تاریخ نو/۱۹
خوانین مرند بدگمان شده به حبس ایشان امر نمودند. در این بین از طرف شهر آقا میر فتاح به دروازهٔ کجیل رسیده حکم به شکستن دروازه کرده از شهر بیرون رفت و آصفالدوله و مستحفظین بروج و بارو از بیرون رفتن عیال و اولاد نایبالسلطنه با تفنگچیان عراق و آقا میر فتاح از حفظ بروج و باره دست کشیده هریک در گوشهای پنهان شدند و آصفالدوله خود را از قلعهٔ تبریز بیرون انداخته درخانهٔ یکی از رعایای محلهٔ خیابان پنهان شد و در حینی که ژنرال ارسطوف خوانین مرند را گرفته و در کار معاودت بود و استقبالچیان شهر و آقا میر فتاح رسیده کیفیت شهر را معلوم نمودند.
ژنرال ارسطوف از همانجا خوانین مرند را با هزار نفر سوارهٔ قزاق که همراه داشت با دو عراده توپ به تعاقب میرزا محمدخان لاریجانی و عیال و اولاد نایبالسلطنه روانه کرده خود وارد دارالسلطنهٔ تبریز شده به دارالاماره نزول نمود و هزار نفر صالدات به ارگ فرستاده قورخانه و انبار را مضبوط نمود و دو عراده توپ با ریسمانها بر بالای طاق علی شاه که از بناهای قدیم تبریز و کمال ارتفاع دارد کشیده مشغول به ضبط و حراست مملکت تبریز شده و صورت حال را به ژنرال بسقویچ اعلام نموده و آصفالدوله را که درخانهٔ رعیتی پنهان شده بود مخبر شده صالدات فرستاده آصفالدوله را گرفته به محبس فرستاد.
ذکر احوال ژنرال بسقویچ و فرار حسینخان سردار از قلعهٔ سردار آباد و گرفتن ژنرال بسقویچ قلعهٔ ایروان را و فرار نصیرخان طالش از قلعهٔ النجق و خبردار شدن ژنرال بسقویچ از تسخیر تبریز
چون ژنرال بسقویچ چنانکه مذکور شد متعاقب اردوی نایبالسلطنه به راه تفلیس روانه شد در بین راه معلوم شد که نایبالسلطنه در آباران به لشکر روس رسیده چنانکه مذکور شد محاربه واقع شده و لشکر روس در اوچ کلیسا متحصن آمدهاند.
ژنرال بسقویچ از راه تفلیس به طرف اردوی نایبالسلطنه روانه شده و چنانکه مذکور شد در همان چند روز نایبالسلطنه نیز به طرف خوی حرکت فرموده بود و حسینخان سردار با جمعیت ایروان در آن حوالی مانده بود، ژنرال بسقویچ به محض رسیدن به سردار آباد حسینخان سردار با آن همه تعهدات که خدمت خاقان مغفور کرده بود تاب توقف یک روز نیاورده و سردار آباد را از مستحفظین خالی کرده از مقابل ژنرال بسقویچ کناره گرفت و ژنرال بسقویچ به سردار آباد رسیده قلعهٔ سردار آباد را متصرف شد و از همین تصرف که در قلعهٔ سرآباد نمود خاطر اهل مملکت ایروان و خاطر لشکریانی که در قلعه بودند پریشان شده هریک به خیالی و واهمهای افتادند.
ژنرال بسقویچ از سردار آباد حرکت کرده به اوچ کلیسا آمده بقیهٔ لشکر روس را که در آنجا خسته و مجروح مانده بودند با توپهای بزرگ برداشته به عزم تسخیر قلعهٔ ایروان روانه شد و به کنار قلعه رسیده به محاصره اشتغال نموده و قلعهٔ به آن متانت را به سبب یأس قلعگیان از مدد و اختلاف ایشان با وجود بودن فوج خاصهٔ تبریز و فوج مراغه و دو فوج ایروان و دو هزار تفنگچی مازندران و قریب به صد عراده توپ در سه چهار روز از بدن و بروج قلعه با توپهای بزرگ کوبیده و در همین دو سه روز خبر تسخیر شهر تبریز به قلعگیان رسیده یکجا دل از دست داده و دست از قلعهداری کشیده به فکر جان خود افتادند و افواج مراغه و تبریز دستهدسته بنای گریختن گذاشته و ژنرال بسقویچ نیز از حال قلعگیان مستحضر شده قلعگیان را به امان از جان امید داده وارد قلعهٔ ایروان گردید و جمیع رؤسا را گرفته و محبوس کرده مثل حسنخان سردار و قاسمخان سرتیپ فوج خاصه و علیمردانخان تبریزی و سایر سرکردگان عراق را به التماس محبوس نموده و جمیع لشکریان را یراقچین کرده به تفلیس فرستاد و خود با سی هزار لشکر نظام به تعجیل تمام از آب ارس گذشته از راه مرند وارد دارالسلطنهٔ تبریز شد و ژنرال ارسطوف را با وجود چنین خدمتی معاتب نموده او را به جنون و خودسری مقصر دولتی نموده و معزول کرده محبوسا به دارالسلطنهٔ پترزبورگ فرستاد و از لشکرهایی که به جهت محافظت قراباغ و شیروان و گنجه و نخجوان و سایر ولایات گذاشته بود سی هزار نفر دیگر احضار نموده که از آب ارس گذشته به ضبط ممالک این طرف آب ارس پردازند و محقق شد که زیاده از شصت هزار نفر صالدات و صد عراده توپ از آب ارس گذشته مشغول به تسخیر و حفظ آذربایجان شدند و حسینخان سردار به طرف دارالخلافه رفت و در قزوین که موطن اصلی او بود توقف نمود.