تاریخ نو/۴
ملاحظهٔ این احتیاط مأمور به این حرکت شدند در میان لشکر و نظام عراق بعد از حرکت قیامتی برپا شدههای و هویی در میان لشکر افتاده و ابر هم در هوا پیدا شده بنای بارش گذاشت در آن شب تاریک و زمین گل و هوای باران سه دفعه توپخانهٔ به آن عظمت از نظر مستحفظین سربازان نظام غایب شده محشری در میان لشکر برپا شد و تا دمیدن صبح در میان آن گل و لای و بارش بوده و احدی را مجال یک لحظه خواب نبود و با چنین احوال رزم چنان خصمی فردای آن روز در نظر بود خلاصه آن شب در آن صحرا تا طلیعهٔ صبح با این احوال بودیم و غایت آمال لشکریان آن بود که صبح دمیده شود و از این تاریکی و باران ظلمت خلاصی حاصل آید تا اینکه سفیدهٔ صبح دمیده و لشکر متوجه امور حرب و جدال شدند.
ذکر رسیدن لشکر روس از دارالسلطنهٔ پترزبورگ به دار الملک تفلیس و عزل ژنرال یرملوف و نصب بسقویچ که به منصب ژنرال فلدت مارشالی سرافراز بود و حرکت او از مملکت تفلیس و از عقب اردوی ژنرال مدهدوف رفتن
چون فتنه و دوهوایی لشکر پترزبورگ به تمکین و تصدیق قسطنطین پاولیچ چنانکه سابقاً مذکور شد فرونشست و لشکریانی که به هواخواهی قسطنطین حرکت کرده بودند مقصر دولتی بودند رأی امنای دولت چنان قرار گرفت که این لشکریان را برای تنبیه و تعزیر به سرحدات دول خارجه فرستند که مدتی در سرحدات مانده خدمتی نمایند که باعث رفع روسیاهی شود از جملهٔ تقسیم سرحدات که کرده بودند هشت هزار نفر قسمت سرحد ایران شده بود و این لشکر در راه بودند که اخبار برگردانیدن پرنس منچیکوف سفیر دولت روس و گذشتن لشکر ایران از سرحدات به مسامع امنای دولت روس رسید، سردار یرملوف را که امپراطور جدید چندان وثوق به او نداشت عزل فرمود و ژنرال بسقویچ را که از معتمدان خاص بود به مناصب بزرگ سرافرازی داشت، لشکرهای حاجی ترخان و ولایت غازان و ممالک قرم و قزلر و لشکرهای این طرف کوه قفقاز را که به عبارت ایرانی البرز کوه است به او سپرده و اختیار جمیع لشکری و کشوری این ممالک را که صد و بیست هزار لشکر نظام با یکصد و بیست عراده توپ بود تفویض نموده مأمور به دفع حادثهٔ لشکر ایران و مختار به جنگ و صلح از طرف خود نمودند و ژنرال بسقویچ به تعجیل راهی شده وارد دار الملک تفلیس شد و هشت هزار صالدات مأمور نیز در آن چند روز وارد تفلیس شده بودند و در این ایام نیز از مستحفظین لشکر روس که در سرحدات بودند و به حکم یرملوف به تفلیس آمده بودند قریب به ده هزار نفر سواره و پیاده حاضر بود و ژنرال مدهدوف در سه منزلی تفلیس در مقابل شاه مرحوم و امیرخان سردار چادر زده نشسته بود در این بین ژنرال بسقویچ انعقاد مجلس مشورت و مصلحت داده مصلحتگزاران امنای دولت روس که در تفلیس بودند چنان مصلحت دیدند که همینقدر از لشکر را که حاضر و آماده شده است و قریب به هجده هزار نفر میباشند ژنرال بسقویچ برداشته التفات به طرف لشکرهای ایران که از طرف ایروان آمدهاند و به لشکرهایی که از طرف شیروانات متوجهاند ننموده و همین مایه و استعداد را متوجه دفع اردوی ایرانی که در گنجه است نموده به استخلاص محصورین قلعهٔ شوشی پردازد.
ژنرال بسقویچ رأی امنا را صواب شمرده حکم به حرکت اردوی ژنرال مدهدوف نمود که به طرف گنجه روان شوند و خود نیز با لشکرهایی که از پترزبورگ رسیده بودند با بقیهٔ لشکر تفلیس با بیست و چهار عراده توپ از تفلیس بیرون آمده از عقب اردوی ژنرال مدهدوف روان شد.
رسیدن ژنرال مدهدوف به گنجه و شکست اردوی ایرانی و تصرف نمودن لشکر روس قلعهٔ گنجه را و ملحق شدن ژنرال بسقویچ به اردوی ژنرال مدهدوف
چون به حکم ژنرال بسقویچ اردوی لشکر روس که در سه منزلی تفلیس نصب خیام اقامت نموده بودند رحل اقامت را بسته حرکت نموده به سرداری ژنرال مدهدوف به طرف گنجه روان شدند و اخبارات ایشان را طایفهٔ شمسالدینلو قزاق که از چادرنشینان مملکت گنجه و ولایت گرجستان میباشند به سمع امیرخان سردار و به عرض شاه