تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/۲ - کاوشها/آسور
محلی است و نیز در کاپادوکیه، یا صحیحتر گفته باشیم، در بوغاز (گیی) پایتخت هیتها، وینکلر[۱] دفتر راکد پادشاهان هیت را کشف کرد. عدهٔ اسناد این دفتر قدیم از شماره اسناد (تلّ العامرنه) خیلی بیشتر است و در اینجا هم اسناد حاکی از مکاتبهای است که با پادشاهان معاصر و امراء دستنشانده کردهاند. از جمله نسخهای است از عهدی که پادشاه هیتها (خاتتوشیلم) با رامزس دوّم فرعون مصر بسته.
نسخهٔ دیگر این عهدنامه را در مصر بخط مصری قدیم قبلاً یافته بودند. این سند حاکی از اتّحادی است که دولتین پس از جنگهای متمادی در سر سوریّه کردهاند، یعنی، چون مصر دیده که از عهدهٔ حریف پرزور خود برنمیآید، از در دوستی درآمده و عهد اتحادی با او بسته. مقدّمهٔ عهدنامه نشان میدهد که زبان دیپلوماسی هزاران سال پیش هم تقریباً مانند زبان دیپلوماسی کنونی بوده: طرفین نهایت حسن نیت را نسبت به یکدیگر دارند و برای ابراز صمیمیت و تشیید مبانی آن این عهد را میبندند.
در این معاهده به عهدنامههای پیش که دولتین در زمان پادشاهان سابق بستهاند اشاره شده. از نسخهٔ مصری این سند معلوم است که چند دفعه متن آن را نوشته، ترجمه و اصلاح کردهاند و بهر دو نسخه متن بابلی علاوه شده. این نکته میرساند که زبان بابلی در آن زمان یک نوع زبان بینالمللی بشمار میرفته
آسور تپههائی که در صفحات مجاور فرات و دجله واقع است از دیرگاه توجه سیاحان و مسافرین را به خود جلب میکرد و حدس میزدند که باید زیر این تپهها خرابهها و آثار شهرهای قدیم باشد.
در اواخر قرن هیجدهم، بشام[۲] نمایندهٔ پاپ در کلده، توجه اروپائیها را به بعض تپههای حله و خرابههائی که در جنوب بغداد واقع است جلب کرده مجموعهای از آثار به فرانسه فرستاد. پس از آن کمپانی هند شرقی درصدد تحقیقات برآمد و مجموعهای ترتیب داده به موزهٔ لندن معروف به خانهٔ هند شرقی تقدیم کرد.
بعد (ریچ) نمایندهٔ کمپانی هند شرقی در بابل مشغول تحقیقات شده کتابی در ۱۸۱۵ در توصیف خرابهها و تپهها نوشت و مجموعهای بلندن فرستاد که داخل موزهٔ بریطانیائی گردیده فوقالعاده توجه عامه را جلب کرد. حال بدین منوال بود تا اینکه در ۱۸۴۲ پل بتتا[۳] ویس قونسول فرانسه در موصل بتصوّر اینکه نینوای قدیم در این محل بوده، در تپه (کویونجیک) برای نخستین دفعه به کاوش پرداخت، چون از حفریّات مذکوره نتیجهای که مترقب بودند بدست نیامد، به تپهٔ (خورساباد) متوجه شد و حفریاتی کرد که نتیجه بخشید: باقیمانده قصر سارگن پادشاه آسور را با دیوارهائی که پر از حجاریهای برجستهٔ قشنگ بود یافته، در حال صورتهائی از آن نقاشی کرده با مجموعهای از آثار برای موزهٔ (لوور) فرستادند و دولت فرانسه کتاب نفیسی در پنج جلد بعنوان آثار نینوا[۴] انتشار داد.
اقدام فرانسویها باعث شد که لیارد انگلیسی به خرج (کننینگ) معارفپرور در تپه نمرود، محل کالاه یا کالح توریة پایتخت قدیم آسور، به حفریات پرداخته قصر (آسوربانیپال) پادشاه آسور و حجاریهای برجستهٔ زیاد کشف کرد (۱۸۴۵ م.) بعد در محل (کویونجیک) که فرانسویها ترک کرده بودند کاوشهائی بعمل آورده آثار قصر نینوا را یافت. بهرهمندیهای (لیارد) باعث شد که موزهٔ بریطانیائی مبلغی به او داد و او باز از ۱۸۴۹ تا ۱۸۵۱ به کاوش پرداخت. در نتیجهٔ آثار قصر (سنناخریب) و (تیگلات پیلیستر) پادشاهان آسور پیدا شد و چیزی که خیلی مهم است کتابخانهٔ درباری آسوربانیپال از زیر خاک بیرون آمد. این کتابخانه، که منبع تمام نشدنی آگاهی باحوال آسور میباشد، حالا در موزهٔ بریطانیائی است. حجاریهای برجسته و کتیبههای زیادی هم بدست آمده که متتبع را با زندگانی خصوصی آسوریهای قدیم آشنا میکند. لیارد در کتبی نتیجه تحقیقات و کاوشهای خود را منتشر کرد[۵] و بعد از مراجعت او به انگلستان (رسّام) و (لفتوس) کارهای او را دنبال و اکتشافات عمده کردند. پس از آن دیگر چندان توجهی به نینوا نمیشد، تا اینکه در ۱۸۷۰ (جرج سمیث) در کتابخانه آسوربانیپال حماسهای معروف به (گیلگامش) و روایتی راجع بطوفان یافت (هردو از بابل است).
