خاقانی (غزلیات)/درد دل گویم از نهان بشنو
درد دل گویم از نهان بشنو | راز، بیزحمت زبان بشنو | |||||
جوش دریای غصه باور کن | موج خون بنگر و فغان بشنو | |||||
بر کنار دو جوی دیدهی من | بانگ دولاب آسمان بشنو | |||||
لرزهی برق در سحاب دل است | نالهی رعد ز امتحان بشنو | |||||
پیش کوه ار غمان من گویی | کوه را بانگ الامان بشنو | |||||
چون بخندد عدو ز گریهی من | دل به خشمم کند که هان بشنو | |||||
تندرستی ورای سلطانی است | از دو تن پرس و شرح آن بشنو | |||||
یا ز دربان تندرست بپرس | یا ز سلطان ناتوان بشنو | |||||
حال شبهای هجر خاقانی | چون بخواهی ز این و آن بشنو |