خاقانی (غزلیات)/دل پیشکش تو جان نهاده است
دل پیشکش تو جان نهاده است | عشقت به دل جهان نهاده است | |||||
جان گر همه با همه دلی داشت | با عشق تو در میان نهاده است | |||||
تا نام تو بر زبان بیفتاد | دل مهر تو بر زبان نهاده است | |||||
اندک سخنی زبانت را عذر | از نیستی دهان نهاده است | |||||
نظاره قندز هلالت | موئی به هزار جان نهاده است | |||||
از نالهی من رقیب در گوش | انگشت خدای خوان نهاده است |