انتشار این آثار بقدری جالب توجه عامه شد که ادارهٔ جریدهٔ (دیلیتلگراف)[۶] هزار لیره به سمیت داد، تا بقیه این حماسه را بیابد و او به نینوا رفته در کویونجیک بقیهٔ این حماسه را یافت. بعد او را مجدداً به آسور فرستادند و آثاری بسیار راجع به عقاید مذهبی و چیزهای دیگر آسوریها بدست آورد. این اکتشافات توجه خاصی در تمام اروپا و مخصوصا در انگلستان نسبت بمشرق قدیم ایجاد کرد. بعد از سمیث، (رسّام)، بواسطه همراهی لیارد، که سفیر انگلیس در اسلامبول بود، امتیازاتی راجع به حفریات گرفت و در جاهای زیاد کاوشهائی بعمل آورد. از آثار منکشفهٔ این زمان دروازهٔ (بلوات) است که از مفرغ ساخته شده و از حیث صنعت خیلی معروف میباشد. این دروازه نقاشیهای برجسته دارد و آن را به یادگار فتوحات (شلمنصر) دوّم، پادشاه آسور، ساختهاند. رسّام در ۱۸۸۲ م. به انگلستان مراجعت کرد و از این تاریخ دیگر کاوشهائی در نینوا نشد، ولی شرکت آلمانی موسوم به «شرکت شرقی» در (کلاتشرقت)، که محلّ (آسور) یعنی نخستین پایتخت دولت آسور است، مشغول کاوشهائی میباشد. مدارک و اسناد زیاد، که از آسور بدست آمده، غالباً عبارت است: ۱ - از راپورتهای حکام و ولات آسوری راجع بامور قلمرو حکمرانی آنها، اهمیت این اسناد از این حیث است که نصّ وقایع را نوشتهاند، زیرا نفعی در اغراقگوئی برای حکام نبوده، عیب مدارک مزبوره این است که تاریخ ندارد و گاهی هم معلوم نیست که مخاطب کیست. ۲ - از مکاتبهٔ پادشاهان آسور با پادشاهان بابل و پادشاه عیلام با پادشاهان آسور. در زمان (ادادنیراری) پادشاه آسور عهدی بین آسور و بابل منعقد شده و وقایعنگاران دربار آسور بمناسبت موقع، یا بنا به مأموریتی که داشتهاند، فهرستی از تمام عهدنامههای قبل، که بین دو دولت مذکور منعقد شده بود، ترتیب دادهاند، با قید اینکه کدام عهدنامه در زمان صلح یا بر اثر جنگی بسته شده و هر دفعه تصریح کردهاند که حدود دولتین از چه قرار معین شده. اگرچه در این فهرست آنچه برای آسور موهن یا ناگوار بوده بسکوت گذشته، با وجود این فهرست مزبور دارای اهمیت زیاد است، زیرا جاهای خالی سالنامههای بابلی را پر میکند و راجع به دورهایست که اطلاعات دیگر نسبت بآن کم است. مقایسه تاریخ آسور و بابل را بر این سند مبنی میدارند و آن مربوط به ازمنهایست که از قرن ۱۵ تا نهم ق. م امتداد مییابد.
بابل پس از کارهای ریچ ببابل دیگر توجّهی نشد تا در ۱۸۵۲ دولت فرانسه هیئتی در تحت ریاست (فرنل) و (اپپر) بدانجا فرستاد و آثار زیاد بدست آمد، ولی به اروپا نرسید، چه در موقع حمل بدجله ریخت. در ۱۸۵۴ (تیلر) و (لفتوس انگلیسی) در زیر تپههای (وارکه) و (مغیر)، محلهای (اور) و (ارخ)، دو شهر قدیم سومر، را کشف کردند و در همان سال (راولینسن) محل برج معروف (بیرس نمرود) را یافت. هرودوت در کتاب خود توصیفی از آن کرده و آن را معبد هفت طبقهای خوانده. رسام در اینجا باز کاوشهائی بعمل آورد و معلوم شد که این مکان موسوم به (برسیپپا) و از محلههای خارج بابل در ماوراء رود فرات بوده. بعد رسام و (راولینسن) تپه (ابو حبه) را کندند و معلوم شد که شهر قدیم سیپپار با معبد معروف (شمس) ربّ النوع آفتاب اینجا بوده، این معبد سیصد طالار و اطاق و نیز عمارتهائی برای کهنه و ضبط دفاتر داشته. از دفاتری معلوم است که معاملاتی در این معبد میشده و بیشتر اسناد راجع باین نوع کارها است. در ۱۸۷۷ (دسارزک)[۷] فرانسوی در تپهٔ (تلّ) کاوش کرد و چیزهائی یافت که تا آن زمان کشف نشده بود. توضیح آنکه:
مجسمههای گوناگون، ظروف، اشیاء مفرغی و لوحههای زیاد با خطوط میخی، از عهدی که هنوز بابل بنا نشده بود، بدست آمد و به موزه (لوور) پاریس نقل شد.
از ۱۸۸۵ امریکائیها و آلمانیها در بابل مشغول کاوش بودند و آثار زیاد از معابد و