خواسته بودند پیش از ورود میرزا مسعود به کاخ، امپراتور باید از محتوای پیام وی مطلع باشد. لذا گروه ایران این متن را آماده کرد. شاهزاده خسرومیرزا در ۱۹ مرداد ۱۲۰۸ (۱۰ اوت ۱۸۲۹) این متن را برای نیکلای اول قرائت کرد.

آسایش و خوشوقتی که در ایران قرار گرفته بود و اتحاد صادق که بواسطه صلح مابین اعلیحضرت شاهنشاه ایران ولی نعمت و جد مکرم من و اعلیحضرت امپراطودی حاصل شده بود، طالع ناخوش را برانگیخته کردند که همان طالع بسبب غلبه ضررآمیز خود گروهی خشمناک را بضلالت انداخت که در طهران باعث حادثه غیر منتظر شدند و در آن حادثه مأمورین روسیه هلاک گشتند. این حادثه غم‌اندوز لباس عزا و اندوه عظیم بخاندان سلطنت و همه چاکران با ارادت او پوشانید.

دولت با انصاب و با حشمت اعلیحضرت شاهنشاهی ایران بخیال اینکه یک مشت بداندیش بدست فتنه و فساد تواند روابط صلح و اتحاد را که تازه با پادشاه بزرگ روسیه مستحکم شده بر هم زند از تغیر مرتعش شده، لهذا مرا مابین شاهزادگان خانواده سلطنت اختیار کرده حکم نمود که بدون فوت وقت و فرصت بپای‌تخت این مملکت بیایم و امیدوار باشم باینکه صدای من که گرویدهٔ صداقت است با التفات حسنه اعلیحضرت امپراطوری مسموع خواهد شد و حرفهای من برای حفظ کامل مودتی که دو پادشاه اعظم و اقوای عالم را متحد میکند بکار خواهد آمد. این است خواهش‌هائی که من مأمور شده‌ام که باسم ولی نعمت باحشمت خود اظهار کنم:

ای امپراطور با شوکت: این خواهش ما را قبول کنید و حادثه‌ای را که در ایران همانقدر موجب تأثر گشته است که در روسیه، فراموش نمائید، تا کل عالم بدانند که در مطاوی چنین حادثهٔ بی‌نظیر دانش و فراست دو پادشاه و اعتقاد و اعتماد متلازم ایشان توانستند بلاواسطه همه خبرها را بر کنار بگذارند و همه شبهات و ناایمنی‌ها را محو نمایند. بالاخره یک نوع رابطه مطابق همه تمناهای خود باطمینان تحصیل کنند.

در این باب من خود بتوسط این امر مهم تمنا کردنی، تعیین شده‌ام. چنین خیال میکنم که همینکه بحضور اعلیحضرت امپراطوری رسیدم و خدمت محوله خود را که بواسطه ولی نعمت و جد باحشمت من داده شده بود بتقدیم رسانیدم بکمال تهنیت و بشارت رسیده باشم، در صورتیکه همه امتحانات خود را باستحکام یکنوع دوستی و ایمنی مابین دو ملت عظیم که برای مودت و احترام یکدیگر خلق شده‌اند وقف بکنم والسلام.