خاقانی (غزلیات)/دست قبا در جهان نافه گشای آمده است
دست قبا در جهان نافه گشای آمده است | بر سر هر سنگ باد غالیهسای آمده است | |||||
ابر مشعبد نهاد پیش طلسم بهار | هر سحر از هر شجر سحر نمای آمده است | |||||
لاله ز خون جگر در تپش آفتاب | سوخته دامن شده است لعل قبای آمده است | |||||
بلبل خوش نغمه زن هست بهار سخن | بین که عروش چمن جلوه نمای آمده اسن | |||||
فاخته در بزم باغ گوئی خاقانی است | در سر هر شاخسار شعر سرای آمده است |