تاریخ ایران باستان/مدخل
بسمه تعالی
مدخل
تذكّر موضوع اين كتاب چنانكه اسم آن مىنمايد تاريخ ايران قديم است.
براى حصول اين مقصود در بادى امر چنين بنظر مىآمد كه بايد كتاب را موافق ادوار به قسمتهائى تقسيم كرده بشرح وقايع و حوادث هر قسمت مرتباً پرداخت و پيشرفت، ولى پس از قدرى تأمل در تعقيب اين نظر ترديد حاصل شد، زيرا ايران قديم در يكى از دورههاى عمر خود بترتيب تاريخى نخستين دولت جهانى[۱] بشمار مىرفت[۲] و مشرق قديم را شامل بود. در دورههاى ديگر عهد باستانىاش هم، اگر تمام مشرق قديم را در بر نداشت، باز مهمترين دولت آن محسوب مىشد.
پس براى فهم تاريخ قديم ايران مقتضى است بدانيم كه مقصود از مشرق قديم چيست، از گذشتههاى چه مللى تاريخ آن تركيب يافته و چه مقامى را اين ملل در دنياى قديم حائز بودند. معلوم است كه مشرق قديم را در مدخل تاريخ ايران نمىتوان شناساند زيرا در اين صورت كتابها بايد نوشته شود و اين خود كارى است خارج از موضوع اين كتاب، ولى چون سكوت محض هم منافى با فهم وقايع ايران قديم است، ناگزير بايد كلياتى از مشرق قديم در مدخل و در جاهائى كه با موضوع مناسبت دارد گفته شود. بيان اين كليات خواننده را از مطالعهٔ كتبى، که مربوط بتاریخ مشرق قدیم است بینیاز نمیکند، ولی اهمیّت مشرق قدیم را اجمالاً نشان داده خواننده را برای فهم وقایع ایران حاضر میسازد. این نکته نیز روشن است، که چون به بیان کلیاتی از مشرق قدیم مبادرت شد، بالطبع باید مطالبی را هم که با این کلیات مربوط است، بطور ساده و مختصر به خاطرها آورد.
لذا این نوع تذکرات نباید باعث حیرت گردیده تصوّر رود، که مؤلف از موضوع خارج شده، بخصوص که خواستهایم این نوع مطالب را یکدفعه گفته برای تکرار آن در جاهای دیگر کتاب موجبی نداشته باشیم.
قسمت اولی - کلیات
ازمنهٔ پیش از تاریخ تاریخ از زمانی شروع میشود، که شهادتهای کتبی و تاریخی راجع به وقایع و حوادث آن زمان بدست آمده. اعصار و دهوری، که قبل از آن گذشته ازمنهٔ قبل از تاریخ بشمار میرود. علماء معرفت الارض یا زمینشناسی[۳] و نیز علماء آثار عتیقه هنوز موفق نشدهاند مدت ازمنهٔ پیش از تاریخ را، و لو تقریبی هم که باشد، معین کنند. هرچند بعض علماء فن مبنیبر قیاس یا بر مدارکی ناقص این مدت را صدها میلیون سال یا بیشتر تخمین و عقایدی ذکر کردهاند، که مورد اعتماد نیست، با وجود این برای اینکه بنمائیم، که چه تفاوتهای زیاد بین عقاید مذکوره است، یکی دو عقیده را ذکر میکنیم. هِکِل[۴] حیوانشناس معروف گوید: «اگر من مدت اعصاری را، که از ابتدای پدید آمدن گیاه یا جانداری در روی زمین تا زمان ما گذشته، ۲۵ میلیون یا صد و یا هزار و چهارصد میلیون سال بدانم، برای تصوّرات من فرقی ندارد و برای اکثر مردم نیز همین نتیجه حاصل است». گُلدْشْمیدت[۵] عالم دیگر را عقیده آن است، که از زمان پدید آمدن نبات یا حیوان در سرزمینها لااقل یک میلیارد و چهارصد میلیون سال گذشته