تاریخ نو/۳۳
ایشان نماید و دستخطی به پادشاه مرحوم فرستاده بودند که چون باید طالش به دولت روس واگذار شود باید که آن فرزند به محالات طالش رفته میرحسنخان را احضار و او را از قرارداد دولتین مستحضر ساخته امیدوار به دولت علیهٔ ایران نموده قدغن نماید که محالاتی را که از ولایت طالش باید از دولت ایران به دولت روس منتقل شود خالی نموده لشکر روس را که خواهند آمد در آن محالات بلامنازعه متصرف سازند و از آنجا به قراجه داغ و مشکین رفته بعد از انتظام امر آنجا روانهٔ دارالسلطنهٔ تبریز شوند و ضمنا پیغام داده بودند که جهانگیرمیرزا را در مقام نوکری تو صادق دیدهام به حرف صاحب غرضان که در باب اردبیل میگویند اعتنا نکرده او را باید به مرحمت خود امیدوار نمایی و دستخطی نیز به سرافرازی این دعاگوی دولت صادر شده بود که بعد از انضباط امر اردبیل و شاهیسون به دارالسلطنهٔ تبریز رفته به پایبوس مشرف شود.
نظر به این مقدمات پادشاه مرحوم التفات و مرحمت بینهایت به این دعاگو فرموده متوجه انجام خدمات مرجوعه شدند. چون به محال آدینه بازار طالش رسیدند میرحسنخان از رسیدن خدمت تقاعد کرده میرهاشمخان را که از کسان عمدهٔ او بود به خدمت فرستاده متعذر به عذر ناخوشی شد. پادشاه مرحوم از آنجا به قراجه داغ و مشکین تشریف برده بعد از انجام مهام آن ولایت عازم دارالسلطنهٔ تبریز گردیده به شرف آستانبوسی مشرف شد.
ذکر رفتن سرکار نایبالسلطنه به دارالخلافهٔ تهران و سایر احوالات ایشان تا ورود به دارالسلطنهٔ تبریز
چون پادشاه مرحوم وارد دارالسلطنهٔ تبریز شدند و به خدمت نایبالسلطنه مشرف گردیدند نایبالسلطنه امورات مملکت آذربایجان را به ایشان محول فرموده و در باب جابهجا کردن تنخواهی که برای کرور هشتم معین شده بود اهتمام تمام نموده امیرزاده بهراممیرزا را به حکومت مملکت خوی منصوب و مقرر داشتند که بعد از خالی شدن مملکت خوی از لشکر روسیه روانهٔ آنجا شوند و به ولایات دیگر آذربایجان نیز حکام جزو تعیین فرموده این دعاگوی دولت را نیز که به تبریز آمده بود به انجام امورات اردبیل نامزد فرموده مرخص ساختند و خود نایبالسلطنه روانهٔ دارالخلافه شدند و بعد از قطع منازل به دارالخلافه رسیده به شرف پایبوس خاقان مغفور مشرف گردیدند.
در باب ششصد هزار تومان که از دولت علیهٔ انگلیس مطالبه میشد مجلس گفتگو منعقد شد و سفرای دولت انگلیس مدعی شدند که این تنخواه را وقتی بایست ما به دولت علیهٔ ایران تسلیم نماییم که دولت علیهٔ روس بیجهت و بیسبب مقدم و مبتدی بر نقض عهد و میثاق شده به منازعه و مقاتله پردازند و در این منازعه که فیمابین دولتین شد معلوم ما شده است که مبتدی در این منازعه دولت علیهٔ ایران بوده و در این صورت بر دولت علیهٔ انگلیس لازم نیست که این تنخواه را بدهد چه در این جنگ دولت روس را تقصیری نبوده است و پس از این سؤال و جواب خواهشمند شدند که این فصل مصالحهٔ فیمابین را که مایهٔ گفتگوی حال و مابعدهاست خاقان مغفور از صلحنامه بیرون آورده در ازای این کار دولت علیهٔ انگلیس دویست هزار تومان به دولت علیهٔ ایران تسلیم نمایند.
