این برگ همسنجی شدهاست.
45
OMAR KHAYYAM
۶۳
هر دل که در او نورِ محبّت بسرشت | ||||||
گر ساکن مسجد است و گر ز اهْلِ کنشت | ||||||
در دفترِ عشق هر که را نام نوشت | ||||||
آزاد ز دوزخ است و فارغ ز بهشت |
۶۴
یکجرعهٔ می ز ملکِ کاووس بهست | ||||||
وز تختِ قباد و ملکتِ طوس بهست | ||||||
هر ناله که عاشقی بر آرد بسحر | ||||||
از نعرهٔ زاهدانِ سالوس بهست |
۶۵
هر چند که از گناه بدبختم و زشت | ||||||
نومید نیم چو بت برستان ز کنشت | ||||||
امّا سحری که میرم از مخموری | ||||||
می خواهم و معشوقه چه دوزخ چه بهشت |
63.C. L. N. A. I. J.Compare Hafez, Ode 79: "Wherever love is, there is the light of the Beloved's face."
64.C. L. N. A. I. J.Kawús is the old spelling.