تاریخ ایران باستان/کتاب دوم
کتاب دوّم
دورهٔ اول پارسی یا استیلای آریانهای ایرانی بر مشرق قدیم
باب اول - قسمت تاریخی
فصل اول - پارسیها و سلسلهٔ هخامنشی
تذکّر بعض مؤلفین، دورهٔ پارسی را از تاریخ داستانی ایران شروع کردهاند، یعنی مختصری از داستانهای ایران گفته بعد بتاریخ پارسیها گذشتهاند. این ترتیب بنظر مؤلف مبنائی ندارد، زیرا داستانهای قدیم ما مربوط بعهود و دورههای مختلف است: عهودی که آریانهای ایرانی با آریانهای هندی میزیستهاند، دورههائی، که کانون باختری ایران شعلهور بوده و ازمنهای، که پارسیها تفوّق یافتهاند. بنابراین داستانهای ما اختصاص بقوم پارسی ندارد. هرگاه از این نظر بنگریم، که داستانهای دوره کیانی مربوط به پارسیها است، باز ذکر آن بطور اجمال بیذکر مدارک و مقایسه و چیزهای دیگر افادهٔ مرام نتواند کرد، فقط فهرستی خواهد بود مجمل از قسمتی از شاهنامه و کتب دیگر، که در زمینه داستانها نوشته شده و اگر بخواهیم مدارک را ذکر کرده نتیجهٔ مقایسات و استنباطات را بنویسیم، بدواً لازم است تاریخ واقعی پارسیها را بیان کنیم، تا برای خواننده جهات استنباطها روشن باشد. بنابراین جای ذکر داستانها در مقدمهٔ تاریخ ایران یا قسمتی از تاریخ آن نیست و تاریخ واقعی را با داستانها نباید مخلوط کرد.
پارسیها
بزرگ شدن پارسیها یکی از وقایع مهم تاریخ قدیم است. اینها دولتی تأسیس کردند، که عالم قدیم را، به استثنای دو ثلث یونان، در تحت تسلط خود درآورد و وقتی هم، که منقرض شد، پارسیها از عرصه تاریخ خارج نشدند، بلکه در مدت ۲۵ قرن مکرر بلندیها و پستیها پیموده همواره از اوج بحضیض و از حضیض به اوج رفتند. افتادند و برخاستند، باز افتادند و برخاستند، ولی از صحنه ایران بانی و گاهی هم جهانداری خارج نشدند. این بود، که اسم آنها بدوام بر «جریده عالم»، یا تاریخ، ثبت شد و از عهد قدیم تا امروز در خارج ایران پارس یافرس و یاپرس (با یک تصحیف جزئی در زبانهای مختلف) قائم مقام نام ایران گردیده. پارسیها مردمانی هستند آریانینژاد، که معلوم نیست کی به فلات ایران