خاقانی (غزلیات)/روزم به نیابت شب آمد
روزم به نیابت شب آمد | جام به زیارت لب آمد | |||||
از بس که شنید یاربم چرخ | از یارب من به یارب آمد | |||||
عشق آمد و جام جام درداد | زان می که خلاف مذهب آمد | |||||
هر بار به جرعه مست گشتم | این بار قدح لبالب آمد | |||||
کاری نه به قدر همت افتاد | راهی نه به پای مرکب آمد | |||||
رفتم به درش رقیب من گفت | کاین شیفته بر چه موجب آمد | |||||
همسایه شنید آه من گفت | خاقانی را مگر تب آمد |