خاقانی (غزلیات)/روی درکش ز دهر دشمن روی
روی درکش ز دهر دشمن روی | پشت برکن به چرخ کافر خوی | |||||
مردمی از نهاد کس مطلب | خرمی از مزاج دهر مجوی | |||||
با بلاها بساز و تن در ده | کز سلامت نه رنگ ماند و نه بوی | |||||
دود وحشت گرفت چهرهی عمر | آب دیده بریز و پاک بشوی | |||||
اهل خواهی ز اهل عصر ببر | انس خواهی میان انس مپوی | |||||
چند ازین یوسفان گرگ صفت | چند ازین دوستان دشمن روی | |||||
دل خاقانی از جهان بگسست | باز شد رب لاتذرنی گوی |