این خواهش را خاقان مغفور از ایشان قبول فرموده و مبلغ مسطور را مدد کرور هشتم ساخته به نایبالسلطنه مرحمت فرمودند و در مدت اقامت نایبالسلطنه در دارالخلافه مملکت خوی نیز از رهن دولت روسیه بیرون آمد و لشکر متوقف خوی از روس روانهٔ آن طرف سرحد شدند و خاقان مغفور تدارک رفتن نایبالسلطنه را به دارالسلطنهٔ پترزبورگ دیده تخت پادشاهانهای که از طلای خالص ساخته و مینا شده بود با کمر خنجر و شمشیر مرصع موسوم به جهانگشا که زیاده از صد هزار تومان همسان شمشیر قیمت داشت با نیمتاج پادشاهی و سایر تدارکات لایقه مرحمت فرموده مأذون فرمودند که به دارالسلطنهٔ پترزبورگ روانه شوند و مصالحهنامه را نیز مقرر داشتند که در خدمت نایبالسلطنه بوده به امپراطور تسلیم نمایند و پس از آن التفاتهای بیکران مجلس محاکمه برای امر اللّه یارخان آصفالدوله منعقد شده و گفتگوی تقصیر و تهاونی که در نگهداری تبریز از او واقع شده بود به میان آمد و پس از اثبات تقصیر به حکم خاقان مغفور نایبالسلطنه آصفالدوله را به میدان دربخانه پادشاهی در بالای سکویی که توپ بزرگی گذاشته شده است برده و چوب یاسا به پای زدند تا منبعد خدمتکاران بزرگ این جوره تهاون را در امور دولتی سست نشمارند و نایبالسلطنه را بعد از این مقدمات مرخص فرمودند که به همدان آمده عیال و اولاد که در همدان بودند به دیار نایبالسلطنه مشرف شوند.
نایبالسلطنه بعد از آستانبوسی روانهٔ همدان شده چون به همدان رسیدند شاهزادگان اطراف مثل شاهزاده محمدتقیمیرزا حاکم بروجرد و شیخ علیمیرزا حاکم ملایر و تویسرکان و همایونمیرزا حاکم نهاوند به شرف دستبوس مشرف شده و همدان را به فرمایش خاقان مغفور به فرخسیرمیرزا که ولد صلبی خاقان بود سپرده یک زنجیر فیل با تخت پادشاهی که بر بالای او منصوب بود از طرف خاقان مغفور به نایبالسلطنه مرحمت شده و نایبالسلطنه در کمال دلخوشی و سرافرازی از مرحمتهای پادشاهی از همدان از راه مراغه روانهٔ تبریز شدند و این دعاگوی دولت را نیز از اردبیل احضار فرمودند و پس از چند روز از ورود نایبالسلطنه به تبریز این دعاگوی دولت نیز به آستانبوسی مشرف گردید.
ذکر آمدن سفیر دولت علیهٔ روس ژنرال گریبایدوف و آوردن مصالحهنامه از طرف امپراطور تا هنگام مقتول شدن او در دارالخلافهٔ تهران
نظر به مقدمات سابقه که تحریر شد بایست که مصالحهنامهٔ دولتین را سفرای معتبر از طرفین تعیین شده در دارالخلافهٔ تهران و دارالسلطنهٔ پترزبورگ به خدمت امپراطور اعظم و به خدمت خاقان مغفور رسانند لهذا از طرف دولت علیهٔ روس ژنرال گریبایدوف به منصب سفارت سرافراز شده و برای توقف در دارالخلافهٔ تهران و رسانیدن مصالحهنامه به خاقان مغفور مأمور شد و به علاوه از دولت خود وزیرمختار لقب یافت و با اعزاز و احترام تمام از سرحد دولت علیهٔ ایران گذشته وارد دارالسلطنهٔ تبریز شد و بعد از شرفیابی خدمت نایبالسلطنه و یک ماه توقف قونسول یعنی نایب و مصلحتگزار از طرف خود در دارالسلطنهٔ تبریز گذاشته با مهمانداران دولت علیهٔ ایران روانه دارالخلافهٔ تهران شد و بعد از ورود به دارالخلافه و دادن مصالحهنامه علم سفارت دولتی را چنانکه قانون سفرای دول است در دارالخلافه برافراخته متوقف داراخلافهٔ تهران گردید.
ژنرال گریبایدوف مردی بود بزرگمنش و متکبر و به سبب غلبهای که از دولت علیهٔ